Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ سلام سلام سلام! موضوع بعدی کافه : شهر درخت است؟ نیست؟ منظورت چیه دقیقا" 5 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ منظورت چیه دقیقا" منظور اینه که آیا شهر رو میشه با یه درخت مقایسه کرد یا نه؟ آیا شهر مثل یه درخت، تنه داره، ساقه داره، شاخه داره؟ 5 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 5 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ سلام به همگی! مهندس یه کم بشکافش.ما اون کتاب رو نخوندیم خب یه جورایی میشه،مثلا اول مسایل کلی شکل میگیره بعد جزئیات البته این رو درباره ی شهرهای جدید گفتم،چون شهرای قدیم از جزشروع و به کل می رسید. کسی متوجه شد من چی گفتم 5 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ سلام به همگی!مهندس یه کم بشکافش.ما اون کتاب رو نخوندیم خب یه جورایی میشه،مثلا اول مسایل کلی شکل میگیره بعد جزئیات البته این رو درباره ی شهرهای جدید گفتم،چون شهرای قدیم از جزشروع و به کل می رسید. کسی متوجه شد من چی گفتم حرفت در مورد شهرهای قدیمی ایراد داره. اما چون باعث انحراف بحث میشه، توضیح بیشتری نمیدم. لینک هایی که دادم رو بخونید دستتون میاد قضیه رو. ضمن اینکه آخه دانشجوی شهرسازی باشی و الکساندر و نظریه اش رو نشناسی نوبره والا! :w00: 5 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ حرفت در مورد شهرهای قدیمی ایراد داره.اما چون باعث انحراف بحث میشه، توضیح بیشتری نمیدم. لینک هایی که دادم رو بخونید دستتون میاد قضیه رو. ضمن اینکه آخه دانشجوی شهرسازی باشی و الکساندر و نظریه اش رو نشناسی نوبره والا! :w00: من خوندمش! کلا برعکس چیزی بود که من گفتم. 4 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خب بحث جالبیه يك شهر نبايد مثل يه درخت طراحي بشه كه شاخههاي اون تقسيم كننده عملكردهاي مختلف شهري از يكديگر باشن . الكساندر طرحهاي منظم و آراستة شهري رو محكوم ميكنه ـ طرحهايي كه توی اونها حدود همسايگان كاملاً مشخص شده، يه منطقه به خونه سازي و یه منطقه ي ديگه به اماكن تجاري اختصاص پیدا کرده ، يا بعضی از منطقه ها فقط براي احداث دانشگاه و يا امكانات فرهنگي در نظر گرفته شدن . از ديدگاه الکساندر ، فعاليتهاي بشري بسيار پيچيدهتر و همپوشانتر از اين حرفها ميباشند. 6 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خب شهر درختچه اس منظورم اینه که نه باید کاملاً حالت درختی باشه و غیرقابل انعطاف و خشک و نه خیلی بی نظم. تا یه حدی حالت درختی واسه شهر لازمه. واسه همین گفتم درختچه به نظرم حذف کامل سلسله مراتب در شهر درست نباشه 6 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ براي ذهن بشر، ساختار درختي سادهترين وسيله براي افكار پيچيده است . اما شهر نميتواند و نبايد مانند يك درخت باشد ... شهر، محلي براي زندگي است. هنگامي كه شهر درختي، گونههاي مختلف زندگي درونش را همپوشاني ميكند، مانند يك كاسه خواهد شد كه لبههاي آن پر از تيغ بوده و آماده است هر چيز را كه به آن مشكوك است، بريده و قطع نمايد. در چنين مكاني، زندگي به چندين قطعه بريده خواهد شد. اگر ما نيز شهرهايي با ساختارهاي درختي بسازيم، اين شهرها زندگي ما را به بخشها و قطعاتي تقسيم خواهند كرد. 5 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۰ `پس كوژايي مهندس عابدي ؟!!!!!! 2 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۰ من خوندمش!کلا برعکس چیزی بود که من گفتم. خوشم میاد مثل خود الکساندر خودت رو نقد میکنی . دمت جیلیز ویلیز. QUOTE] خب شهر درختچه اس منظورم اینه که نه باید کاملاً حالت درختی باشه و غیرقابل انعطاف و خشک و نه خیلی بی نظم. تا یه حدی حالت درختی واسه شهر لازمه. واسه همین گفتم درختچه به نظرم حذف کامل سلسله مراتب در شهر درست نباشه مهندس فقط مسیرها مدنظر نیست. تمامی پدیده های شهری منظوره. خب بحث جالبیه يك شهر نبايد مثل يه درخت طراحي بشه كه شاخههاي اون تقسيم كننده عملكردهاي مختلف شهري از يكديگر باشن . الكساندر طرحهاي منظم و آراستة شهري رو محكوم ميكنه ـ طرحهايي كه توی اونها حدود همسايگان كاملاً مشخص شده، يه منطقه به خونه سازي و یه منطقه ي ديگه به اماكن تجاري اختصاص پیدا کرده ، يا بعضی از منطقه ها فقط براي احداث دانشگاه و يا امكانات فرهنگي در نظر گرفته شدن . از ديدگاه الکساندر ، فعاليتهاي بشري بسيار پيچيدهتر و همپوشانتر از اين حرفها ميباشند. [/ براي ذهن بشر، ساختار درختي سادهترين وسيله براي افكار پيچيده است . اما شهر نميتواند و نبايد مانند يك درخت باشد ... شهر، محلي براي زندگي است. هنگامي كه شهر درختي، گونههاي مختلف زندگي درونش را همپوشاني ميكند، مانند يك كاسه خواهد شد كه لبههاي آن پر از تيغ بوده و آماده است هر چيز را كه به آن مشكوك است، بريده و قطع نمايد. در چنين مكاني، زندگي به چندين قطعه بريده خواهد شد. اگر ما نيز شهرهايي با ساختارهاي درختي بسازيم، اين شهرها زندگي ما را به بخشها و قطعاتي تقسيم خواهند كرد. به این میگن یه دیدگاه ضد درختی. `پس كوژايي مهندس عابدي ؟!!!!!! میبینم که داری یکه تازی میکنی دخترم. 4 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۰ به این میگن یه دیدگاه ضد درختی. حرفاي خود الكساندرو گفتم خب حالا ضد درختي خوبه يا بد ؟!!! میبینم که داری یکه تازی میکنی دخترم. دست پرورده ايم استاد 3 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مهندس فقط مسیرها مدنظر نیست. تمامی پدیده های شهری منظوره. منم به خاطر مسیرها نگفتم. تو همه پدیده ها بود منظور منم. از سازمان های مدیریتی شهر گرفته تا همون شبکه حمل و نقل و سازمان اقتصادی و اجتماعی. (با توجه به شهرهای امروزی) 4 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خب موضوع قبلی رو که هستی اومد یه طوفانی به پا کرد و رفت! موضوع بعدیییییییییییییی: ریشه های عدم تمایل مشارکت ایرانیان؟ آیا؟ مقصر کیست؟ چیست؟ کجاست؟ کی بود کی بود من نبودم؟ بودم؟ کی من؟ کی این؟ 7 لینک به دیدگاه
ho0da 2321 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خب موضوع قبلی رو که هستی اومد یه طوفانی به پا کرد و رفت! موضوع بعدیییییییییییییی: ریشه های عدم تمایل مشارکت ایرانیان؟ آیا؟ مقصر کیست؟ چیست؟ کجاست؟ کی بود کی بود من نبودم؟ بودم؟ کی من؟ کی این؟ به نظر من استارت این مشکل رو مسئولین زدن..چون مردم توی هر زمینه ای اگر بهشون فرصت داده بشه حرف برای گفتن زیاد دارن نمونه این موضوع توی مدیرت شهر های قدیمی ما صادقه، افرادی در رأس کار بودن اما مردم هم حضور داشتن،حتی اگر این حضور توی جارو کردن جلوی خونه هاشون خلاصه بشه..اما متاسفانه نه به شهروندا میدون داده می شه و نه دیگه مردم تمایلی به مشارکت دارن در واقع این جریان یه جورایی دو طرفه شده... کمتر کسی پیدا می شه که به شهرش و فضایی که داره زندگی می کنه تعلق خاطر داشته باشه و برای حفظ و بهبودش تلاشی کنه... همه مردم فقط به فضاهای داخلی شهراشون یعنی همون خونه هاشون اهمیت می دن و فضای شهر برای کسی مهم نیست... همه کلی ایده و نظر دارن اما نه مسئولین مشتاق شنیدن هستن و نه مردم مصر به اظهار نظر. به هر حال به نظر من اولین جرقه رو نظام اداری کشور زده و بعد هم بی انگیزه شدن مردم پر رنگ ترش کرده... توی ایران حتی شهرداری ها اون قدر دستشون باز نیست... مردم که دیگه جای خود دارن.. 7 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مشارکت تو ایران همیشه کم بوده و با گذشت زمان کمتر هم شد. حرکات خودسرانه دولت یکی از عوامل بوده. عدم ثبات شهروندا و زیاد شدن مهاجرت های درون شهری و برون شهری این حس تعلق رو کمتر میکرد و تمایل شهروندا برای مشارکت رو کمتر. (به خصوص تو شهرهای بزرگ) البته خود این مهاجرت ها عوامل مختلفی داره که یکیش همون کم شدن حس تعلق به موطن هستش. یعنی این سه به هم مرتبط هستن. کم شدن احساس تعلق باعث مهاجرت برون شهری و اونم باعث کم شدن حس مشارکت میشه و کم شدن این حس هم دوباره رو کم شدن احساس تعلق تأثیر میذاره. بیشتر شدن دغدغه ها و مشکلات شهروندا تو زمینه های مختلف که باعث توجه کمترشون به محله و شهرشون میشه. طوری که تو سنین پایین و به خصوص نوجوانی حس مشارکت خیلی بیشتره و از اونور تو سنین بالا و افراد مسن بازهم حس مشارکت زیاد میشه. یعنی تو برهه هایی که دغدغه های فکری کمتر هستش. 7 لینک به دیدگاه
Moment 15228 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ به نظر من سازمانهای شهری و مخصوصا شهرداری ها نقش بسیار منفی بر مشارکت در شهروندان به وجود آوردن خیلی از مردم شهرداری ها رو فقط به عنوان سازمانی که عوارض و پول دریافت میکنه میشناسن و دید بدی نسبت به شهرداری و متعاقبا سازمان های شهری دیگه دارن مردم دوست دارن مشارکت کنن و لی در بسیاری از مواقع عدم اعتماد باعث میشه که این مشارکت به بن بست برسه 8 لینک به دیدگاه
3lham 332 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دموکراسی آزاد !!!! عجب بحثی رو انتخاب کردین . جالبه . جای تعجبش اونجایی که همه ی ما می دونیم برای مشارکت مردم باید شرایط و امکانات لازم فراهم بشه . وقتی کسی نتونه انتقاد کنه و کسی نتونه این انتقاد رو توضیح بده و حل کنه مطمئنا فضای مناسبی رو برای مشارکت نخواهیم داشت. مردم و همشهریای ما تا اونجا که در توانشون هست همراهی می کنند چون احساس می کنند توان اجرایی کشور در مقابل انهاس . مشارکت و قتی رشد می کنه و جلو می ره که همه در کنار هم و با احترام به عقاید هم باشند.تاثیر گذاری ها و تاثیر پذیری ها دو طرفه باشه. 9 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ به نظر من استارت این مشکل رو مسئولین زدن..چون مردم توی هر زمینه ای اگر بهشون فرصت داده بشه حرف برای گفتن زیاد دارن نمونه این موضوع توی مدیرت شهر های قدیمی ما صادقه، افرادی در رأس کار بودن اما مردم هم حضور داشتن،حتی اگر این حضور توی جارو کردن جلوی خونه هاشون خلاصه بشه..اما متاسفانه نه به شهروندا میدون داده می شه و نه دیگه مردم تمایلی به مشارکت دارن در واقع این جریان یه جورایی دو طرفه شده... کمتر کسی پیدا می شه که به شهرش و فضایی که داره زندگی می کنه تعلق خاطر داشته باشه و برای حفظ و بهبودش تلاشی کنه... همه مردم فقط به فضاهای داخلی شهراشون یعنی همون خونه هاشون اهمیت می دن و فضای شهر برای کسی مهم نیست... همه کلی ایده و نظر دارن اما نه مسئولین مشتاق شنیدن هستن و نه مردم مصر به اظهار نظر. به هر حال به نظر من اولین جرقه رو نظام اداری کشور زده و بعد هم بی انگیزه شدن مردم پر رنگ ترش کرده... توی ایران حتی شهرداری ها اون قدر دستشون باز نیست... مردم که دیگه جای خود دارن.. مشارکت تو ایران همیشه کم بوده و با گذشت زمان کمتر هم شد. حرکات خودسرانه دولت یکی از عوامل بوده.عدم ثبات شهروندا و زیاد شدن مهاجرت های درون شهری و برون شهری این حس تعلق رو کمتر میکرد و تمایل شهروندا برای مشارکت رو کمتر. (به خصوص تو شهرهای بزرگ) البته خود این مهاجرت ها عوامل مختلفی داره که یکیش همون کم شدن حس تعلق به موطن هستش. یعنی این سه به هم مرتبط هستن. کم شدن احساس تعلق باعث مهاجرت برون شهری و اونم باعث کم شدن حس مشارکت میشه و کم شدن این حس هم دوباره رو کم شدن احساس تعلق تأثیر میذاره. بیشتر شدن دغدغه ها و مشکلات شهروندا تو زمینه های مختلف که باعث توجه کمترشون به محله و شهرشون میشه. طوری که تو سنین پایین و به خصوص نوجوانی حس مشارکت خیلی بیشتره و از اونور تو سنین بالا و افراد مسن بازهم حس مشارکت زیاد میشه. یعنی تو برهه هایی که دغدغه های فکری کمتر هستش. به نظر من سازمانهای شهری و مخصوصا شهرداری ها نقش بسیار منفی بر مشارکت در شهروندان به وجود آوردنخیلی از مردم شهرداری ها رو فقط به عنوان سازمانی که عوارض و پول دریافت میکنه میشناسن و دید بدی نسبت به شهرداری و متعاقبا سازمان های شهری دیگه دارن مردم دوست دارن مشارکت کنن و لی در بسیاری از مواقع عدم اعتماد باعث میشه که این مشارکت به بن بست برسه دموکراسی آزاد !!!! عجب بحثی رو انتخاب کردین . جالبه . جای تعجبش اونجایی که همه ی ما می دونیم برای مشارکت مردم باید شرایط و امکانات لازم فراهم بشه . وقتی کسی نتونه انتقاد کنه و کسی نتونه این انتقاد رو توضیح بده و حل کنه مطمئنا فضای مناسبی رو برای مشارکت نخواهیم داشت. مردم و همشهریای ما تا اونجا که در توانشون هست همراهی می کنند چون احساس می کنند توان اجرایی کشور در مقابل انهاس . مشارکت و قتی رشد می کنه و جلو می ره که همه در کنار هم و با احترام به عقاید هم باشند.تاثیر گذاری ها و تاثیر پذیری ها دو طرفه باشه. همه ی دوستان به مذمت دستگاه های اجرایی و حکومتی پرداختند و عدم وجود زمینه ای برای مشارکت هم صحیح... اما من میخوام در مورد ریشه ی عدم مشارکت خود مردم بگویم... اینکه دولت زمینه را فراهم نمیکنه درست! اما یه همکاری ساده توی محله هم دولت باید زمینه اش رو فراهم کنه؟ به نظر من مردم ما یکی از مهمترین عوامل خودشونن. خود خودشون! همچنین خود ما طراحان شهری ... خود ما شهرسازان ... خود ما معمارها ... وقتی از زیر عینک تخصصمون به مردم نگاه میکنیم و فریاد : من طراح نخبه هستم را سر میدهیم و خود را تافته ی جدا بافته میدانیم ... مردم هم زیر نخبه گرایی بی مغز ما له می شوند و محیط هایی که مطلوبشان نیست را بر میتابند! عجیب است که هر گروهی گروه دیگر را متهم میکند در صورتیکه یکی از عوامل فتنه خودش است و میداند و نمیخواد به رویش بیاورد که میداند! که صد البته نمی داند! راستی مرغ زودتر بوجود آمد یا شتر مرغ؟ 8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده