رفتن به مطلب

دیر زمانی است که بارانی ام


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

رهایم کن

میان ابرها رهایم کن

کسی نشسته است

میان چشم‌هایم

دعای باران می‌خواند...

  • Like 8
  • پاسخ 276
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

سکوت میکنم و عشق در دلم جاریست

که این زیبا ترین نوع خویشتن داریست

  • Like 8
ارسال شده در

اين روزها

 

آب وهواي دلم آنقدر باراني ست

 

که رخت هاي دلتنگيم را

 

فرصتي براي

 

خشک شدن نيست

  • Like 10
ارسال شده در

بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران

کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

  • Like 7
ارسال شده در

این همه باران که بی دلیل نیست !

حتما کسی، جایی

اشک هایش را به ابر می سپارد ...

  • Like 11
ارسال شده در

آسمان بارید

تو میدانی به جای کدام دل؟

.

.

  • Like 9
ارسال شده در

داره بارون میاد دلم منم خیلی ابریه چشامم بارونیه.............

  • Like 7
  • 3 هفته بعد...
ارسال شده در

سر بروی شانه های مهربانت میگذارم

 

عقده ی دل میگشایم

 

گریه ی بی اختیارم

 

از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم

 

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم

  • Like 5
ارسال شده در

جزیره‌های ماه را

مه گرفته است

بالای آسمان سیاه

روی زمین برف

برف تمام راه‌های زندگی را بسته است

گرگی در درونم

زوزه می‌كشد

(رسول یونان)

  • Like 3
ارسال شده در

قاصدک

در دل من

همه کورند و کرند . . .

 

دست بر دار از این در وطن خویش غریب

قاصد تجربه های همه تلخ

با دلم می گوید

که دروغی تو، دروغ

که فریبی تو، فریب !

 

مهدی اخوان ثالث

  • Like 8
ارسال شده در

دریا را دوست داشتی ....

سنگ جمع می کردی در ساحل

گفتم :

بانو !

مگر چه می خواهی بسازی که این همه سنگ می خواهد ….؟

گفتی :

می سازم !

خیال دارم دنیایی بسازم برایت!

.

.

.

.

دنیا که هیچ !

با دلم هم نساختی بانو ….

حالا که دلم شکسته است می فهمم جمع کردن آن همه سنگ بی دلیل نبود....

  • Like 8
ارسال شده در

نیروی جاذبه

 

شاعران را سر به زیر کرده است

 

بر خلاف منجم ها که هنوز سر به هوایند

 

تمام سیب ها افتاده اند

 

و نیوتن ، پشت وانت

 

سیب زمینی می فروشد

 

آهای ، آقای تلسکوپ !

 

گشتم نبود ، نگرد نیست !

  • Like 8
ارسال شده در

هوای اینجا بوی سیب نمی دهد . . .

 

کجایی سیب . .4xvim2p.gif

  • Like 6
ارسال شده در

آسمان را مرخص می کنم

دیگر

به هوا هم نیازی ندارم !!!

تو خودت را ...

مثل آسمان ...

مثل هوا ...

مثل نور ...

پهن کرده ای روی همه لحظه هایم...!

  • Like 7
ارسال شده در

از دورها

 

می آیی

 

و فقط یک چیز

 

یک چیز کوچک

 

در زندگی من جابجا می شود

 

این که دیگر بدون تو

 

در هیچ کجا نیستم ......

  • Like 6
ارسال شده در

کاش هر روز جمعه بود !

 

آن وقت می توانستم

 

 

دلتنگی هایم را

 

 

برگردن غروبش بیاندازم

  • Like 6
ارسال شده در

دلتنگی هایم را با چه کسی تقسیم کنم.

  • Like 7
ارسال شده در

در تو صدای تبـــــر می آید

 

در من

 

صدای سقـــوط ...

  • Like 7
ارسال شده در

اگر همه آسمان و ابرهایش سهم چشمهای من باشد باز هم آرامش نخواهم یافت.

وقتی فصل ها را قسمت می کردند به من فقط پاییز را هدیه دادند٬

من ماندم و دنیای رنگها وآدمهایی که از پاییز رنگارنگ تر هستند.

مدتی بود که در این سردی٬ قلمم هم با دلم قهر کردو من دل تنگ تر شدم ٬

وقتی در گوش قلم زمزمه میکنی٬

و او نجوای تو را به سپیدی کاغذ میسپارد چقدر آرامش پیدا میکنی.

اینجا منم و بادهای سرد پاییزی........

و خسته دلی که دلش سخت برای خودش تنگ شده است...

آه ...کاش پر پروازی بود٬ زمین جای ماندن نیست...

دیری نخواهد گذشت فردا خاطره خواهم شد

وشاید از خاطره ها خواهم رفت...

  • Like 4
  • 3 هفته بعد...
ارسال شده در

باران که می بارد

 

تمام کوچه های شهر

 

پر از فریاد من است

...

که می گویم

 

من تنها نیستم

 

تنها، منتظرم

 

تنها..

  • Like 11

×
×
  • اضافه کردن...