Mr.101 27,036 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، ۱۳۹۱ امشب قراره که با خاطرات تو, بازم بشینمو....باز درد و دل کنم.... با کاغذای شعر, صبحو ببینمو, غرق خودم بشم, با قطره های اشک, با کاغذای خیس..... این بیت آخره....اما همیشه شعر, پایان قصه نیست.....پایان قصه نیست.....! 6 نقل قول لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29,302 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مهر، ۱۳۹۱ گاهــے فعل هـــا چنــان سریع ماضــے مــے شوند کــه باور نمــے کنـــے مــے گوینــد...مـے گفت مــے شود...شــد ...مــے رفت...رفت و رفت... و دیگر هیچ گــــــاه بـــاز نخواهـــد گشتــــ 5 نقل قول لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61,915 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مهر، ۱۳۹۱ چه حس غریبی ست وقتی تمام چشم ها به تو خیره می شوند و تو حتی یک نگاه هم نمی توانی نثار آنها کنی. چه حس غریبی ست که تو به همه لبخند می زنی و دیگران فقط به تو خیره می شوند. چه حس غریبی ست که تو با همه مهربانی و همه با تو نا مهربان. و چه حس غریبـــــــــــــــــــــــــــــــی ست که تو تنهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاترینی 4 نقل قول لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61,915 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مهر، ۱۳۹۱ دستهای من بهانه تو را میگیرد چشمهایم به دنبال تو میگردند اما آن زمان که به سیاهی های زمانه مینگرم چشم های خود را فرو میبندم و دستهایم را با بغض بر هم میفشارم کـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاش من و تو دنیا به سمت ویرانگی گام بر نمیداشتیم 4 نقل قول لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29,302 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مهر، ۱۳۹۱ نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این آبادی... به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت، غصه هم می گذرد، آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند... لحظه ها عریانند. به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز 3 نقل قول لینک به دیدگاه
*mini* 37,778 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مهر، ۱۳۹۱ صدا میزند مارا غرِشِ آسمانِ شب.. صدای باران را میشنوی؟ برای ما میبارد.. بیا برویم...راه برای قدم زدن مُهیا شده است.. 3 نقل قول لینک به دیدگاه
sam arch 55,878 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مهر، ۱۳۹۱ شب را در انتظار صبح دیدن تو ریسه باران کردم با ستاره... ماه شدی و در آمدی...باز خجالت کشدیم از دستان خالیم... 9 نقل قول لینک به دیدگاه
.Yaprak 15,748 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مهر، ۱۳۹۱ همیشه نگاهی را باور کن که وقتی از آن دور میشی در انتظارت بماند... 8 نقل قول لینک به دیدگاه
پاییزان 3,604 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مهر، ۱۳۹۱ پیکرت را زنجیری دستانم می سازم تا زمان را زندانی کنم 7 نقل قول لینک به دیدگاه
پاییزان 3,604 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مهر، ۱۳۹۱ می دونی بهشت کجاست...!؟ یه فضای چند وجب در چند وجب بین بازوهای کسی که دوستش داری..... زنده یاد حسین پناهی 7 نقل قول لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14,558 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مهر، ۱۳۹۱ و حدس مي زنم شبي مرا جواب ميكني و قصر كوچك دل مرا خراب ميكني سر قرار عاشقي هميشه دير كرده اي ولي براي رفتنت عجب شتاب ميكني من از كنار پنجره تو را نگاه ميكنم و تو به نامديگري مرا خطاب مي كني چه ساده در ازاي يك نگاه پك و ماندني هزار مرتبه مرا ز خجلت آب ميكني به خاطر تو من هميشه با همه غريبه ام تو كمتر از غريبه اي مرا حساب ميكني و كاش گفته بودي از همان نگاه اولت كه بعد من دوباره دوست انتخاب مي كني 7 نقل قول لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29,302 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مهر، ۱۳۹۱ عد از تو بايد کنار خاطره ها ايستاد بايد کنار خاطره ثاقب را در گوش ساعات و سال در گوش سالها و سفرها خواند بايد تمام سفرها را با نام خاطره آغازيد اي خوب روزگار شيدايي در دل هواي با تو بودن در سر هواي تو را ديدن بعد از تو، روزهاي من ستوه و تنهايي است بعد از تو پنجره غمگين است بعد از تو ، خآطره ها و سراب ديدارت بعد از تو سال من قرني بعد از تو ساعتم ساليست بعد از تو خاطره هاي تو خواهد ماند بعد از تو.... بي تو.... هر آوازي آواز ياد تو و ....درد پاييز است بعد از تو فصل پاييز است بعد از تو ...فصل پاييز است ... 6 نقل قول لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61,915 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۱ غزل چشم های توست!! کاش حافظ چشم های تو بودم!!! 8 نقل قول لینک به دیدگاه
azarafrooz 14,221 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۱ وقتی فقط "نام خانوادگی " ی تو برای من می ماند دنیا در همین یک کلمه خلاصه می شود و من در "نام" تو ، که دیگر برای من نیست 6 نقل قول لینک به دیدگاه
.Yaprak 15,748 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مهر، ۱۳۹۱ چه در دل من چه در سر تو من از تو رسیدم به باور تو تو بودی و من به گریه نشستم برابر تو به خاطر تو به گریه نشستم بگو چکنم با تو شوری در جان بی توجانی ویران از این زخم پنهان می میرم نامت در من باران یادت در دل طوفان با تو امشب پایان می گیرم نه بی تو سکوت نه بی تو سخن به یاد تو بودم به یاد تو من ببین غم تو رسیده به جان و دویده به تن ببین غم تو رسیده به جانم بگو چه کنم 5 نقل قول لینک به دیدگاه
پاییزان 3,604 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مهر، ۱۳۹۱ می توانم بپرسم چه عطری می زنی....!؟ بوی خوشبختی می دهی انگار...... 3 نقل قول لینک به دیدگاه
پاییزان 3,604 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مهر، ۱۳۹۱ چقدر خوشحال بود شیطان وقتی سیب را چیدم گمان می کرد فریب داده است مرا.... نمی دانست تو پرسیده بودی : مرا بیشتر دوست داری یا ماندن در بهشت را.... 11 نقل قول لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29,302 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مهر، ۱۳۹۱ عشق و رســوایی همیشه توام است عاشـــــــــق فارغ ز رسوایی کم است در حریمـــــم عشق جای عقل نیست عاشـــقی با عاقـــلی دور از هم است هر که را با عشـــــــــــــق دیدم آشنا با خـــــرد بیگانه با دل محــــــرم است زندگی با عشـــــــــق معنا می شود بی حضور عشــــــق دنیا مبهم است برگ و بار عاشــــــقی خون دل است ریشه های عشق در خاک غم است در دلم آهســـــــته می گرید کسی بارش بـــــــاران در اینجا نم نم است چــــــهره زردم به اشک آغشته شد روی این پژمرده گل هم شبنم است 11 نقل قول لینک به دیدگاه
sam arch 55,878 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 مهر، ۱۳۹۱ رگباری از خاطرات روان شده به سوی من... باز دفترچه باز مانده است در تلاقی نگاه هامان... واژه به واژه نور شده اند.... هر چه تاریکی بود در گذشته ها.... دیدار باز حلال مشکلات شد.... 10 نقل قول لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29,302 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۱ بهار چشمهای تو بود پلک میزدی شکوفه میریخت. حالا انگار روویِ زمستان گیر کرده است ... سوزنِ فصلها (رضا کاظمی ) 11 نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .