رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

درسته که در بسیاری از ارگانها و سازمانها از آموزش و پرورش گرفته تا شهرداری در مورد مشارکت های مردمی کلی شعار میدهند و آخرش با برپایی یکی دو تا نمایشگاه و مسابقات پیاده روی و همایش و غیره سر و ته ماجرا رو هم میارند ولی واقعیت این هست که خوذد مردم تمایلی به این مشارکت ها ندارند.افراد سازمانهایی مثل شهرداری و ... هم جزو همین مردمند و در عمل میبینیم که عدم تمایل ما به فعالیت های مشارکتی نه در بحث مشکلات و موانع سیاسی پیش رو بلکه در فضای عدم حس تعلق و اعتمادی هست که بین خودمون جاری هست.

حتی این مسئله رو میتونیم به عینه در بین خودمون که دانشجویان شهرسازی هستیم و داعیه فعالیتهای مشارکتی رو داریم ببینیم.

هر کدوم از ما در سطح محله ای که زندگی میکنیم ایراداتی میبینیم.آیا شده تا حالا به عنوان نه یه شهرساز با قدرت اجرایی بلکه به عنوان یه شهروند در محله ای که در اون ساکن هستیم یه کار مشارکتی راه بندازیم و گوشه ای از مشکلات محله ای را که در اون زندگی میکنیم و رشد یافتیم رو حل کنیم ؟

ما درسشو خوندیم و داریم میخونیم ولی وقتی پای عمل برسه تا منافع اقتصادیمون ایجاب نکنه کمتر پیش میاد در فعالیتی اجتماعی شرکت کنیم.

99% ما ها اینگونه هستیم.حاضریم در پای تلویزیون و کامپیوتر ساعتها از وقت فراغتمون را هدر کنیم ولی مسئولیت یک کار که سودآوری خاصی برامون نداره رو نپذیریم.

وقتی خودمون اینگونه ایم و از قبول مسئولیت و سرمایه گذاری شخصی در بهبود وضعیت زندگیمون روی گردانیم چه انتظاری از ارکان بالای هرم میتوانیم داشته باشیم.

عادت کرده ایم که همیشه دیگری منجی باشد.دیگری مشگل گشا باشد و بر اساس همون متنی که تو پروفایلم گذاشتم « با هم بودن توی ذهن شرقی مان نمی گنجد » واقعیت مشکل از خودمون و فرهنگ تن پرورانه ای است که در وجود ما نقش بسته و فقط در اموری شرکت میکنیم که منافع مادی آن هم از نوع زود بازده داشته باشد و حاضر به همکاری جمعی در جهت فعالیتهای فرهنگی نیستیم و باز بر اساس همون متن پروفایلم « برای بودن یکی دیگری را نیست میکنیم» اختلافات کوچک بین خودمون را بهونه قرار میدیم تا از حضور و فعالیت طفره برویم.

حکومت و توان و سیستم اجرایی و قانونی ما مشکل دارد ولی مشکل اصلی خود توده مردم و خودمانیم که هر گونه فعالیت را فقط با دید مادی دیده یا در نهایت گاهی با عنصر دینی و اگر خارج از این دو هر مورد دیگری باشد همکاری ها شکل نمیگیرد.

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 562
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

درسته که در بسیاری از ارگانها و سازمانها از آموزش و پرورش گرفته تا شهرداری در مورد مشارکت های مردمی کلی شعار میدهند و آخرش با برپایی یکی دو تا نمایشگاه و مسابقات پیاده روی و همایش و غیره سر و ته ماجرا رو هم میارند ولی واقعیت این هست که خوذد مردم تمایلی به این مشارکت ها ندارند.افراد سازمانهایی مثل شهرداری و ... هم جزو همین مردمند و در عمل میبینیم که عدم تمایل ما به فعالیت های مشارکتی نه در بحث مشکلات و موانع سیاسی پیش رو بلکه در فضای عدم حس تعلق و اعتمادی هست که بین خودمون جاری هست.

حتی این مسئله رو میتونیم به عینه در بین خودمون که دانشجویان شهرسازی هستیم و داعیه فعالیتهای مشارکتی رو داریم ببینیم.

هر کدوم از ما در سطح محله ای که زندگی میکنیم ایراداتی میبینیم.آیا شده تا حالا به عنوان نه یه شهرساز با قدرت اجرایی بلکه به عنوان یه شهروند در محله ای که در اون ساکن هستیم یه کار مشارکتی راه بندازیم و گوشه ای از مشکلات محله ای را که در اون زندگی میکنیم و رشد یافتیم رو حل کنیم ؟

ما درسشو خوندیم و داریم میخونیم ولی وقتی پای عمل برسه تا منافع اقتصادیمون ایجاب نکنه کمتر پیش میاد در فعالیتی اجتماعی شرکت کنیم.

99% ما ها اینگونه هستیم.حاضریم در پای تلویزیون و کامپیوتر ساعتها از وقت فراغتمون را هدر کنیم ولی مسئولیت یک کار که سودآوری خاصی برامون نداره رو نپذیریم.

وقتی خودمون اینگونه ایم و از قبول مسئولیت و سرمایه گذاری شخصی در بهبود وضعیت زندگیمون روی گردانیم چه انتظاری از ارکان بالای هرم میتوانیم داشته باشیم.

عادت کرده ایم که همیشه دیگری منجی باشد.دیگری مشگل گشا باشد و بر اساس همون متنی که تو پروفایلم گذاشتم « با هم بودن توی ذهن شرقی مان نمی گنجد » واقعیت مشکل از خودمون و فرهنگ تن پرورانه ای است که در وجود ما نقش بسته و فقط در اموری شرکت میکنیم که منافع مادی آن هم از نوع زود بازده داشته باشد و حاضر به همکاری جمعی در جهت فعالیتهای فرهنگی نیستیم و باز بر اساس همون متن پروفایلم « برای بودن یکی دیگری را نیست میکنیم» اختلافات کوچک بین خودمون را بهونه قرار میدیم تا از حضور و فعالیت طفره برویم.

حکومت و توان و سیستم اجرایی و قانونی ما مشکل دارد ولی مشکل اصلی خود توده مردم و خودمانیم که هر گونه فعالیت را فقط با دید مادی دیده یا در نهایت گاهی با عنصر دینی و اگر خارج از این دو هر مورد دیگری باشد همکاری ها شکل نمیگیرد.

 

از چه گفتنی هایی گفتی ای نازنین! :icon_gol:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
درسته که در بسیاری از ارگانها و سازمانها از آموزش و پرورش گرفته تا شهرداری در مورد مشارکت های مردمی کلی شعار میدهند و آخرش با برپایی یکی دو تا نمایشگاه و مسابقات پیاده روی و همایش و غیره سر و ته ماجرا رو هم میارند ولی واقعیت این هست که خوذد مردم تمایلی به این مشارکت ها ندارند.افراد سازمانهایی مثل شهرداری و ... هم جزو همین مردمند و در عمل میبینیم که عدم تمایل ما به فعالیت های مشارکتی نه در بحث مشکلات و موانع سیاسی پیش رو بلکه در فضای عدم حس تعلق و اعتمادی هست که بین خودمون جاری هست.

حتی این مسئله رو میتونیم به عینه در بین خودمون که دانشجویان شهرسازی هستیم و داعیه فعالیتهای مشارکتی رو داریم ببینیم.

هر کدوم از ما در سطح محله ای که زندگی میکنیم ایراداتی میبینیم.آیا شده تا حالا به عنوان نه یه شهرساز با قدرت اجرایی بلکه به عنوان یه شهروند در محله ای که در اون ساکن هستیم یه کار مشارکتی راه بندازیم و گوشه ای از مشکلات محله ای را که در اون زندگی میکنیم و رشد یافتیم رو حل کنیم ؟

ما درسشو خوندیم و داریم میخونیم ولی وقتی پای عمل برسه تا منافع اقتصادیمون ایجاب نکنه کمتر پیش میاد در فعالیتی اجتماعی شرکت کنیم.

99% ما ها اینگونه هستیم.حاضریم در پای تلویزیون و کامپیوتر ساعتها از وقت فراغتمون را هدر کنیم ولی مسئولیت یک کار که سودآوری خاصی برامون نداره رو نپذیریم.

وقتی خودمون اینگونه ایم و از قبول مسئولیت و سرمایه گذاری شخصی در بهبود وضعیت زندگیمون روی گردانیم چه انتظاری از ارکان بالای هرم میتوانیم داشته باشیم.

عادت کرده ایم که همیشه دیگری منجی باشد.دیگری مشگل گشا باشد و بر اساس همون متنی که تو پروفایلم گذاشتم « با هم بودن توی ذهن شرقی مان نمی گنجد » واقعیت مشکل از خودمون و فرهنگ تن پرورانه ای است که در وجود ما نقش بسته و فقط در اموری شرکت میکنیم که منافع مادی آن هم از نوع زود بازده داشته باشد و حاضر به همکاری جمعی در جهت فعالیتهای فرهنگی نیستیم و باز بر اساس همون متن پروفایلم « برای بودن یکی دیگری را نیست میکنیم» اختلافات کوچک بین خودمون را بهونه قرار میدیم تا از حضور و فعالیت طفره برویم.

حکومت و توان و سیستم اجرایی و قانونی ما مشکل دارد ولی مشکل اصلی خود توده مردم و خودمانیم که هر گونه فعالیت را فقط با دید مادی دیده یا در نهایت گاهی با عنصر دینی و اگر خارج از این دو هر مورد دیگری باشد همکاری ها شکل نمیگیرد.

 

باهات موافقم.

وقتی هرکدوم از ما تو همچین جامعه ای متولد میشیم و بزرگ میشیم، چقدر می تونیم مثل این جامعه نباشیم و متفاوت باشیم؟ چند درصد این احتمال هست؟

همونطور که هرکسی بقیه خصوصیات اخلاقی خودش رو از خانواده و جامعه میگیره (حداقل 90 درصد) این خصوصیتش هم از همین جامعه میگیره. جامعه ای که نسل ها با دیکتاتوری در خانواده و خارج اون پیوند خورده.

قطعاً هر دو رو هم تأثیر میذارن. ولی همونطور که محمدمهدی گفت: اول مرغ بود یا تخم مرغ؟ :ws3:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
باهات موافقم.

قطعاً هر دو رو هم تأثیر میذارن. ولی همونطور که محمدمهدی گفت: اول مرغ بود یا تخم مرغ؟ :ws3:

اول مرغ بود یا شتر مرغ ... :banel_smiley_4:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
درسته که در بسیاری از ارگانها و سازمانها از آموزش و پرورش گرفته تا شهرداری در مورد مشارکت های مردمی کلی شعار میدهند و آخرش با برپایی یکی دو تا نمایشگاه و مسابقات پیاده روی و همایش و غیره سر و ته ماجرا رو هم میارند ولی واقعیت این هست که خوذد مردم تمایلی به این مشارکت ها ندارند.افراد سازمانهایی مثل شهرداری و ... هم جزو همین مردمند و در عمل میبینیم که عدم تمایل ما به فعالیت های مشارکتی نه در بحث مشکلات و موانع سیاسی پیش رو بلکه در فضای عدم حس تعلق و اعتمادی هست که بین خودمون جاری هست.

حتی این مسئله رو میتونیم به عینه در بین خودمون که دانشجویان شهرسازی هستیم و داعیه فعالیتهای مشارکتی رو داریم ببینیم.

هر کدوم از ما در سطح محله ای که زندگی میکنیم ایراداتی میبینیم.آیا شده تا حالا به عنوان نه یه شهرساز با قدرت اجرایی بلکه به عنوان یه شهروند در محله ای که در اون ساکن هستیم یه کار مشارکتی راه بندازیم و گوشه ای از مشکلات محله ای را که در اون زندگی میکنیم و رشد یافتیم رو حل کنیم ؟

ما درسشو خوندیم و داریم میخونیم ولی وقتی پای عمل برسه تا منافع اقتصادیمون ایجاب نکنه کمتر پیش میاد در فعالیتی اجتماعی شرکت کنیم.

99% ما ها اینگونه هستیم.حاضریم در پای تلویزیون و کامپیوتر ساعتها از وقت فراغتمون را هدر کنیم ولی مسئولیت یک کار که سودآوری خاصی برامون نداره رو نپذیریم.

وقتی خودمون اینگونه ایم و از قبول مسئولیت و سرمایه گذاری شخصی در بهبود وضعیت زندگیمون روی گردانیم چه انتظاری از ارکان بالای هرم میتوانیم داشته باشیم.

عادت کرده ایم که همیشه دیگری منجی باشد.دیگری مشگل گشا باشد و بر اساس همون متنی که تو پروفایلم گذاشتم « با هم بودن توی ذهن شرقی مان نمی گنجد » واقعیت مشکل از خودمون و فرهنگ تن پرورانه ای است که در وجود ما نقش بسته و فقط در اموری شرکت میکنیم که منافع مادی آن هم از نوع زود بازده داشته باشد و حاضر به همکاری جمعی در جهت فعالیتهای فرهنگی نیستیم و باز بر اساس همون متن پروفایلم « برای بودن یکی دیگری را نیست میکنیم» اختلافات کوچک بین خودمون را بهونه قرار میدیم تا از حضور و فعالیت طفره برویم.

حکومت و توان و سیستم اجرایی و قانونی ما مشکل دارد ولی مشکل اصلی خود توده مردم و خودمانیم که هر گونه فعالیت را فقط با دید مادی دیده یا در نهایت گاهی با عنصر دینی و اگر خارج از این دو هر مورد دیگری باشد همکاری ها شکل نمیگیرد.

 

همه حرفات درست ...اما به نظرت این که مردم و یا حتی خود ما این قدر بی اهمیت شدیم چیه؟ اگر مثلا خود شما، چند تا طرح جزئی داشته باشی پیشنهاد بدی و باهات موافقت بشه مشتاق می شی و دفعه بعدی کار بهتر، طرح بهتر رو ارائه می دی... اما وقتی بارها به در بسته بخوری آیا باز هم ادامه می دی؟ من به یقین می گم اگر روزی توی کشور ما، توی شهر ما و حتی توی محله هامون این امکان باشه که مردم نظر بدن و نظرشون ارزیابی بشه و به عمل تبدیل بشه مشارکت واقعی هم اتفاق می افته... هیچ ادمی بدش نمی آد که توی فضایی زندگی کنه که یه گوشش رو خودت طراحی کرده... و همین امر که حس تعلق خاطر رو

هم به همراه داره... نمونه کوچیکش: تا حالا فرم نظرسنجی اساتید رو که پر کردی تو دانشگاه ها؟ یک بار پر می کنی... دو بار... سه بار...و باز هم هیچی.. و بعد با خودت می گی پس چرا این همه کاغذ حروم می کنن؟ و دیگه دفعه چهارومی در کار نیست!!:banel_smiley_4:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
عدم ثبات شهروندا و زیاد شدن مهاجرت های درون شهری و برون شهری این حس تعلق رو کمتر میکرد و تمایل شهروندا برای مشارکت رو کمتر. (به خصوص تو شهرهای بزرگ)
موافقم با صحبت محمد،نه فقط توی شهرها حتا توی سطوح خیلی پایین تر مثل یه محله یا یه اپارتمان یا حتا یه خوابگاه همیشه افرادی که به نوعی مهاجرهستند هیچ نوع تعهدی رو نسبت به محیطشون نمی پذیرن،فقط به عنوان یک مصرف کننده سرمایه ها و امکانات اون محیط رو مصرف میکنند و گاها اسیب و صدمه هم به محیط میزنن و به هیچ وجه دل برای اون محیط نمیسوزونن و این باعث دلمردگی افراد قدیمی تر برای پی گیری کارها و بهبود اوضاع میشه.
به نظر من مردم ما یکی از مهمترین عوامل خودشونن. خود خودشون!
اکثرا ادما تو یه سنی مثلا نوجونی انرژی و ایده های زیادی برای بهبود محیطشون دارن،پراز ایده و ابتکارند اما متاسفانه تواین سن قدرت پرداختن به ایده ها شون ندارن و یه سر دغدغه هایی مثل مدرسه و کنکور دانشگاه و درس و ...مانع از عملی شدنش میشه و بعد از سن هم دیگه دل و دماغ اینکارارو ندارن(من اینجوری شدم:hanghead:)
  • Like 4
لینک به دیدگاه
همه حرفات درست ...اما به نظرت این که مردم و یا حتی خود ما این قدر بی اهمیت شدیم چیه؟ اگر مثلا خود شما، چند تا طرح جزئی داشته باشی پیشنهاد بدی و باهات موافقت بشه مشتاق می شی و دفعه بعدی کار بهتر، طرح بهتر رو ارائه می دی... اما وقتی بارها به در بسته بخوری آیا باز هم ادامه می دی؟ من به یقین می گم اگر روزی توی کشور ما، توی شهر ما و حتی توی محله هامون این امکان باشه که مردم نظر بدن و نظرشون ارزیابی بشه و به عمل تبدیل بشه مشارکت واقعی هم اتفاق می افته... هیچ ادمی بدش نمی آد که توی فضایی زندگی کنه که یه گوشش رو خودت طراحی کرده... و همین امر که حس تعلق خاطر رو

هم به همراه داره... نمونه کوچیکش: تا حالا فرم نظرسنجی اساتید رو که پر کردی تو دانشگاه ها؟ یک بار پر می کنی... دو بار... سه بار...و باز هم هیچی.. و بعد با خودت می گی پس چرا این همه کاغذ حروم می کنن؟ و دیگه دفعه چهارومی در کار نیست!!:banel_smiley_4:

:ws31:

سر همین موضوع و برای جلوگیری از حروم شدن کاغذ فرم های نظر سنجی ما اینترنتی شده :ws3:

البته در یه مورد در دو ترم پیش اعتراض کلی بچه ها رو یه استاد جواب داد و اونو از دانشگاه بیرون انداختن.چون همه بچه ها بهش نمره متوسط و ضعیف داده بودند.در حالیکه طرف فارغ التحصیل دانشگاه تهران بود :ws3:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

درسته که زمینه های قانونی مشارکت در جامعه ما ضعیف هست ولی خود مردم هم تا حد زیادی بر اساس همون نوع فکر و تاثیر پذیری که از جامعه دارن به نوعی دچار رخوت و تنبلی هستند.

حتی این موضوع رو در مسئولیتهای شغلی هم میبینیم

افراد حتی در مسایل شغلی خود به فرار از کار و مسئولیت عادت کرده اند و میخواهند کاری را که مربوط به آنها میشود را نیز به کندی و یا توسط دیگران انجام شود.نمیدونم اسمشو چی میشه گذاشت ولی تا حد زیادی بیخیالی و بی ارزشی برای مسئولیتها در فرهنگ و عادات ما جا خوش کرده. حتی خود ما در همین دانشگاه هم تا حد زیادی سعی میکنیم از زیر بار کارها و تمرینات و پروژه هامون در بریم و همیشه دنبال اساتیدی هستیم که ساده گیرتر و نمره ده ترند

  • Like 6
لینک به دیدگاه

همه سر مرغ بودن و شتر مرغ بودن بحث کردن ، خروس من چرا پاک شد :banel_smiley_4:

این همه حرف زدیم حالا یه اسپم به کی بر میخورد پاکش کردید :brodkavelarg:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

دمتون گرم! کلی چیز یاد گرفتیم!

حالا یه موضوع جــــــــــــــــــــــــدید و باحال!

فضای عمومی مناسب اعتراضات سیاسی! آری یا خیر؟؟؟؟

  • Like 7
لینک به دیدگاه
دمتون گرم! کلی چیز یاد گرفتیم!

حالا یه موضوع جــــــــــــــــــــــــدید و باحال!

 

فضای عمومی مناسب اعتراضات سیاسی! آری یا خیر؟؟؟؟

فضای شهری عمومی منظورت دیگه!!!!!!:ws52:

آری روشنه که آری

اگر حکام خوب دقت کنن میبینن که برای ادامه حیاتشون لازم هستش.

حالا به جنبه های موثر در شهرم میپردازم.

  • Like 6
لینک به دیدگاه
دمتون گرم! کلی چیز یاد گرفتیم!

حالا یه موضوع جــــــــــــــــــــــــدید و باحال!

فضای عمومی مناسب اعتراضات سیاسی! آری یا خیر؟؟؟؟

خب مسلما فضاهای عمومی توی شهرها مکان های مناسبی برای بالا بردن فهم سیاسی مردم به شمار میاد و حتی برخی از انقلاب ها از همین فضاهای عمومی شروع میشن و به نتیجه میرسن مثله همین انقلاب مردم مصر توی میدون التحریر... ولی این به نفع مردمه تا حکومت ها

حکومت ها سعی می کنن نظارت خودشون رو روی فضاهای عمومی گسترش بدن و به همین خاطره که در خیلی از کشورا به مردم اجازه تجمع در یک مکان رو نمیدن و گاهی این نظارتا به صورت غیر مستقیم اعمال میشه به این صورت که با کاهش فضاهای عمومی و فضاهای مکث در داخل شهرها جلوی این تجمعات گرفته بشه

به همین خاطره که مردم بیشتر تعاملاتشون در داخل خیابون ها و در حال حرکت صورت میگیره و کمتر در حالت مکث در داخل فضاهای عمومی با هم ارتباط دارن

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

آیا فضاهای شهری ما نباید فضایی باشند برای اعتراضات سیاسی؟ آیا فضاهای مناسبی در شهرهای ما برای اعتراضات سیاسی وجود دارد؟

  • Like 3
لینک به دیدگاه
آیا فضاهای شهری ما نباید فضایی باشند برای اعتراضات سیاسی؟ آیا فضاهای مناسبی در شهرهای ما برای اعتراضات سیاسی وجود دارد؟

 

به نظر من فضاهای شهری نباید برای اعتراضات سیاسی باشند. ولی یه سری فضاها تو شهر باید واسه این کار در نظر گرفته بشه.

وجود فضای مناسب برای اعتراضات سیاسی لازمه تا از بروز هرج و مرج هنگام بروز این اعتراضات جلوگیری بشه.

نبود این فضا باعث میشه مردم نتونن نسبت به برخی اقدمات مخالفت های خودشون رو ابراز کنن و بعد از یه مدت این مخالفت هایی که نمی تونن ابراز کنن، مثل عقده ای در شخص جمع میشه و با پیش اومدن کوچکترین فرصت مثل بمبیه که منفجر میشه و چون برنامه ریزی از طرف حکومت برای مقابله با این مسائل نیست، به شدت سرکوبشون میکنه. که اینم خاصیت هر حکومتیه که وقتی خودش رو در خطر ببینه شروع به سرکوب کردن میکنه.

ولی اگر این فضاها باشه، اعتراضات مسالمت آمیز و با کنترل بیشتر حکومت پیش میره و در عین حال مردم هم احساس آزادی بیشتری تو این جوامع می کنن و از شدت مخالفتشون نسبت به حکومت کاسته میشه.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
به نظر من فضاهای شهری نباید برای اعتراضات سیاسی باشند. ولی یه سری فضاها تو شهر باید واسه این کار در نظر گرفته بشه.

وجود فضای مناسب برای اعتراضات سیاسی لازمه تا از بروز هرج و مرج هنگام بروز این اعتراضات جلوگیری بشه.

نبود این فضا باعث میشه مردم نتونن نسبت به برخی اقدمات مخالفت های خودشون رو ابراز کنن و بعد از یه مدت این مخالفت هایی که نمی تونن ابراز کنن، مثل عقده ای در شخص جمع میشه و با پیش اومدن کوچکترین فرصت مثل بمبیه که منفجر میشه و چون برنامه ریزی از طرف حکومت برای مقابله با این مسائل نیست، به شدت سرکوبشون میکنه. که اینم خاصیت هر حکومتیه که وقتی خودش رو در خطر ببینه شروع به سرکوب کردن میکنه.

ولی اگر این فضاها باشه، اعتراضات مسالمت آمیز و با کنترل بیشتر حکومت پیش میره و در عین حال مردم هم احساس آزادی بیشتری تو این جوامع می کنن و از شدت مخالفتشون نسبت به حکومت کاسته میشه.

 

چه نوع فضاهایی می تونن مناسب اعتراضات سیاسی باشند؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه
چه نوع فضاهایی می تونن مناسب اعتراضات سیاسی باشند؟

 

منظور اولمو فکر کنم بد گفتم. :ws3:

نوع فضا که همون فضاهای شهریه.

منظورم این بود لازم نیست همه فضاهای شهری این خاصیت رو داشته باشن. لازم نیست همه فضاهایی که واسه تجمعات هستش واسه ابراز اعتراضات سیاسی هم مناسب باشه.

همونطور که فضایی برای مراسم مذهبی یا مراسم خاص دیگه تو شهر در نظر گرفته میشه، این اعتراضات رو هم باید به دید یه مراسم خاص بهش نگاه کرد و اون فضا رو واسش مهیا کرد.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
منظور اولمو فکر کنم بد گفتم. :ws3:

نوع فضا که همون فضاهای شهریه.

منظورم این بود لازم نیست همه فضاهای شهری این خاصیت رو داشته باشن. لازم نیست همه فضاهایی که واسه تجمعات هستش واسه ابراز اعتراضات سیاسی هم مناسب باشه.

همونطور که فضایی برای مراسم مذهبی یا مراسم خاص دیگه تو شهر در نظر گرفته میشه، این اعتراضات رو هم باید به دید یه مراسم خاص بهش نگاه کرد و اون فضا رو واسش مهیا کرد.

 

از انواع فضاهای شهری، کدام فضاها احتمالا برای اعتراضات سیاسی طراحی خواهند شد؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه
از انواع فضاهای شهری، کدام فضاها احتمالا برای اعتراضات سیاسی طراحی خواهند شد؟

 

سختش نکن :ws3:

فکر کنم میادین شهری موقعیت بهتری واسه اینکار دارن :ws52:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...