ترانه18 8013 ارسال شده در 1 فروردین، 2012 جهنـــــمی بپــــا میـــکند دلــــــم وقـــــتی شـــــــعری بیــــــاید و تــــو میــــــان آن نبــــاشــــی...............! 11
*mishi* 11920 ارسال شده در 19 اردیبهشت، 2012 گندم بودن را دوست دارم در همهمه باد ؛ پرکنده شدن را برای روزی که شاید زیر دندانهای تو له شوم چرا درویم نمی کنی ؟ مرا کلاغ های سیاه تمام کردند ... 12
sweetest 4756 ارسال شده در 19 اردیبهشت، 2012 عشق همین خندههای سادهی توست وقتی با تمام غصههایت میخندی تا از تمام غصههایم رها شوم 11
MEMOLI 8954 مالک ارسال شده در 27 اردیبهشت، 2012 هر شب موقع خواب که می شود دست به کار می شوم ! بالش ها را کنار هم می گذارم پتو را هم می کشم رویشان ! بعد، خیالم که از بودن تو راحت می شود چشم هایم را می بندم ... پری زهرا اسکندری 14
ترانه18 8013 ارسال شده در 28 اردیبهشت، 2012 ❣ عـطرهایِ خـوب، شـیـشـه یِ خـالـیـشـان هـمـ بـعـد از سـالـهـا هـنـوز بـو مـی دهـد..... مـثـلِ جـای خـالـیِ تـو . . . 10
- Nahal - 47858 ارسال شده در 29 اردیبهشت، 2012 و حرف های من به گوش تو حکم بوق تاکسی است برای زن فاحشه کنار خيابان 8
MEMOLI 8954 مالک ارسال شده در 7 تیر، 2012 خیـــــــــلی حرف است که تو هــر روز در گلویت خاری کُشنده احساس کنی ! برای کسی که بدانی حتی یک بار در عمرش به خاطرِ تو بغــض هم نکرده است ... 7
sam arch 55879 ارسال شده در 7 تیر، 2012 حواست نیست... چه خوب... در بی خبری بهتر است.... ندانستن از دانستن بهتر است.. وقتی کنج لبانت خنده ای از تمسخر است... 5
ترانه18 8013 ارسال شده در 7 تیر، 2012 اگر هر بار که لبخند بر لبانم می نشانی، می توانستم به آسمان بروم و ستاره ای بچینم، آسمان شب دیگر مثل کف دست بود. 3
zx1 1752 ارسال شده در 8 تیر، 2012 فرق داری... هنوز با خیلی ها فرق داری بی منی ... با اینکه دنیا دنیا درد داری شمال و جنوب بهونست بگو از غرب ... گله هایی که از شرق داری سر به سرم با تنهایی ... بگو به من هر چه غم داری باز بغض کردی و رفتی... این همه زخم، عجب دلی داری؟! . . . ع.د {تقدیم به ممول عزیز} همیشه منتظریم... 6
*mishi* 11920 ارسال شده در 12 تیر، 2012 آنقــدر مرا سرد کرد... از خودش... از عشق... کـه حالا بــه جاي دلبستن... يخ بسته ام...! آهاااي...! روي احساسم پا نگذاريـد... ليز ميخوريــد...! 9
azarafrooz 14221 ارسال شده در 27 تیر، 2012 مـــــن دهــقــانِ فــداکــاری شــده ام کــه تــمــام وجـــــودش را روبرویت بــه آتــش کــشـیــده، و تـــو قــطاری که چشم ِ دیدن مرا ندارد 8
- Nahal - 47858 ارسال شده در 27 تیر، 2012 تـو نبـودن ِ مـرا انـڪار مـی ڪنـی و مـَـن بـودنت را ، مـسـئـلـﮧ ایـن اسـت . . . ڪامـران رسـول زاده 8
تینا 15116 ارسال شده در 27 تیر، 2012 به دادش رسیدم دلم رو رها کرد صداش کردم اروم رقیبو صداکرد به پاش مینشستم خودش دید که خستم ولی بی وفا باز رها کرد دو دستم 7
- Nahal - 47858 ارسال شده در 10 آبان، 2012 چندروزیست دست هایم را ... با چند کتاب و نوشته ، سرگرم کرده اماما ... گول نمی خورند... هیچ چیز معجزه ی دست های تو نمی شود! ناصر رعیت نواز 4
azarafrooz 14221 ارسال شده در 10 آبان، 2012 بگذریم عزیزم سلام مرا به روزهای تعلل ات برسان روی خوش غرورت را ببوس لج بازی های من هم بلند بلند سلام می رسانند وعده دیدارمان باشد رأس ساعت پشیمانی..! 3
*mishi* 11920 ارسال شده در 13 آبان، 2012 من بغــــض می کنمـ تـــو می خــــندی لعـــــنتی این تضــــآد زندگـــــی اَم را بـــ ـ ه بـــآد داد! __________________ 3
ارسال های توصیه شده