رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

فرهنگ باستانی ایرانی برگرفته از تاریخ و گذشته کشورمون هست تاثیر اون در شهرسازی رو میتوان در نمادها و المانهای شهری و مکانهای تاریخی دید.همچنین در اعیاد باستانیمون.

البته اینکه اعیاد باستانیمون چه ربطی به شهرسازی داره مطلب دیگری هست که بر میگرده به جامعه شناسی شهری.در واقع نوعی حس ملی در روابط شهروندی حاکم میکنه.

فرهنگ اسلامی رو هم که تعریفش مشخصه.نمادهای شهری اون مساجد و اماکن مذهبی و مراسمهای مذهبی در جامعه ماست.همچنین چون دین رسمی ما را هم شامل میشه بخش مهمی از جامعه شناسی شهری و روابط شهروندی در جامعه رو تبیین میکنه.

فرهنگ غرب بخش غالب طراحی شهری ماست.اینکه شهرهای شطرنجی و صنعتی،خیابانها و بزرگراهها،ترمینالها و فرودگاهها و پارکها و فضاهای سبز،رستورانها و کافی شاپها و بسیاری دیگر از اماکن شهری ما برگرفته از فرهنگ شهرسازی غربیست.در عین حال فرهنگ غرب در بخش بزرگی از فرهنگ اجتماعی مردم نیز دخیل هست.در نوع برخورد و روابط اجتماعی و گاها در تکیه کلامها(بطور نمونه استفاده از کلمه ok )

فرهنگ شرقی که به تازگی وارد جامعه شهری ما شده و تاثیر اون بیشتر در جامعه شناسی میتوان بررسی کرد.همینطور تمایلات شهروندان به مسافرت به کشورهای شرقی.حضور اجناس شرقی در بازار و همینطور وجود نمادهای شرقی در جامعه چه نمادهای ورزشی و چه نمادهای فرهنگی مانند نماداژدهای چینیها یا نماد شائولین و ...

فرهنگ شبه مدرنیسم جالبترین این فرهنگ هاست که مخلوق زندگی شهری در جهان سوم هست.این فرهنگ هیچ ریشه ای ندارد و در واقع برداشتی ناقص از زندگی مدرن شهریست.به تعبیری اون رو میتوان شهرنشینی مدرنی نامید که در جامعه حاکم است ولی فاقد شهروندگرایی.نمونه های نمونه های این فرهنگ رو میتوان در زباله های سطح شهر،رانندگی در شهرها و همینطور آپارتمان ها در سطح شهر دید.برای واضح شدن بیشتر مطلب رانندگی رو مثال میزنم،اتومبیل وسیله ای مدرن هست و خیابان و بزرگراه هم همینطور ولی درکنار آنها رانندگی ما کاملا غیر مدرن.استفاده بیش از حد از بوق،سرعت های غیر مجاز در محیط های شهری،لایی بازی،ریختن آشغال به خارج از ماشین و یا شستن ماشین در معابر عمومی و ... بسیاری موارد دیگر.در واقع ما ابزار مدرن رو در اختیار داریم ولی در فرهنگ استفاده از آنها هنوز کامل نشده ایم.این نوع فرهنگ را شبه مدرنیسم مینامند.

میتوان در مورد هر کدوم مثالهای بسیاری آورد خصوصا از دیدگاه جامعه شناسی شهری...

  • Like 4
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 338
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

فرهنگ باستانی ایرانی برگرفته از تاریخ و گذشته کشورمون هست تاثیر اون در شهرسازی رو میتوان در نمادها و المانهای شهری و مکانهای تاریخی دید.همچنین در اعیاد باستانیمون.

البته اینکه اعیاد باستانیمون چه ربطی به شهرسازی داره مطلب دیگری هست که بر میگرده به جامعه شناسی شهری.در واقع نوعی حس ملی در روابط شهروندی حاکم میکنه.

فرهنگ اسلامی رو هم که تعریفش مشخصه.نمادهای شهری اون مساجد و اماکن مذهبی و مراسمهای مذهبی در جامعه ماست.همچنین چون دین رسمی ما را هم شامل میشه بخش مهمی از جامعه شناسی شهری و روابط شهروندی در جامعه رو تبیین میکنه.

فرهنگ غرب بخش غالب طراحی شهری ماست.اینکه شهرهای شطرنجی و صنعتی،خیابانها و بزرگراهها،ترمینالها و فرودگاهها و پارکها و فضاهای سبز،رستورانها و کافی شاپها و بسیاری دیگر از اماکن شهری ما برگرفته از فرهنگ شهرسازی غربیست.در عین حال فرهنگ غرب در بخش بزرگی از فرهنگ اجتماعی مردم نیز دخیل هست.در نوع برخورد و روابط اجتماعی و گاها در تکیه کلامها(بطور نمونه استفاده از کلمه ok )

فرهنگ شرقی که به تازگی وارد جامعه شهری ما شده و تاثیر اون بیشتر در جامعه شناسی میتوان بررسی کرد.همینطور تمایلات شهروندان به مسافرت به کشورهای شرقی.حضور اجناس شرقی در بازار و همینطور وجود نمادهای شرقی در جامعه چه نمادهای ورزشی و چه نمادهای فرهنگی مانند نماداژدهای چینیها یا نماد شائولین و ...

فرهنگ شبه مدرنیسم جالبترین این فرهنگ هاست که مخلوق زندگی شهری در جهان سوم هست.این فرهنگ هیچ ریشه ای ندارد و در واقع برداشتی ناقص از زندگی مدرن شهریست.به تعبیری اون رو میتوان شهرنشینی مدرنی نامید که در جامعه حاکم است ولی فاقد شهروندگرایی.نمونه های نمونه های این فرهنگ رو میتوان در زباله های سطح شهر،رانندگی در شهرها و همینطور آپارتمان ها در سطح شهر دید.برای واضح شدن بیشتر مطلب رانندگی رو مثال میزنم،اتومبیل وسیله ای مدرن هست و خیابان و بزرگراه هم همینطور ولی درکنار آنها رانندگی ما کاملا غیر مدرن.استفاده بیش از حد از بوق،سرعت های غیر مجاز در محیط های شهری،لایی بازی،ریختن آشغال به خارج از ماشین و یا شستن ماشین در معابر عمومی و ... بسیاری موارد دیگر.در واقع ما ابزار مدرن رو در اختیار داریم ولی در فرهنگ استفاده از آنها هنوز کامل نشده ایم.این نوع فرهنگ را شبه مدرنیسم مینامند.

میتوان در مورد هر کدوم مثالهای بسیاری آورد خصوصا از دیدگاه جامعه شناسی شهری...

وقتي اسلام وارد ايران شد بعد ساليان دراز از آميختگي فرهنگ اسلامي و فرهگ باستاني ايران هويتي تازه خلق شد. ميتوان پيشبيني كرد كه در آينده از تركيب اين فرهنگها چه چيزي حاصل ميشه؟ آيا به فرهنگ خواهيم رسيد يا چند فرهنگ؟ البته شايد بايد منتظر بودو ديد كه چه ميشود.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

درسته که این دو فرهنگ در بسیاری مواقع در هم آمیخته اند ولی موارد بیشماری رو هم میتوان یافت که بینشون فاصله انداخته.

به نظر من باید این دو رو نه در یک قالب بلکه بصورت مجزا بررسی کرد.خصوصا در گستره ای به وسعت شهر و کشور

  • Like 5
لینک به دیدگاه

و اما هویت!

کامل ترین تعریفی که از هویت خوانده ام از مقاله هویت و این همانی با فضا از دکتر پاکزاد بوده است:هویت هر چیزی آن چیزی است که آن را از بقیه چیزها متمایز می کند یا به چیزهای دیگر شبیه می سازد!

پس نمی توان از بی هویتی صحبت نمود! هر چیزی یا پدیده ای ویژگی هایی دارد وپس بنابراین هویتی دارد.

  • Like 5
لینک به دیدگاه
فرهنگ باستانی ایرانی برگرفته از تاریخ و گذشته کشورمون هست تاثیر اون در شهرسازی رو میتوان در نمادها و المانهای شهری و مکانهای تاریخی دید.همچنین در اعیاد باستانیمون.

البته اینکه اعیاد باستانیمون چه ربطی به شهرسازی داره مطلب دیگری هست که بر میگرده به جامعه شناسی شهری.در واقع نوعی حس ملی در روابط شهروندی حاکم میکنه.

فرهنگ اسلامی رو هم که تعریفش مشخصه.نمادهای شهری اون مساجد و اماکن مذهبی و مراسمهای مذهبی در جامعه ماست.همچنین چون دین رسمی ما را هم شامل میشه بخش مهمی از جامعه شناسی شهری و روابط شهروندی در جامعه رو تبیین میکنه.

فرهنگ غرب بخش غالب طراحی شهری ماست.اینکه شهرهای شطرنجی و صنعتی،خیابانها و بزرگراهها،ترمینالها و فرودگاهها و پارکها و فضاهای سبز،رستورانها و کافی شاپها و بسیاری دیگر از اماکن شهری ما برگرفته از فرهنگ شهرسازی غربیست.در عین حال فرهنگ غرب در بخش بزرگی از فرهنگ اجتماعی مردم نیز دخیل هست.در نوع برخورد و روابط اجتماعی و گاها در تکیه کلامها(بطور نمونه استفاده از کلمه ok )

فرهنگ شرقی که به تازگی وارد جامعه شهری ما شده و تاثیر اون بیشتر در جامعه شناسی میتوان بررسی کرد.همینطور تمایلات شهروندان به مسافرت به کشورهای شرقی.حضور اجناس شرقی در بازار و همینطور وجود نمادهای شرقی در جامعه چه نمادهای ورزشی و چه نمادهای فرهنگی مانند نماداژدهای چینیها یا نماد شائولین و ...

فرهنگ شبه مدرنیسم جالبترین این فرهنگ هاست که مخلوق زندگی شهری در جهان سوم هست.این فرهنگ هیچ ریشه ای ندارد و در واقع برداشتی ناقص از زندگی مدرن شهریست.به تعبیری اون رو میتوان شهرنشینی مدرنی نامید که در جامعه حاکم است ولی فاقد شهروندگرایی.نمونه های نمونه های این فرهنگ رو میتوان در زباله های سطح شهر،رانندگی در شهرها و همینطور آپارتمان ها در سطح شهر دید.برای واضح شدن بیشتر مطلب رانندگی رو مثال میزنم،اتومبیل وسیله ای مدرن هست و خیابان و بزرگراه هم همینطور ولی درکنار آنها رانندگی ما کاملا غیر مدرن.استفاده بیش از حد از بوق،سرعت های غیر مجاز در محیط های شهری،لایی بازی،ریختن آشغال به خارج از ماشین و یا شستن ماشین در معابر عمومی و ... بسیاری موارد دیگر.در واقع ما ابزار مدرن رو در اختیار داریم ولی در فرهنگ استفاده از آنها هنوز کامل نشده ایم.این نوع فرهنگ را شبه مدرنیسم مینامند.

میتوان در مورد هر کدوم مثالهای بسیاری آورد خصوصا از دیدگاه جامعه شناسی شهری...

 

پس میشه گفت فرهنگ شبه مدرنیسم از اختلاط ناصحیح فرهنگ غربی با فرهنگ اسلامی و باستانی موجود به وجود اومده. اینکه توانایی غلبه بر فرهنگ غربی رو نداشته و هنوز هم نتوسته این فرهنگ رو کامل جذب کنه.

 

و اما هویت!

کامل ترین تعریفی که از هویت خوانده ام از مقاله هویت و این همانی با فضا از دکتر پاکزاد بوده است:هویت هر چیزی آن چیزی است که آن را از بقیه چیزها متمایز می کند یا به چیزهای دیگر شبیه می سازد!

پس نمی توان از بی هویتی صحبت نمود! هر چیزی یا پدیده ای ویژگی هایی دارد وپس بنابراین هویتی دارد.

 

درسته این تعریفی بود که دکتر پاکزاد یه سری هم تو کلاس کرده بود.

اما حالا میتونی اینو بیشتر بازش کنی. :a030:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

در مورد هويت هم محمد و هم ميلاد نكات خوبي گفتن.

پيشنهاد ميكنم اين بحث به سمت مسائل شهري بره.

فرهنگ شهري اروپايي آپارتمان نشيني رو ميپسنده. و فرهنگ ايراني در گذشته خانه ويلايي را ترجيح ميداد. اما سالهاست به دلايل مختلف آپارتمان نشيني در ايران رونق پيدا كرده.

آيا اين اتفاق در فرهنگ ايراني اخطلال ايجاد كرده؟

ميتونيم برگرديم به قبلها، پس از ورود خودرو و خيابان كشيهاي وسيع در شهرها در زمان رضا شاه:

اين اتفاق چگونه در فرهنگ ايراني جا افتاد؟ البته بايد يادآرو بشم كه هنوز هم خيلي با فرهنگ شهرنشيني ما اجين نشده. كسي شكي نداره كه چنين اتفاقات تكنولوژيكي بايد در شهر رخ بده اما نحوه برخورد ما اين تغييرات بايد چگونه باشه؟ آيا مثل رضا شاه با استفاده از كارشناساني كه شهر ايراني و فرهنگ ايراني را نميشناسن بايد شهرهاي ايراني-اسلامي را با خيابانها پاره پاره كرد يا راهكار بهتر وجود داره كه هم نياز برطرف بشه و هم شهر و بحران هويتي ايجاد نشه؟

از همه مهمتر اينكه آيا كالبد شهر ميتونه در هويت تغيير ايجاد كنه؟ و اگر جواب مثبته چگونه تغيير ايجاد ميكند؟ البته شكي نيست كه هويت و فرهنگ چون از تفكر مردم ناشي ميشود زمان زيادي براي تغيير نياز دارد و تغيير در آنها آهسته رخ ميدهد.

در گذشته به دلیل اینکه خانه ها حیاط مرکزی بود و دورتا دور خانه افراد سکونت داشتند(که بیشتر موارد فامیل بودند)ارتباطات مردم با همدیگه بیشتر بود و فرهنگ کمک و همدردی و دوستی با هم محله ای ها مرسوم بوده!اما امروزه به دلیل آپارتمانی شدن خانه ها و محصور شدن فضای زندگی تا حدود زیادی این فرهنگ تغییر کرده و البته اینکه مهاجرت به شهرهای بزرگ هم بیشتر شده و مردم بیش از پیش با همدیگه غریبه تر شدند!امروزه در ایران بی تفاوتی همسایه ها نسبت به دلیل خصوصی تر شدن فضای سکونت و غریبی بیشتر همسایه ها به دلایل مختلف جای همنشینی های شبانه افراد محله و... گرفته!

به دلیل اینکه پیوندهایی هنوز با فرهنگ گذشته وجود داره میشه تعاملات رو برگردوند به سابق!با ایجاد فضاهایی مثل حیاطهای مرکزی که در خونه ها بوده در آپارتمانها و همچنین در سطح محله میتونه دوبازه اون فرهنگ پیشین رو احیا کنه!!

  • Like 3
لینک به دیدگاه
پس میشه گفت فرهنگ شبه مدرنیسم از اختلاط ناصحیح فرهنگ غربی با فرهنگ اسلامی و باستانی موجود به وجود اومده. اینکه توانایی غلبه بر فرهنگ غربی رو نداشته و هنوز هم نتوسته این فرهنگ رو کامل جذب کنه.

 

به نظر من بهتره اینجوری تعبیرش کنیم فرهنگی مختلط از سه فرهنگ غربی ، اسلامی و ایرانی که تنها قسمتی از آنها برداشت شده در واقع استفاده و ترکیبی ناقص از سه فرهنگ فوق هست که تمامی جنبه های مثبت آن برداشت نشده و تنها قسمتهایی که بنا بر ضرورت بر آن نیاز بوده درک گردیده است...

  • Like 4
لینک به دیدگاه
با سلام به همه

بحثهاي خوبي شد در مورد زيبايي. البته بايد يادآروري كنم كه در مورد زيباي در شهر صحبت ميكنيم و اينكه چگونه بايد اين زيبايي رو در طرحهاي شهري پياده كرد.

خوب چند سوال خيلي مهم:

چگونه بايد اين زيبايي را در طرحهاي شهري پياده كرد؟ اگر براي هر كس زيبايي يه تعريفي داره، پس ممنكه ما طرحي بديم كه براي برخي مردم شهر زيبا باشه و براي بقيه نباشه؟ حد تعادل اين وسط چيه؟ آيا ميتوان اصولي رو پيدا كرد كه براي همه مردم شهر يا غالب اونها زيبا باشه؟

سلام

در واقع زیبایی از احساس زیبایی شناختی میاد که به تبع قسمتی از مغز مخاطبو هدف قرار میده و برداشت از اون کاملا شخصی میکنه ولی این برداشت شخصی ناشی از سلیقه ی شخصی هستش چیزی که مهمه اینه که سلیقه ی یک فرد در واقه سوای یک سری بحثا تا حدودی اکتسابیه و ناشی از اجتماعی هستش که در اون قرار داره پس اینجا سلیقه جمعی رو هم میشه دید

وقتی ما به یه چیزی زیبا میگیم یعنی از اون فرستنده(منبع زیبایی)یک پیامی دریافت کردیم و اونو با داشته های مغزمون تطابق دادیم و اونو معنی دار کردیم که این وسط در واقع یک ارتباط از فرستنده به گیرنده(ما) ارسال شده که دارای محتوی هستش(البته پیام بی محتوا هم داریم که ما اینجا فقط میگیم زیبایی کجای کاره) محتوی به چه شکل به این شکل که این پیام برای ما یک مفهوم جدیدیو به همراه داشته یا بهتر بگم بداغتی رو به همراه داشته که هرچه این بداعت بیشتر باشه ما اونو پر محتوا تر و بهتر درک میکنیم و در واقه پرت اطلاعاتی اون برای ما کمتره

خب این بحث پیش میاد که تو طراحیامون اینو چطوری لحاظ کنیم

اول اینه باید دقت کنیم طراحی یه فراینده و برای شخص خاصی نیست بلکه برای جمعه پس سلیقه ی جمعو در نظر میگیریم و دوم اینکه طراحی ما تا جای که میتونه باید با احساس مخاطب بازی کنه و در واقع همیشه برای مخاطب یه پیامی داشته باشه به این صورت تکراری نمیشه و جنبه ی زیبایی شناختی خودشو حفظ میکنه

پس یه طراحی عام المنفعه و انعطاف پذیر میتونه همیشه یه حس زیبایی خاص خودشو تو مخاطب القا کنه

و اینکه اصول زیبا طراحی کردنم همون شناخت فرهنگ و رفتار اون جامعه هستش که ایده ی کلی واسه یه طراحی که واسه همه زیبا باشه رو به ما میده

و..............

  • Like 5
لینک به دیدگاه

و اما هویت

هویت همون قابل تشخیص بودنه که البته تعریف کاملترشو هری جون (محمد)گفتن

هویت شهر چیزی جدا از فرهنگ نیست ولی اینم نیست که فرهنگ به طور خاص هویت یه شهرو بسازه

تو تعاریف داریم واسه اینکه یه فرهنک شکل بگیره باید یه نسل فدا بشه پس اگه بخوایم بگیم که هویت نشات گرفته از فرهنگه این وسط اون مدتی که طول میکشه تا فرهنگ شکل بگیره اون جامعه بی هویته ؟

هویت شهر رو شهروندانش ،کالبدش،تاریخش و خیلی چیزای دیگه شکل میده

هویت یه مفهوم خیلی گسترده هستش تو بحث شهرسازی یعنی دقیقا به همون اندازه که شهرسازی از علوم مختلف کمک میگیره هویت مفاهیم مختلفی داره

فرهنگ شهر رو هم ساکنین شهر میسازن نه کالبد شهر

  • Like 4
لینک به دیدگاه

تو فرهنگ شبه مدرنیسم هم علت اصلی همون طوری که محمد گفت تمایل به سمت فرهنگ غربی که در واقع اونو فرهنگ نو میدونستن و عدم جدا شدن از فرهنگ اسلامی که اونو سنتی میدونستن باعث شد که این وسط گیر بیان و به قول معروف از اینجا رانده و از آنجا مانده بشن که یه مرحله ی گذار بود در واقع

تو مرحله ی گذار در واقع هر چیزی نتیجه ی عکسشو میده و هر چقدم طول بکشه شرایط بدتر میشه

  • Like 3
لینک به دیدگاه
در گذشته به دلیل اینکه خانه ها حیاط مرکزی بود و دورتا دور خانه افراد سکونت داشتند(که بیشتر موارد فامیل بودند)ارتباطات مردم با همدیگه بیشتر بود و فرهنگ کمک و همدردی و دوستی با هم محله ای ها مرسوم بوده!اما امروزه به دلیل آپارتمانی شدن خانه ها و محصور شدن فضای زندگی تا حدود زیادی این فرهنگ تغییر کرده و البته اینکه مهاجرت به شهرهای بزرگ هم بیشتر شده و مردم بیش از پیش با همدیگه غریبه تر شدند!امروزه در ایران بی تفاوتی همسایه ها نسبت به دلیل خصوصی تر شدن فضای سکونت و غریبی بیشتر همسایه ها به دلایل مختلف جای همنشینی های شبانه افراد محله و... گرفته!

به دلیل اینکه پیوندهایی هنوز با فرهنگ گذشته وجود داره میشه تعاملات رو برگردوند به سابق!با ایجاد فضاهایی مثل حیاطهای مرکزی که در خونه ها بوده در آپارتمانها و همچنین در سطح محله میتونه دوبازه اون فرهنگ پیشین رو احیا کنه!!

خوب ميشه اين گونه استنباط كرد كه فضاهاي نيمه خصوصي از بين رفتن. اما شايد نشه در خيلي از شهرها به دليل كمبود زمين همون خانه هاي حياط مركزي را داشت و مجبوريم از ارتفاع استفاده كنيم. حالا بايد راهكار جديدي خلق كرد.

1. شايد بتوان از حياط آپارتمانها البته با نوعي طراحي خاص فضاهاينيمه خصوصي براي ساكنان ايجاد نمود.

2. شايد بتوان در محله فضاهاي نيمه خصوصي در حد واحد همسايگي ايجاد كرد و اين تعاملات در اون فضاها شكل بگيرن.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

و اما نکات تکمیلی بحث فرهنگ

«ما از تاریخ خود بریدیم (بریده شدیم)تا به فرهنگ غرب بپیوند بخوریم ولی بی آنکه به این برسیم ،از آنچه بودیم و داشتیم هم رانده شدیم.(آشوری،1351)

فرهنگ به مفهوم عام روشن زیستن و اندیشیدن است و حاصلی از مجموع دانسته ها و اعتقاد های یک قوم می باشد. استنتاجی است که ملتی در طی قرون متمادی از دریافت خود از زندگی داشته اند.(اسلامی ندوشن،1371)

بحث بعدی هم باشه

فضا

  • Like 2
لینک به دیدگاه

خب این بحث پیش میاد که تو طراحیامون اینو چطوری لحاظ کنیم

اول اینه باید دقت کنیم طراحی یه فراینده و برای شخص خاصی نیست بلکه برای جمعه پس سلیقه ی جمعو در نظر میگیریم و دوم اینکه طراحی ما تا جای که میتونه باید با احساس مخاطب بازی کنه و در واقع همیشه برای مخاطب یه پیامی داشته باشه به این صورت تکراری نمیشه و جنبه ی زیبایی شناختی خودشو حفظ میکنه

پس یه طراحی عام المنفعه و انعطاف پذیر میتونه همیشه یه حس زیبایی خاص خودشو تو مخاطب القا کنه

و اینکه اصول زیبا طراحی کردنم همون شناخت فرهنگ و رفتار اون جامعه هستش که ایده ی کلی واسه یه طراحی که واسه همه زیبا باشه رو به ما میده

موافقم

  • Like 2
لینک به دیدگاه

هویت شهر رو شهروندانش ،کالبدش،تاریخش و خیلی چیزای دیگه شکل میده

هویت یه مفهوم خیلی گسترده هستش تو بحث شهرسازی یعنی دقیقا به همون اندازه که شهرسازی از علوم مختلف کمک میگیره هویت مفاهیم مختلفی داره

فرهنگ شهر رو هم ساکنین شهر میسازن نه کالبد شهر

آخر نفهميديم هويت رو چيا ميسازن؟

مگه ميشه كالبد شهر را از هويت شهر جدا كرد؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه
آخر نفهميديم هويت رو چيا ميسازن؟

مگه ميشه كالبد شهر را از هويت شهر جدا كرد؟

:w00::w00::w00: یه بار دیگه بخون معلومه هنوز سرت درد میکنه ها

  • Like 1
لینک به دیدگاه
فرهنگ شهر رو هم ساکنین شهر میسازن نه کالبد شهر

کالبد و هویتو نمیشه از هم جدا کرد

تفاوت شهر اسلامي در ايران با شهرهاي قبليش چيه؟

فرهنگش فرق داره. كالبدش فرق داره

مسجد كالبد است. آيا نشان فرهنگ نيست؟

كالبد در فرهنگ و هويت نقش بسياري بازي ميكنه.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
تفاوت شهر اسلامي در ايران با شهرهاي قبليش چيه؟

فرهنگش فرق داره. كالبدش فرق داره

مسجد كالبد است. آيا نشان فرهنگ نيست؟

كالبد در فرهنگ و هويت نقش بسياري بازي ميكنه.

مسجد نشان فرهنگ است ولی فرهنگ چه کسانی؟

کالبد رو کی میسازه آیا خود به خود ساخته میشه و تداعی کننده ی یه فرهنگ میشه یا نه اونو کسای میسازن که بهشون میکن اشخاص

کالبد نشات گرفته از فرهنگه نه سازنده ی فرهنگ

تو ایران یه سبک معماری و یه کالبدی که متناسب با اون فرهنگ بود باب بود با ورود اسلام یه فرهنگ وارد ایران شد که به اون میگفتن فرهنگ اسلامی

خب این فرهنگ بعد از اینکه همگانی شد شروع کرد مفاهیم فرهنگی خودشو بیان کردن یعنی با یه سبک معماری که البته تقلیدی بود فرهنگ خودشو معرفی کرد

پس این فرهنگ بود که کالبد رو شکل داد نه کالبد که فرهنگ

کالبد کاهی فرهنگ خاصیو بیان میکنه مثل آپارتمان که البته همون آپارتمان رو هم اشخاص ساختن

و اینکه کالبد بله در هویت و فرهنگ نقشی اساسی ایفا میکنه

همونطور که گفتیم بیشتر فرهنگا با کالبد میخوان خودشونو نشون بدن ،ولی نقش فرهنگ سازو کالبد ایفا نمیکنه که اشخاص سازنده ی کالبد هستن که فرهنگو شکل میدن

  • Like 3
لینک به دیدگاه
مسجد نشان فرهنگ است ولی فرهنگ چه کسانی؟

کالبد رو کی میسازه آیا خود به خود ساخته میشه و تداعی کننده ی یه فرهنگ میشه یا نه اونو کسای میسازن که بهشون میکن اشخاص

کالبد نشات گرفته از فرهنگه نه سازنده ی فرهنگ

تو ایران یه سبک معماری و یه کالبدی که متناسب با اون فرهنگ بود باب بود با ورود اسلام یه فرهنگ وارد ایران شد که به اون میگفتن فرهنگ اسلامی

خب این فرهنگ بعد از اینکه همگانی شد شروع کرد مفاهیم فرهنگی خودشو بیان کردن یعنی با یه سبک معماری که البته تقلیدی بود فرهنگ خودشو معرفی کرد

پس این فرهنگ بود که کالبد رو شکل داد نه کالبد که فرهنگ

کالبد کاهی فرهنگ خاصیو بیان میکنه مثل آپارتمان که البته همون آپارتمان رو هم اشخاص ساختن

و اینکه کالبد بله در هویت و فرهنگ نقشی اساسی ایفا میکنه

همونطور که گفتیم بیشتر فرهنگا با کالبد میخوان خودشونو نشون بدن ،ولی نقش فرهنگ سازو کالبد ایفا نمیکنه که اشخاص سازنده ی کالبد هستن که فرهنگو شکل میدن

مرسي وحيد جون

با عرض پوزش عمدا اون طوري بحث كردم كه جملت رو كامل باز كني.

اين توضيحاتي كه دادي خيلي كامل و خوب بود. خيلي وقتها يه جمله خيلي توش حرف هست كه چون توضيح نميديم خيليا كامل درك نميكنن.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...