MEMOLI 8,954 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ تاس ها را می ریزیم خانه ها را چند تا یکی پیش می رویم از نردبان بالا می رویم ولــــی گاهی آن وسطها به سَر مار می خوریم با غصه به پایین سُر می خوریم دو خانه مانده به آخر دهن مار قورتمان می دهد بازی را از سر شروع می کنیم اما صفحه را که می بندیم بازی یادمان می رود ... با اولین نردبان مست غرور می شویم اولین مار زندگیمان را نابود می کند زندگی را چقدر سخت بازی می کنیم ...! 7 نقل قول لینک به دیدگاه
کهربا 18,089 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۰ شاید پیش نیاز درس زندگی، یک واحد دروغ باشد! 8 نقل قول لینک به دیدگاه
*sepid* 9,772 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۰ سایه ها محصول پشت کردن دیوارها به آفتابند، گستاخی دیوارها را تقلید نکنیم تا آفتابی بمانیم 4 نقل قول لینک به دیدگاه
samaneh66 10,265 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مطمئن باش و برو ضربه ات كاری بود دل من سخت شكست و چه زشت به من و سادگی ام خنديدی به من و عشقی پاك كه پر از ياد تو بود تو برو تا راحت تر تكٌه های دل خود را سر هم بند بزنم... 4 نقل قول لینک به دیدگاه
*sepid* 9,772 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ ساكنان زمین از قوه تخیل محرومند. آنچه می شنوند تكرار می كنند. 4 نقل قول لینک به دیدگاه
*sepid* 9,772 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خوش به حال مسافرکشان خط آزادي.... که آزادي را بدون ترس, فرياد مي کنند.!! 5 نقل قول لینک به دیدگاه
spow 44,195 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ «سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی» دعا کردم بمانم زنده با این قلب پیوندی و مثل قلب فابریکم که عاشق بود چندی را شوم با قلب پیوندی دوباره عاشق چندی 5 نقل قول لینک به دیدگاه
Astraea 25,351 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ من اگه خدا بودم یادم نمی رفت که خودم گفتم"ان مع العسری یسری":banel_smiley_4: 6 نقل قول لینک به دیدگاه
samaneh66 10,265 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ هر روز در اطراف ما هزاران سیب از درخت به زمین می افتد اما آنچه وجود ندارد دیدگاه نیوتنی است 5 نقل قول لینک به دیدگاه
captain 9,274 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ بازی روزگار را نمی فهمم! من تو را دوست می دارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه ما تنهاییم داستان غم انگیز زندگی این نیست که انسانها فنا می شوند ، این است که آنان از دوست داشتن باز می مانند. 4 نقل قول لینک به دیدگاه
captain 9,274 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ . همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمی آوریم پس بیاییم آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم. 5 نقل قول لینک به دیدگاه
captain 9,274 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ انسان عاشق زیبایی نمی شود. بلكه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست! 4 نقل قول لینک به دیدگاه
captain 9,274 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ انسان های بزرگ دو دل دارند: دلی که درد می کشد و پنهان است ، دلی که میخندد و آشکار است. 5 نقل قول لینک به دیدگاه
captain 9,274 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ همه دوست دارند که به بهشت بروند، ولی کسی دوست ندارد که بمیرد .!!! 4 نقل قول لینک به دیدگاه
captain 9,274 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ عشق مانند نواختن پیانو است. ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری، سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی. 4 نقل قول لینک به دیدگاه
captain 9,274 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم. 4 نقل قول لینک به دیدگاه
captain 9,274 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود. 5 نقل قول لینک به دیدگاه
captain 9,274 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ عشق در لحظه پدید می آید. دوست داشتن در امتداد زمان. و این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است. راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود. 4 نقل قول لینک به دیدگاه
captain 9,274 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ انسان چیست ؟ شنبه: به دنیا می آید. یكشنبه: راه می رود. دوشنبه: عاشق می شود. سه شنبه: شكست می خورد. چهارشنبه: ازدواج می كند. پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد. جمعه: می میرد. 9 نقل قول لینک به دیدگاه
محمدa 1,104 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 اردیبهشت، ۱۳۹۰ آمدم تا عاشقانه در کنار تو بمانم ، تا برای تو بمیرم ، مهربان من ! آمدم ای نازنینم تا به جبران گذشته ، سر ز پایت بر نگیرم ، همزبان من ! آمدم تا آن که باشم تکیه گاه خستگی هات ، ای گل نیلوفر من ! تا سحرگاهان بپیچد عطر گرم بازوانت در حریم بستر من ، مهربان من ! بر دو چشم من نگا کن ، تو منو از من جدا کن ، با محبت آشنا کن ترک آن افسانه ها کن ، مهربانی را صدا کن ، این تو و من را رها کن ، نازنینم تو منو از نو بنا کن ! 5 نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .