رفتن به مطلب

شعـری بـرای تـو...


ارسال های توصیه شده

موهایش را که ... دورِ صورتش می ریخت...

 

تمام آفتابگردانها...

 

زمان را گم می کردند !

 

در حوض نگاه که میکرد ...

 

تمام ماهی ها... ماهگرفته می شدند !

 

من میماندم و ... آرزوی سقوط ...

 

در اعماقِ آغوش یکطرفه اش

 

موهایش را که دور صورتش میریخت...

 

واژه به وجد می آمد...

 

من به خیرگی میرفتم ...

 

!!

لینک به دیدگاه

بیش ترین عشق جهان رابه سوی تو می آورم

از معبر فریادها وحماسه ها

چرا كه هیچ چیز دركنار من

از تو عظیم تر نبوده است

كه قلبت چون پروانه ای ظریف و كوچك و عاشق است

..................:icon_gol::icon_gol::icon_gol:

لینک به دیدگاه

میگم خداحافظ

که تو چشم تَر کنی و بگـــی :

کجــا ؟ مگه دست خودته این اومدن و رفتن ؟

که سفت بغلم کنی و بــگی :

هیچ رفتــنی تو کار نیست

همین جـا ” به دلت اشاره کنی” جاته تا همیشه.

آخر سرش محکم بگی : شیر فهم شد ؟؟!

و من ، دل ضعفه بگیرم از این همه عاشقانه های محکمت:ws3: !

لینک به دیدگاه

مَـטּ هـر روز و هـر لحظـﮧ نگرانت مے شوم ڪـﮧ چـﮧ مے ڪُنے ؟

ڪُجایے ؟

در چـﮧ حالے ؟

پـنـجـره اُتـاقـم را بـاز مے ڪُنم و فـریـاد مے زنـم

تنهـاییـت بـراے مَـטּ

غُصـه هـایـت بـراے مَـטּ

هـمـﮧ بُـغـض ها و اشڪهایـت بـراے مَـטּ

تـღـو فـقـط بـخـنـد

آنقـدر بـلـند تـا مَـטּ هـم بشـنوم

صـداے خـنـده هـایـت را

صـداے هـمـیشـﮧ خـوب بـودنـت را ...

لینک به دیدگاه

پدر بزرگوارم سلام

چیزی که به عقل ناقص من میرسه

میگن،

پدر دستشو گذاشت روی شونه های پسر

پدر گفت:

من قویترم یا تو؟

پسر گفت: من

پدر باز پرسید من قویترم یا تو؟

پسر گفت:

من

پدر دستش از روی شونه های پسر برداشت

گفت:

حالا من قویترم یا تو؟

پسر گفت :

شما

پدر گفت : چرا نظرت عوض شد؟

پسر جواب داد :

تا دستتون روی شونه هام بود حس میکردم

همه دنیا پشتم هستند

اما حالا که دستتون رو برداشتین

انگار که همه دنیا بمن پشت کردن

سلامتی همه پدرای عزیز

ازخداوند خواهانم

:icon_gol:

 

 

لینک به دیدگاه

این روزهــــا خواسته ام فقط این است...

 

دستــــم را زیر چانه ام بگذارم و

 

به چشمانــــت زل بزنم...

 

و تو با آن لبخند آســـمانی مرا نــــوازش کنی...

 

و بگویــــی تا آخریــن قطره ی باران

 

با هم هســــتیم...

 

بار ها گـــــفتم...

 

بار ها گفــــتی...

 

دلــــت سادگـــی میکند...

 

چه بهانــــه می گیرد دل من...

 

گاه بــــــارانی...

 

گاه طـــــوفانی...

 

و گــــاه آرام...

 

نفــــس بکش...

 

هوایـــــم از آن توست...

لینک به دیدگاه

[h=3]بعضی از نگاه ها . . .[/h]

می دانم ؛

بعضی از نگاه ها صدای قشنگی دارند . . . اما ،

چقدر نشستی وُ چشم دوختی

به راهی که رفته بود !

به راهی که رفته بود وُ نیامد . . .

نیامد وُ نگاهت با دست خالی برگشت !

 

نگفتم دل نبند ؟!

نگفتم تنها لذتی که نمی شود

به دیگران بخشید

تنهائیست !

 

نگفتم بنشین . . .

نگفتم بنشین و بگذار غمهایت

ته نشین شوند ؟

نگفتم دل نبند ؟!

دیدی چشم بسته دل بستی . . .

دید دل سپردی به دلی

ـــ که ـــ ،

جای خالی برای تو

نداشت !!

 

حال ، بنشین وُ مدام

هدیه هایش را

ورق بزن ؛ . . .

یک لبخند ،

یک جمله ی کوتاه ،

یک خط ،

یک نگاه . . . !

 

اما . . . نه ،

عشق ؛

شییوه ی شکر قانون سپیده

ـــ و ـــ

قصه ی اشکهای و تبسم های مکرر است . . .

عشق ،

همیشه در راه است ؛

به هر دلی تلنگری . . .

مشروط ،

که ما خانه باشییم !

 

عشق شاید

کلام ماسییده بر دهان همین رهگذر باشد

در بی امان برف . . . !

ـــ بگیران اجاق را ـــ ؛

او شاید

عاشقانه ترین اتفاق

عمر

تو

باشد

شاعر برات رفعیی............

من ک خیلی ازش خوشم اومد:icon_redface:

لینک به دیدگاه

تو که میدونی همه ی عمرمو اینجا گذاشتمو رفتم

تو که میدونی بجز آغوش تو جایی نداشتمو رفتم

اگه رفتم و تو سراغمو نمیگیری هنوزم که هنوزه

اگه بجز خودم کسی نیست که دلش برای من بسوزه

لینک به دیدگاه

دنبال وجهی می گردم

که تمثیل تو باشد

زلالی چشم هات

بی پایانی آسمان

مهربانی دست هات

...

نوازش گندمزار

و همین چیزهای بی پایان.

نمی دانستم دلتنگیت

قلبم را مچاله می کند

نمی دانستم وگرنه

از راه دیگری

جلو راهت سبز می شدم

تمهیدی، تولد دوباره ای، فکری

تا دوباره

در شمایلی دیگر

عاشقت شوم.

گفته بودم دوستت دارم؟

لینک به دیدگاه

دیشب آن قدر باران آمد

 

که اگر بگویم یاد تو نبودم

 

باران با من قهر می‌کند

آن قدر از پنجره بیرون را نگاه کردم

 

که اگر بگویم منتظر تو نبودم

 

پنجره با من قهر می‌کند

آن قدر دلتنگ خوابیدم

 

که اگر بگویم خواب تو را ندیدم

 

خوابت هم مرا ترک می‌گوید.

لینک به دیدگاه

اگر گاهی ندانسته به احساس تو شک کردم

 

و یا از روی خود خواهی فقط خود را پسندیدم

 

اگر از دست من در خلوت خود گریه ای کردی

 

اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی

 

اگر تو مهربان بودی و من نامهربان بودم

 

برای دیگران سبز و برای تو خزان بودم

 

 

گناهم را ببخش یارم....!!!

لینک به دیدگاه

نه فرشته نيستم باور بكن من نيز انسانم

حق بده گاهي تو را اين روزها از خود برنجانم

حق بده گاهي دلت را بشكنم اين روزها حتي

قهر باشم چند روزي چشم هايت را بگريانم

تو بپرسي دوستم داري كمي بانوي شب هايم؟

من بگويم بي خيال اصلا جوابش را نمي دانم

هي بگويم خواب ديدم بايد از من بگذري ديگر

يا كه از اين دوستي اين عشق بدجوري پشيمانم

اتفاق بي نظيرم داغ داغي نه نميفهمي

تو جوان و تازه اي من يك بناي سست و ويرانم....

لینک به دیدگاه

تنهايى هايم را با خودم قسمت مى كنم

 

 

 

 

و لبخندهايم را با تو

 

 

 

در عشقت روزه سكوت مى گيرم

 

 

 

تا بدانى حتى اگر براى من هم نباشى

 

 

 

باز هم دلم براى عشقت بى تابى مى كند

 

 

 

در اين چند روز پس از ماه ها

 

 

 

براى اولين بار،تپش تند تند قلبم را حس كردم

 

 

 

در آن هنگام كه به تو و خاطراتى كه با تو دارم فكر كردم

 

 

 

گويى قلبم دوباره زنده شده است

لینک به دیدگاه

برای تو و خویش

چشمانی آرزو می کنم

که چراغ ها و نشانه ها را

در ظلمتمان ببیند

گوشی

که صدا ها و شناسه ها را

در بیهوشی مان بشنود

برای تو ، خویش ، روحی

که این همه را

در خود گیرد

و زبانی

که در صداقت خود

ما را از خاموشی خویش

بیرون کشد

و بگذارد

از آن چیزها که در بندمان کشیده است

سخن بگوییم

 

مارگوت بیکل

لینک به دیدگاه

تو نیستی

این باران بی‌هوده می‌بارد

ما خیس نخواهیم شد ...

بی‌هوده این رودخانه بزرگ

موج برمی‌دارد و می‌درخشد

ما بر ساحل آن نخواهیم نشست ...

جاده‌ها که امتداد می‌یابند

بی‌هوده خود را خسته می‌کنند

ما با هم در آن‌ها راه نخواهیم رفت ...

دلتنگی‌ها، غریبی‌ها هم بی‌هوده است

ما از هم خیلی فاصله داریم

نخواهیم گریست ...

بی‌هوده تو را دوست دارم ...

بی‌هوده زندگی می‌کنم

این زندگی را قسمت نخواهیم کرد ...

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...