رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

امیدجان تو هم تقریبا نظر من رو گفتی ولی خیلی کاملتر تونستی منتقلش کنی!

 

واقعاً این نظر چند هفته ی قبل من نبود اینو از استاد بهرامی گرفتم و الان نظرم اینه و باید اینطور باشه (البته باید بازم بگ رو نقد کار توهم گفتم که تشبیه شهر به یک مدل ساده تر فقط برای درک راحتتر هستش و دقیقاً این دو (شهرساز و مدیر پزشکی) وظایف کاملاًمشابهی ندارند بلکه تفوتهای بسیار ذاتی بین این دو حرفه وجود دارد). از شکست نفسیت هم ممنون. لطف داری

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 338
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

من رشتم شهرسازی نیست اما به نظرم بعد از برق شهرسازی جذاب ترین رشته موجوده

 

شهرسازی قانون خاصی داره اما از هیچ قانونی پیروی نمی کنه

 

شهر نماد فرهنگ ، تمدن ، نگرش اون جامعه و ... و یه شهرساز با کارش می تونه اندیشه مردم شهر رو نشون بده و حتی با یک طراحی علمی درست می تونه مردم اون شهر رو با فرهنگ موجود تو ذهنش همراه کنه

 

این رشته واقعا جای بحث داره و تو چند خط نمی شه توصیفش کرد

لینک به دیدگاه
من رشتم شهرسازی نیست اما به نظرم بعد از برق شهرسازی جذاب ترین رشته موجوده

 

شهرسازی قانون خاصی داره اما از هیچ قانونی پیروی نمی کنه

 

شهر نماد فرهنگ ، تمدن ، نگرش اون جامعه و ... و یه شهرساز با کارش می تونه اندیشه مردم شهر رو نشون بده و حتی با یک طراحی علمی درست می تونه مردم اون شهر رو با فرهنگ موجود تو ذهنش همراه کنه

 

این رشته واقعا جای بحث داره و تو چند خط نمی شه توصیفش کرد

ممنون عزيزم كه توي بحث ما شركت كردي و نظرت رو عنوان كردي اما به اين موارد دقت كن.

شهرسازي قوانين خاص خودش رو داره كه البته در نقاط مختلف دنيا بر اساس تفاوتها تغييراتي داره و شهرساز بايد از اين قوانين پيروي كنن. اما الزاما شهرها از اين قوانين پيروي نميكنن چون عوامل زيادي وجود داره كه شرايط را تغيير ميدهد. البته بايد توجه داشت ممكنه شهري براي مقطعي از زمان متناسب با قوانين باشه و در مقطعي خير.

هرگز شهرساز اجازه نداره فرهنگ موجود در ذهنش رو به مردم شهر تحميل كنه. البته اين امر غير ممكنه چون فرهنگ مردم با گشت زمان در تحت شرايط خاص رخ ميدهد.

شهرساز بايد شهري بسازد كه مردم آن شهر ميخواهند چون شهر مال مردم است.

لینک به دیدگاه

تا الان نظراتی که خوندم تقریبا بیشتر دیدگاه دانشگاهی و علمی به شهرسازی بوده.

شایدم تعریف من از دیدگاه حرفه ای ناقصه.

 

دوستان شهرسازم!

متاسفانه دیدگاه حرفه ای شهرسازی متمایل به دیدگاه بازاری شده که با دیدگاه دانشگاهی بسیار متفاوته.

پیشنهاد من به دوستان اینه که برای آینده کاریشون حتما از همین الان با دوستان شهرسازی که در بازار کار مشغول هستند صحبت بکنند.

ضمنا:

دیدگاه حرفه ای به شهرسازی توی ایران درواقع دیدگاه نرم افزاری به این رشته است.

 

موفق باشین.

لینک به دیدگاه
تا الان نظراتی که خوندم تقریبا بیشتر دیدگاه دانشگاهی و علمی به شهرسازی بوده.

شایدم تعریف من از دیدگاه حرفه ای ناقصه.

 

دوستان شهرسازم!

متاسفانه دیدگاه حرفه ای شهرسازی متمایل به دیدگاه بازاری شده که با دیدگاه دانشگاهی بسیار متفاوته.

پیشنهاد من به دوستان اینه که برای آینده کاریشون حتما از همین الان با دوستان شهرسازی که در بازار کار مشغول هستند صحبت بکنند.

ضمنا:

دیدگاه حرفه ای به شهرسازی توی ایران درواقع دیدگاه نرم افزاری به این رشته است.

 

موفق باشین.

هری عزیز ما آخرش نظرت تو رو ندونستیم چیه. در ضمن وظیفه ی ما اینه که دیدگاه علمی و دانشگاهی که داریم رو در دیدگاه حرفه ای مون بکار ببریم. ما در ازای همه ی چیزهایی که بلد هستیم و عمل نمی کنیم در حالی که توانایی عمل به آن را داریم باید یه روزی جواب پس بدیم و اون روز آرزو خواهیم کرد که ای کاش بسیاری از چیزها رو اصلاً یاد نمی گرفتیم. همه می دانند که اگر نظام شهرسازی ما درست عمل می کرد وضع شهرهای ما این نبود. اینکه دید نرم افزاری داره رو هم قبول دارم و تا حدی هم حق داره(البته تا حدی) ولی منظورم این نیست که یه تری دی مکس یاد بگیریم و همه ی ایرادات کارمون رو پشت زیبایی یه کار سه بعدی به چندتا احمق (معذرت ساده لوح) تحمیل کنیم.

لینک به دیدگاه
تا الان نظراتی که خوندم تقریبا بیشتر دیدگاه دانشگاهی و علمی به شهرسازی بوده.

شایدم تعریف من از دیدگاه حرفه ای ناقصه.

 

دوستان شهرسازم!

متاسفانه دیدگاه حرفه ای شهرسازی متمایل به دیدگاه بازاری شده که با دیدگاه دانشگاهی بسیار متفاوته.

پیشنهاد من به دوستان اینه که برای آینده کاریشون حتما از همین الان با دوستان شهرسازی که در بازار کار مشغول هستند صحبت بکنند.

ضمنا:

دیدگاه حرفه ای به شهرسازی توی ایران درواقع دیدگاه نرم افزاری به این رشته است.

 

موفق باشین.

هري جان به نكته خوبي اشاره كردي. البته من هم با ميلاد موافقم. ما بايد تمام دانشمون رو توي كار حرفه اي به كار بگيريم.

تقريبا 3 ساله كه دارم كار شهرسازي ميكنم البته زمان دانشجوييم هم كلي كار برداشت كردم. زمانيكه توي يه مشاور كار ميكني بايد نظر مشاور و كارفرما رو اجرا كني از سوي ديگر هم بايد از دانش شهرسازي خودت استفاده كني. خيلي وقتها تفاوت ديدگاه وجود داره درست زماني كه با استادت كركسيون ميكني. حالا استاد نمره ميده و مشاور و كارفرما پول ميدن. بايد اين وسط يه حد تعادلي پيدا كني. البته حالت ديگه اي هم وجود داره و اون زمانيه كه تو بايد با يه معمار سر و كله بزني كه ديگه ميشه مصيبت. اين وسط هم هميشه جمال كار به مغزش ميچربه مخصوصا توي طرحهاي طراحي شهري. بايد بگم ظاهر خوب در حدي مطلوبه كه ارائه مغز كار رو بهتر كنه نه اينكه سوار مغز بشه.

در مجموع عقيده من اينه كه اين شرايط رو فقط ما شهرسازا با همين بحثها ميتونيم درست كنيم. يادتون باشه ماها ده يا بيست ساله ديگه جاي همين مشاورها و كارفرماها قرار ميگيريم.

لینک به دیدگاه

شهرسازی

راستش به نظر من هرچی هم که فکر کنیم،نمی توانیم یک تعریف قابل قبول و اینکه در شأنش باشه،ازش ارائه بدیم چرا که اونقدر جامع و کامله و تو هر موضوعی اثراتش هست که واقعا در تعریف نمی گنجه،و هرروز در حال تغییره.

لینک به دیدگاه

هري جان به نكته خوبي اشاره كردي. البته من هم با ميلاد موافقم. ما بايد تمام دانشمون رو توي كار حرفه اي به كار بگيريم.

تقريبا 3 ساله كه دارم كار شهرسازي ميكنم البته زمان دانشجوييم هم كلي كار برداشت كردم. زمانيكه توي يه مشاور كار ميكني بايد نظر مشاور و كارفرما رو اجرا كني از سوي ديگر هم بايد از دانش شهرسازي خودت استفاده كني. خيلي وقتها تفاوت ديدگاه وجود داره درست زماني كه با استادت كركسيون ميكني. حالا استاد نمره ميده و مشاور و كارفرما پول ميدن. بايد اين وسط يه حد تعادلي پيدا كني. البته حالت ديگه اي هم وجود داره و اون زمانيه كه تو بايد با يه معمار سر و كله بزني كه ديگه ميشه مصيبت. اين وسط هم هميشه جمال كار به مغزش ميچربه مخصوصا توي طرحهاي طراحي شهري. بايد بگم ظاهر خوب در حدي مطلوبه كه ارائه مغز كار رو بهتر كنه نه اينكه سوار مغز بشه.

در مجموع عقيده من اينه كه اين شرايط رو فقط ما شهرسازا با همين بحثها ميتونيم درست كنيم. يادتون باشه ماها ده يا بيست ساله ديگه جاي همين مشاورها و كارفرماها قرار ميگيريم.

 

شیخ عزیز به نکته خوبی اشاره کرد .

گاهی محدودیتها و مشکلات اجرایی و ضوابطی و اقتصادی باعث میشه شهرساز نتونه اون ایده آلی رو که تو ذهنش داره پیاده کنه.به نظر من یک شهرساز حرفه ای باید به نوعی تعادل در کارش برسه بطوریکه بعدها دچار سر خوردگی نشه و فکر نکنه که تمام زحمات دانشگاهیش و پروژه و تحقیقاتی که در اون دوران داشته و اهدافی که در ذهنش ساخته در زیر فشار سطوح بالاتر مدیریت رنگ باخته و بی ارزشند.شهرساز حرفه ای باید بتونه هم رضایت کارفرما و مدیر خودش رو فراهم کنه و هم بتونه در کنارش بهترین طرح ممکن رو پیاده کنه.همیشه راه حلی برای دور زدن وجود داره حتی اگه این دور زدن حرکت کوچکی باشه.منظورم اینه که به طور مثال وقتی بر روی محله ای در حال کار هست میتونه با برداشتهای درست از وضع موجود و درک نیازهای محله با توجه به بودجه و امکاناتی که در اختیارش قرار گرفته بهترین را بسازد هر چند این بهترین واقعا اون ایده آلی ممکنه نباشد.

لینک به دیدگاه
هری عزیز ما آخرش نظرت تو رو ندونستیم چیه. در ضمن وظیفه ی ما اینه که دیدگاه علمی و دانشگاهی که داریم رو در دیدگاه حرفه ای مون بکار ببریم. ما در ازای همه ی چیزهایی که بلد هستیم و عمل نمی کنیم در حالی که توانایی عمل به آن را داریم باید یه روزی جواب پس بدیم و اون روز آرزو خواهیم کرد که ای کاش بسیاری از چیزها رو اصلاً یاد نمی گرفتیم. همه می دانند که اگر نظام شهرسازی ما درست عمل می کرد وضع شهرهای ما این نبود. اینکه دید نرم افزاری داره رو هم قبول دارم و تا حدی هم حق داره(البته تا حدی) ولی منظورم این نیست که یه تری دی مکس یاد بگیریم و همه ی ایرادات کارمون رو پشت زیبایی یه کار سه بعدی به چندتا احمق (معذرت ساده لوح) تحمیل کنیم.

 

دوست عزیزم!

فضاهای شهری ما از زیر دست شهرساز جماعت بیرون نیومده که بخواد نظام شهرسازی هم داشته باشه که درست عمل کنه یا نکنه! عمر برنامه ریزی شهری (یا به طور کل:برنامه ریزی!!) توی ایران چه قدره؟ 60 سال شده؟ به طراحی شهری که اصلا فکر نکن!

ضمن اینکه دو مسئله هست! یکی اینکه وضع موجود بازار حرفه ای شهرسازی تو ایران چیه. یکی هم دیدگاه حرفه ای ایده آل (ما تو دهاتمون بهش میگیم طراحی شهری در عمل یا Urban design in action یا همون شهرسازی عملیاتی) چیه؟ که با دیدگاه شهرسازی تئوریک و تعاریف شهرسازی باز متفاوته.

آنچه من بهش اشاره کردم وضع موجود بازار حرفه ای شهرسازیه که خود من دارم توش دست و پا میزنم!

ضمن اینکه هرچی نرم افزارای بهتری بلد باشین که کار کارفرما رو زودتر راه بندازین توی این وضع قاراشمیش مسکن مهر محور نونتون تو روغنه و اگر وجدانی هم داشته باشین ، وجدانتون در عذاب.

 

اینو یادم رفت بگم: یه دوست خارجکی دارم که دوبار اومد ایران و آخر رفتنش اذعان داشت: Planning is a general problem of iranians

لینک به دیدگاه

يعني اينكه خيلي وقتا براي ساختن يه شهر شايد گنجينه ي طبيعي يا تاريخي مهمي رو از بين ميبريم اگه بتونيم از اين اتفاق جلوگيري كنيم هنر كرديم...

لینک به دیدگاه
يعني اينكه خيلي وقتا براي ساختن يه شهر شايد گنجينه ي طبيعي يا تاريخي مهمي رو از بين ميبريم اگه بتونيم از اين اتفاق جلوگيري كنيم هنر كرديم...

اگه بتونيم گنجينه هاي طبيعي يا تاريخي را از بين نبريم و شهر خوب(مطلوب) هم بسازيم كه خيلي هنر كرديم. اما نشدني نيست.

لینک به دیدگاه

گرچه آقای موسوی را نمیشناسم! اما استنباطم این است که سخن ایشان تنها به گنجینه های طبیعی و تاریخی محدود نشده باشد. گاهی ما شهرسازان چنان لباس شهرسازانه بر تن میکنیم و عینک نخبگی به صورت می گذاریم که سعی میکنیم همه چیز را تحت کنترل خود درآوریم و آن را طراحی کنیم. در صورتی که آن فضای شهری ایده آل از نظر ما، شاید انتظارات ساکنین شهر را برآورده نسازد! شهرساز نخبه گرا دست فروش را حذف میکند و پاساژ را جایگزین آن میکند. درحالی که همان دستفرئش نقش بسزائی در سرزندگی فضای شهری ایفاء میکند و صدها نمونه از این...

اصلا ما طراحان شهری به خاطر همین تصویر ذهنی مردم را قبل از هرچیز برداشت می کنیم. که هدف کلانمان را بفهمیم و برداشت مردم از فضای زندگیشان را متوجه شویم. گاهی مداخله نکردن بهترین راه حل است هرچند فضای شهری از نظر نخبه شهرساز مناسب نباشد. اما انتظارات ساکنین را برآورده می سازد.

لینک به دیدگاه

دقيقا...

اتفاقا سر همين موضوع يه بار تو كلاس يه بحث مختصري داشتيم

كه چرا مردم از كار شهرسازا راضي نيستن

آخرشم به اين نتيجه رسيديم كه تعريف مردم از زيبايي با تعريف شهرساز از زيبايي فرق ميكنه

از نظر مردم زيبايي نسبيه و تابع مد!ولي از ديد يه شهرساز زيبايي يه چيز ثابت و تعريف شده ست

البته اين نظر استادمونه

من فكر ميكنم هيچ چيزي ثابت نيست

لینک به دیدگاه
دقيقا...

اتفاقا سر همين موضوع يه بار تو كلاس يه بحث مختصري داشتيم

كه چرا مردم از كار شهرسازا راضي نيستن

آخرشم به اين نتيجه رسيديم كه تعريف مردم از زيبايي با تعريف شهرساز از زيبايي فرق ميكنه

از نظر مردم زيبايي نسبيه و تابع مد!ولي از ديد يه شهرساز زيبايي يه چيز ثابت و تعريف شده ست

البته اين نظر استادمونه

من فكر ميكنم هيچ چيزي ثابت نيست

ببخشيد منيو جان انتقادي بحث ميكنمميخوام بحث داغ بشه و همه نظر بدن.

1. اولا ما نظر كدوم مرد را گرفتيم كه راضي نبودن؟ توي ايران كه شهري رو شهرسازي نساخته. يا معمار ساخته يا مديران سياسي.

اما اوني رو كه شهرساز ساخته يا طراحي يا ساماندهي كرده و مردم هم راضي هستن رو سراغ دارم. بافت قديم يزد (گذر يوزداران). سالها پيش استادم مهندس توسلي روي يزد كار ميكرد. كتابشم هم نوشت "طراحي شهري دربافت قديم شهر يزد". بايد كتاب رو بخوني و بري از نزديك ببيني و با مردم محله صحبت كني البته اونهايي كه در هر دو زمان قبلو بعد اجراي طراحي اونجا بودن.

2.كار شهرساز فقط زيبايي نيست. اين قسمت كمي از كاره اونم زيبايي بصري. اما توي اين زيبايي بايد توجه داشت كه هويت را به هم نزد. شايد همه مردم چون زياد توي فيلم برج بلند ميبينن خيلي خوششون بياد اما وقتي رفتن توي برج زندگي كردن آيا بازم راضي خواهند بود. آيا منظور از مد همينه؟ آيا تفيك فضايي توي واحد ويلايي با واحد آپارتماني يكيه؟

مردم دو جور نظر دارند يه نظرشون به علت از خود باختگي و به اصطلاح جو گيري است و ديگري ناشي از فرهنگ و آداب و رسوم شون. فكر ميكنيد اصطلاحاتي چون "بازارچه" (از نوع محليش) يا "پاطوق (پاي طوق) و ..... چيه اينا همون فضاهاي شهري قديم ماست.اما الآن چيه؟ البته نبايد "نياز" را با "مد" اشتباه كرد. مثلا غالب بافت فرسوده شهري ما زماني ساخته شد كه نيازي به عنوان وسيله نقليه نبود اما الآن هست. خوب بايد كالبد را براي اين نياز آماده كرد اما اين يعني همه كوچههاي زير 6 متر بشن 6 متري؟ يا راه ديگري هم هست؟؟

اما مد. يعنيبايدبه جاي قهوه خانه يا چاي خانه كافي شاپ داشته باشيم و به جاي نقالي موزيك ديس ديس گوش بديم. يعني نميتونيم بازارچه محلي داشته باشيم حتما بايد بشه "فروشگاه .....يا پاساژ....." يعني به جاي گذر بايد خيابون بسازيم؟؟ يعني توي شهر كويري نما رو از سنگ گرانيت سياه بزنيم؟؟ يعني معبر پياده نداشته باشيم.

فكر كنم نه. درستتعريف از زيبايي يكسان نيست و نسبيهاما بايد شهر را براي اصلنظر مردمش ساخت نه نظري كه هوش هيجانيشون ميگه.

باز ببخشيد مينو جان كه نظر استادت رو نقد كردم. من فقط نظر دادم خواهشا همه بچه ها نظراتشون رو بگن.

لینک به دیدگاه
مسلما نميشه هر 30 سال ظاهر شهر رو عوض كرد ولي ميشه چيزايي جديدي بهش اضافه كرد يا چيزاي قديمي رو خذف كرد

رد شدن از روي چمن...خوب مثلا تو يه پاركي براي زيبايي يا ايجاد تعادل يا هر چيز ديگه اي راه سنگي رو طوري طراحي كردن كه پيچ در پيچه يا براي رسيدن به مقصد بايد يه محيطي رو كاملا دور زد

اينجا معلومه كه هيچكس نمياد اون راه دراز رو انتخاب كنه بنابراين بايد با در نظر گرفتن اين موضوع اون راه طوري طراحي بشه كه هم كوتاهترين مسير باشه هم زيباييشو داشته باشه

منظورم از خواسته هاي مردم هم همين بود يعني طوري باشه كه مردم ناخوداگاه ظوابط رو رعايت كنن

به هر خواسته اي كه نميشه جواب داد مثلا شايد به قول خودتون يكي معتاده...يا يكي دوس داره جلو در خونشون آب نما داشته باشه

خواسته ها وقتي غير منطقي باشن صددرصد قابل اجرا نيستن

مينو جان خيلي خوشحالم كه بحث ميكني و تفكراتت رو تفسير ميكني.

خيلي خيلي سپاس عزيز.

جدا خوب عقايدت رو بيان ميكني. برا همين بازم يه سوالهايي دارم.

قسمت آبي: اين اضافه يا كم كردن چه جوري باشه كه تناقض و اختشاش فضايي ايجاد نشه؟

چيزاي قديمي كه حذف ميكنيم منجر به حذف خاطرات گروهي از مردم نميشه؟ اگر خاطراتشون حذف بشه، لطمه روحي نميخورن؟ احساس غريبي نميكنن؟

توي اين تغييرات حس مكان چي ميشه؟ چه جوري بايد تغيير داد؟

قسمت قرمز: آيا اين نوع طراحي همه اصول را رعايت كرده؟ داشتيم در مورد پاركي صحبت ميكرديم كه همه اصول را رعايت كرده و مردم بازم ميرن توي چمن.

بازم سپاس مينو جان

اين سوالها رو كردم تا بحث داغتر بشه و يه چيزايي ازت ياد بگيرم.

لینک به دیدگاه

اي بابا چرا شكسته نفسي ميكنين !؟به منم اعتماد به نفس كاذب ميدين!

در مورد حذف كردن راس ميگين من به اينجاش فكر نكرده بودم

به قول استاد مصيب زاده شهري كه خاطره انگيز نباشه براي اهاليش قبرستاني بيش نيست...

پس به نظر شما با اين فضاها چيكار بايد كرد؟(حالا شايد بشه گفت بافت هاي فرسوده.چون هنوز اين درسو پاس نكردم نميتونم نظر خاصي بدم)

در مورد قسمت قرمز هم درسته حق با شماست ولي اين ظوابط هميشه رعايت نميشه

مثلا پاركي كه استادمون ميگفت كاملا اصولي طراحي شده رفتم و ديدم كه به اين موضوع دقت نشده هر چقدر ميخواستم اداي شهرسازارو دربيارم و از مسيرهاي مشخص شده راه برم تا به مقصد برسم ديدم نميشه راه خيلي طولاني ميشه

البته اين بستگي به مكان واستادنمون هم داره مثلا شايد اين راه براي كسي كه همين الان از در ورودي اومده تو كاملا مناسب باشه ولي براي من كه 30 متر دورترم نه

كه اينم فك نكنم بشه كاريش كرد

لینک به دیدگاه
اي بابا چرا شكسته نفسي ميكنين !؟به منم اعتماد به نفس كاذب ميدين!

در مورد حذف كردن راس ميگين من به اينجاش فكر نكرده بودم

به قول استاد مصيب زاده شهري كه خاطره انگيز نباشه براي اهاليش قبرستاني بيش نيست...

پس به نظر شما با اين فضاها چيكار بايد كرد؟(حالا شايد بشه گفت بافت هاي فرسوده.چون هنوز اين درسو پاس نكردم نميتونم نظر خاصي بدم)

در مورد قسمت قرمز هم درسته حق با شماست ولي اين ظوابط هميشه رعايت نميشه

مثلا پاركي كه استادمون ميگفت كاملا اصولي طراحي شده رفتم و ديدم كه به اين موضوع دقت نشده هر چقدر ميخواستم اداي شهرسازارو دربيارم و از مسيرهاي مشخص شده راه برم تا به مقصد برسم ديدم نميشه راه خيلي طولاني ميشه

البته اين بستگي به مكان واستادنمون هم داره مثلا شايد اين راه براي كسي كه همين الان از در ورودي اومده تو كاملا مناسب باشه ولي براي من كه 30 متر دورترم نه

كه اينم فك نكنم بشه كاريش كرد

مينو جان خداييش ميخوام بحث كنيم تا چيزاي بيشتري ياد بگيرم.

من حرفم اينه كه زيبايي ثابته اما نيازها تغيير ميكنن و شهر را بايد متناسب با نيازها اصلاح كرد. براي همين طرح ها بايد بازنگري بشن. طرح جامع 5سال اعتبار داره وبعد از 5 سال بايد بازنگري بشه. يا طرح تفصيلي هر 10 يا 15 سال يه بار بايد مجدد تهيه بشه.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...