a.namdar 5908 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اسفند، ۱۳۹۲ این مقایسه فیلمهای ایرانی و خارجی رو خیلی دوست ندارم به همون اندازه که در ایران فیلم بد هست فیلم بد آمریکایی هم هست شایدم بیشتر در ایران استعدادهای وجود دارند دست کمی از کریستوفر نولان (به اعتقاد من مهمترین استعداد سینمایی 20 سال اخیره) ندارند اما اونجا آکادمی هست و اینجا آکادمی نیست. بنابراین اونجا تکنیک به همراه فیلم نامه قوی بوجود میاد و اینجا فقط ایده !!!! نکته بعدی مخاطب و سلیقه مخاطبه یه جمله تو فیلم ارتباط ایرج کریمی هست که میگه: چرا هر کی کتاب می خونه باید فیلم خوب ببینه!! سینمای ایران با این امکانات سخت افزاری و فرهنگی در سطح خیلی خوبی هست. ببینید در ایران چقدر استعداد خوب معرفی شده تو این چند ساله علی مصفای ننه مرده رو با کوراساوا مقایسه میکنید!!! کافیه ب این فیلمهای ایرانی نسل اخری ها بدون تعصب نگاه کنید. اینجا بدون من آسمان زرد کم عمق اشکان انگشت متبرک و چند داستان دیگر صندلی خالی صحنه های خارجی خواب تلخ ناف رییس جمهور میرقنبر سیانوزه صداها شب های روشن باغ های کندلوس و کارگردانهای قدیمی بسیار خوبی داریم که شاهکارهایی دارند که هنوزم برای دیدن چند باره اونها آرزوی زمان بیشتر دارم. مرسی از صحبتهاتون که مثل همیشه مفید و باارزشه (بیتعارف گفتم) ... و موافق با بخشی ش . راستش علی مصفا رو مقایسه نکردم، فقط گفتم که یه سری سوالات اومد تو ذهنم.... (که کلی بود) وگرنه که کار این ها قیاس مع الفارقه. باهاتون موافقم که استعداد زیادی داریم اینجا.... اما بهر دلیلی آنچه باید دیده بشه، دیده نمیشه. و کاش ادعاهای فیلمسازان هم در حد توان و بضاعتشون بود. وقتی یک فیلمی تحسین میشه، من که منتظرم یک فیلم سرد و بیروح ببینم که سر و ته نداره... یک فیلم خوب قرار نیست فقط برای قشر خاصی باشه که ادبیات سینما رو حرفهای میدونن... سینمای ایران همون سینماییه که اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد فیلمهایی مثل ناخداخورشید و مادر و هامون و .... داده بیرون. تعداد فیلمهای باارزش اون زمان کم نبودن. اما الان خیلی وقته خبری نیست. تک و توک فیلمایی ساخته میشه که ارزش وقت گذاشتن دارهشاید به تعداد انگشت یک دست هم نرسه تو چند سال اخیر. باز هم شرمنده اگه حرفام آزردهتون کرده بود 1 لینک به دیدگاه
beat 2373 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ مرسی از صحبتهاتون که مثل همیشه مفید و باارزشه (بیتعارف گفتم) ... و موافق با بخشی ش . راستش علی مصفا رو مقایسه نکردم، فقط گفتم که یه سری سوالات اومد تو ذهنم.... (که کلی بود) وگرنه که کار این ها قیاس مع الفارقه. باهاتون موافقم که استعداد زیادی داریم اینجا.... اما بهر دلیلی آنچه باید دیده بشه، دیده نمیشه. و کاش ادعاهای فیلمسازان هم در حد توان و بضاعتشون بود. وقتی یک فیلمی تحسین میشه، من که منتظرم یک فیلم سرد و بیروح ببینم که سر و ته نداره... یک فیلم خوب قرار نیست فقط برای قشر خاصی باشه که ادبیات سینما رو حرفهای میدونن... سینمای ایران همون سینماییه که اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد فیلمهایی مثل ناخداخورشید و مادر و هامون و .... داده بیرون. تعداد فیلمهای باارزش اون زمان کم نبودن. اما الان خیلی وقته خبری نیست. تک و توک فیلمایی ساخته میشه که ارزش وقت گذاشتن دارهشاید به تعداد انگشت یک دست هم نرسه تو چند سال اخیر. باز هم شرمنده اگه حرفام آزردهتون کرده بود آزرده !!!! من اگه بدونم حرفی تو نت زده میشه که باعث ناراحتیم بشه که اصلا سر نمیزنم. اینجا فقط بیان دیدگاه هاست همین. من فقط می خواستم یه نکته بگم که ما اکثرا فیلمهای خوب خارجی رو میبینیم و فیلمهای بد ایرانی !!!! در خوشبینانه ترین حالت دو فیلم خوب از هر دو طرف رو ببینم بعد میایم بهشون لعنت می فرستیم راستی من تو یه برهه ی زمانی سال 83 تا 86 روزی 2تا فیلم حداقل می دیدم یه چیز خیلی خوب رو یاد گرفتم این که فیلم بد دیدن باعث میشه قدر فیلمهای خوبو بدونی و اونارو چندباره ببینی حالا بریم سراغ آخرین فیلم تازه نفس ها کیانوش عیاری 1358 یه مستند ماندگار از یک کارگردان فوق العاده همین 3 لینک به دیدگاه
ll3arg 643 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۳ Requiem for a dream و The fountain خب هر دو از فیلم های آرنوفسکی ان و موسیقی فوق العاده شون هم اثر clint mansell هست قوی سیاه رو دوست داشتم ولی از چشمه بیشتر خوشم اومد خیلی خوبه ، جز بهترینایی هست که دیدم مرثیه ای برای یک رویا هم که عالی و تلخ بود تیتراژ پایانی the fountain : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 6 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 فروردین، ۱۳۹۳ اخرین فیلمی که دیدم مستند باراکا محصول 1992 ساخته ران فریک مدیر فیلمبرداری سه گانه مستند کاتسی گادفری رجیو بود مستند فوق العاده زیبا و تاثیرگذاری هست که هر علاقمند سینما باید ان را ببیند این مستند در 5 قاره و 24 کشور فیلمبرداری شده و چهاربار هم نقاطی از ایران و فرهنگ ان به تصویر کشیده شده است البته این مستند به نظر من در سطح مستند کاتسی نیست ولی مضمون و روایت جالب و مبهوت کننده ای داره که ارزش دیدنشو صدچندان میکنه 3 لینک به دیدگاه
Gizmo 5887 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۳ The Passenger Michelangelo Antonioni با بازی یکی از بهترین مردان سینمای جهان،جک نیکلسون...لاک خبرنگار مشهوری که برای تهیه یه سری مستند و گزارش به آفریقا سفر کرده و در اونجا با مردی به اسم رابرتسن که تا حدودی از نظر ظاهری به خودش شباهت داره آشنا میشه...رابرتسن ادعا میکنه توریست و تاجره...یه روز لاک بعد از برگشتن به هتل خیلی اتفاقی متوجه میشه رابرتسن تو اتاقش در اثر سکته قلبی مرده و در همون لحظه تصمیمی میگیره که بقیه فیلم حول اون تصمیم و درگیری های بعدی لاک با این مسئله شکل می گیره...همه چیز فیلم خوب بود....بازی ها، فلاش بک ها، روابط...نما های خاص و زیبای آنتونیونی از همه چیز بهتر بود...یه وقتایی آدم دلش میخواد فیلمو استپ کنه و فقط به منظره زیبایی که آنتونیونی با زاویه دید بینظیرش خلق کرده نگاه کنه و لذت ببره... 4 لینک به دیدگاه
Gizmo 5887 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۳ Hiroshima mon amour Alain Resnais یک زن بازیگر فرانسوی که بسیار زیباست برای شرکت تو فیلمی درباره ی صلح به هیروشیما رفته و در اونجا با یه مرد ژاپنی آشنا شده...رابطه جالبی بین این دو نفر شکل میگیره...تاکید فیلم در ابتدا روی هیروشیماست... شهری که رنج عظیمی از گذشته به یادگار داره ...رنجی که به ظاهر بعد از 14 سال تا حدی فراموش شده...کم کم رابطه و مکالمات مرد و زن معطوف به گذشته ی زن و رنجهای اون میشه...زن برای مرد از اولین عشق دوران جوونیش،یه افسر آلمانی میگه...دوستی عزیز راجع به این فیلم حرف قشنگی زد، زن نماینده انسان رنج کشیده در کنار هیروشیما بعنوان شهر رنج کشیده قرار گرفته...رنجهایی که به ناچار فراموش میشن....پیام صلح وقتی تحقق یافتنیه که انسانها فراتر از ملیت و نژاد رنجهای همو بفهمن و عاشق باشن...تعبیرشو خیلی دوست داشتم 4 لینک به دیدگاه
Gizmo 5887 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۳ Antoine and Colette یکی از اپیزودهای فیلم Love at Twenty به کارگردانی فرانسیس تروفو داستان اولین-شاید البته- عشق انتوان پسرک چهارصد ضربه به دختری هم سن و سال خودش و دغدغه هاش برای جلب نظر دخترک و سرخوردگی... Stolen Kisses گان سوم زندگی آنتوان به کارگردانی همون تروفو...آنتوان بیست و چند ساله و درگیری های شغلی و عاشقانه و تا حدودی سردرگمی و بی هدفی مختص سن و سال خودش... فضاش برخلاف دو گان قبلی کمی کمدی شده...خوب بود 4 لینک به دیدگاه
Shiva-M 8295 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۳ Nebraska کارگردان : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام نویسنده : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بازیگران : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام , برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام , برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام خلاصه داستان : وودی یک اعلان مسابقه ی بخت آزمایی را توسط پست دریافت می کند. این برگه یکی از همان اعلان های شرکت "Publishers Clearing House" است که در آن نوشته: "اگر" شماره ی منحصر به فرد شما انتخاب شده باشد "ممکن است" 1 میلیون دلار پول نقد برده باشید. وودی "ممکن است برده باشید" را "برده اید" معنی می کند و تصمیم می گیرد که بایستی از خانه اش در شهر بیلینگ ایالت مونتانا به دفتر شرکت در شهر لینکولن ایالت نبراسکا سفر کند تا جایزه اش را بگیرد. فیلم خیلی خوبی بود، بشدت خوش ساخت با کارگردانی و شخصیت پردازی قوی، اما خوب علی رغم نامزد شدن در چند بخش در اسکار هیچ جایزه ای نبرد با وجود اینکه از فیلمهای خوب امسال بود. این فیلم در زمره ی آثار مینیمال قرار می گیره اما در عین سادگی دلچسبه و شما با داستان همراه می شید. فیلم درباره ی روابط آدماست. یه رگه هایی هم از طنز لابه لای فیلم تنیده شده که خوب دراومده. آنچه که علاوه بر فیلمنامه ،فیلم رو ارزشمند می کنه فیلمبرداری عالی هست. نماهای فیلم واقعا چشم نوازه. در کل این فیلم رو هم مثل اثر قبلی پین ( The Descendants ) دوست داشتم. 3 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۳ اخرین فیلمی که دیدم فیلم استخر شنا swimming pool اگر اشتباه نکنم محصول 2003 ساخته فرانسوا ازون کارگردان خوش ذوق فرانسوی بود فیلم های ازون همگی دارای بستر اخلاقی و با پایانی باز هستند هنرپیشه های اول فیلم های ازون همگی متحیر ، سردرگم ، دچار پارادوکس های اخلاقی و حیران هستند انگار که انسان امروزی در کالبد یک شخص متجلی شده باشد! به نظر من مسئله اخلاقیات و برداشت های ما نسبت به این مسئله بزرگترین چالش و مسئله ذهنی ازون هست که در تمامی فیلم های او به نحوی تکرار میشه به هرحال فیلم جالبی بود واگر کسی به این سبک از فیلمسازی علاقمند باشه سینمای ازون میتونه بی نهایت سرگرم کننده باشه 4 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۳ the help , اوایل فیلم با دیدن چهره مینی یاد کارتون زنان کوچک که خدمتکارشون سیاه پوست بود افتادم فیلم خوبی بود و اینکه چقدر تبعیض نژادی بده 4 لینک به دیدگاه
a.namdar 5908 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۳ فیلم Hour of the Wolf ساخته اینگمار برگمان، سال 1968. یوهان که یک نقاشاست و آلما همسر باردارش(5 سال زندگی کنار هم) وارد جزیره ای شدند و زندگی می کنند. ترساز تاریکی و کابوسهای یوهان، صحنه های که همسرش درگیر آنها میشود صحنههایی که میتونه واقعی باشه یا خیالی... زن مسنی آلما رو ترغیب میکنه دفترچه خاطرات یوهان رو بخونه، آلما ظاهراً متوجهی حقایقی در زندگی گذشته یوهان میشه... در این حین به مهمانی در قلعه قدیمی جزیره دعوت میشوند... فیلم بسیار و بسیار عجیب و پیچیدهای بود. مرز واقعیت و خیال قابل تشخیص از هم نبود .(نیاز به مطالعه بیشتر دارم،امیدوارم منبع مناسبی پیدا کنم راجع به نقد و تحلیل فیلم) تک تک دیالوگ های فیلم هم با ارزش بود... دو قسمت از صحبتهای فیلم که یادمه و برام جالب بود: -یه جا آخر فیلم، که آلما میگه گویا واقعیت داره این حرف که زندگی طولانی داشتن کنار یک مرد، زن رو شبیه اون میکنه و .... (نقل به مضمون، چون مهمه جمله آخر فیلم، ادامه جمله رو نمیگم) -یک جا هم یوهان به آلما راجع به زمان گرگ میگه: یوهان: میدونی چه ساعتیه؟ ساعتی که پیرمردها بهش میگن گرگ و میش. بیشترین مرگ مردم در این زمان اتفاق میفته، بیشترین تولد انسانها هم در این ساعت اتفاق میفته، بیشترین کابوسها هم در این ساعتها دیده میشه و راجع به وحشت این ساعت ......(نقل به مضمون) در مجموع واقعا عالی بود ... 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۳ اخرین فیلمی که دیدم قسمت اخر از سه گانه مستند کاتسی ساخته گادفری رجیو محصول 2002 با عنوان Naqoyqatsi (2002) aka: Naqoyqatsi: Life as War یا ناکوی کاتسی : با همدیگر زندگی های بیشماری را نابود کنیم یا زندگی به مانند جنگ(نقل به مضمون از انتهای مستند که من تعریف اولی رو بیشتر می پسندم!) اگر سرسوزنی به سینمای مستقل و مستندهای متفاوت علاقمندید این سه گانه بهترین مستندی هست که میتوانید ان را به تماشا بنشینید صد البته هر فیلمساز و کارگردانی منویات ذهنی خودش رو در کارش تاثیر میده ولی جامعیت و نوع نگاه این مستند سه گانه میتونه شمارو مبهوت کنه نوع نگاه رجیو به انسان ، تاریخ و تکنولوژی پس زمینه قهوه ای رنگ این قسمت از مستند فوق العاده جالب بود!! 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۳ اخرین فیلمی که دیدم فیلم Universal Soldier Day of Reckoning 2012 سرباز جهانی -روز پس دادن حساب بود به زور دوتا دیکتاتور تو خونه مجبور شدم بشینم ببینم والبته یاد سری اول این چندگانه بیافتم که سالها پیش با علاقه شدید تماشاش میکردم خوب بود 5 لینک به دیدگاه
beat 2373 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۳ من دو تا فیلم دیدم in the line of fire کارگردان: ولفگانگ پترسون بازیگران: کلینت ایستیوود فیلم جالبی نبود. یکی میخواست رئیس جمهور بکشه اون یکی نمیذاشت !!!!!!!!!!!! hereafter کارگردان: کلینت ایستیوود بازیگران: مت دیمون خیلی بد بود اصلا در حد دری وری 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۳ فیلم داستان وست ساید West Side Story ساخته رابرت وایز محصول 1961 یک فیلم موزیکال با تم تراژدی و بسیار زیبا واقعا لذت بخش بود دیدنش چون هر فیلم موزیکالی نمیتونه لذت بخش باشه کلا همه چیز فیلم جای خودش بود منطقه وست ساید منهتن نیویورک و درگیری دو گروه ازنوجوانان برای تملک منطقه وایز در این فیلم موزیک، انرژی جوانی ، داستان های عاشقانه و تراژدی رو به استادانه ترین شکل ممکن در هم امیخته و نمایشی زیبا از برخورد تمدن ها ، گذشت سن و تاثیرات روانی هیجانات عاطفی ایجاد کرده که میتونه هر مخاطبی رو به خودش جذب کنه 4 لینک به دیدگاه
beat 2373 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۳ استرومبولی کارگردان: روبرتو روسلینی بازیگران: اینگرید برگمن برای بار دوم دیدم اولین بار تو سینما صحرا دیدم خیلی خوشم اومد اما الان دیگه اون جذابیت گذشته رو برام نداشت. اگه اشتباه نکنم اون موقع اینگرید برگمن زن روسلینی بود. 4 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۳ 12 سال بردگی چه فیلم مزخرفی بود ! این اصن فیلم بود یا مستندی درباره بردگی و شکنجه ؟ فیلم نامه داشت یا بداهه گویی بود ؟ :-| جایزه گرفتن داشت آخه ؟ اصلن از این فیلم ک از فیلمای امسال بود خوشم نیمد ! به جز اون دوتادیگه از فیلمای امسال رو هم ک دیدم خوشم نیمد. گرگ وال استریت ....دی کاپریو الکی اینقدر طرفدار داره ! یه سری کاراش مثل shutter island ک فوق العاده عالی بود قابل تحسینه ک اتفاقا کارگردانش با این فیلم مشترکه ! ولی کلا .... ! blue jusmine هم جالب نبود. هرچند کیت مثل همیشه خوب بود ولی خود فیلم .....!! 3 لینک به دیدگاه
beat 2373 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۳ خط ویژه کارگردان: مصطفی کیایی فیلم سرگرم کننده ی خوبی بود با اینکه پایانشو دوست نداشتم 2 لینک به دیدگاه
Shiva-M 8295 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 فروردین، ۱۳۹۳ Epic (حماسه) کارگردان : Chris Wedge نویسنده : James V. Hart , William Joyce صدا پیشگان: آماندا سیفرید کالین فارل بیانسه نولز جاش هاچرسون کریستوف والتز عزیز انصاری کریس او'دواد پیتبول جیسون سودکیس استیون تایلر محصول 2013 خلاصه: یک دختر نوجوان ناگهان خود را کوچک شده و گرفتار در اعماق جنگل می بیند. جایی که او در میان جنگ بین نیروهای خیر و نیرو های شر جنگل گرفتار می شود . وی با گروه خیر برای نجات دنیای آنها و دنیای ما همراه می گردد و ... فیلمنامه ی متوسطی داشت، اما سرگرم کننده و مفرح بود، بدلیل خلاقیت و جلوه های ویژه ی خوب تماشاش لذت بخش بود 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده