حرف هایی از اینجا و از آنجا !!

[*sepid* 9,772]

دلم میگیرد از چشم امید داشتنم به این همه هیچ

[samaneh66 10,265]

بالهای قوی بسازید(کنت بلنچارد)

هرچه سخت تر کار کنید ، تسلیم شدن دشوارتر می شود(وینس لومباردی)

پیروز نشدن قابل توجیه است اما تلاش نکردن قابل توجیه نیست(مایکل جوردن

[samaneh66 10,265]

هر کس بد ما به خلق گوید ما دیده به بد نمی خراشیم

ما نیکی او به خلق گوییم تا هر دو دروغ گفته باشیم

[spow 44,195]

يكي توي اداره گفت:

يا علي

همه نگاش كردن

يكي از اون ته مها گفت كي زائيد ! ؟

[samaneh66 10,265]

شمع اگر پروانه را سوزاند خیر از خود ندید

آه عاشق زود گیرد دامن معشوق را .......

[samaneh66 10,265]

شهر من غربت ؛ دیارِ بی کسی

 

اندکی پایینتر از دلواپسی

 

 

چند متری مانده تا آوارگی

 

ده قدم پایینتر از بیچارگی

 

 

جنب یک ویرانه میپیچی به راست

 

میرسی در کوچه ای کز آنِ ماست

 

 

داخل بن بست تنهایی و درد

 

هست منزلگاه چندین دوره گرد

 

 

خسته و وامانده از این ماجرا

 

در میان اطراف میبینی مرا

[سیندخت 18,785]

هر کس آن چنان است که احساسش می کنند

آن چنان که می فهمندمان هستیم. پس اگر از فهمیدن دیگران رها شدیم، از هستن خویش گریخته ایم

[Ehsan 112,346]

يكي توي اداره گفت:

يا علي

همه نگاش كردن

يكي از اون ته مها گفت كي زائيد ! ؟

 

یاد اون بازی بچگی افتادم که میخوندیم:

 

همه ساکت بودند،ناگهان خری گفت.......

[samaneh66 10,265]

راز دل با کس نگفتم چون ندارم محرمی

هر که را محرم شمردم عاقبت رسوا شدم

راز دل با آب گفتم تا نگوید با کسی

عاقبت ورد زبان ماهی دریا شدم

[RezaMTJAME 9,278]

حرف هایی از اینجا و آنجا....

آدمنهایی ناخواسته و رفتن های به اجبار.....

دوست داشتن های عاشقانه و جدایی های ناخواسته.....

دستهایی مهربان و گرم و چشمانی گیرا و نافذ.....

سرمایه نورانی ای که دارم و نمیدانم از آن من است یا نه.....

ماندن های همیشگی و سردرگمی از پاسخی مثبت.....

و بازم هم تکرار .......

خسته ام از تکرارها.....

خدایا آرامش میخواهم.....

نه برای خودم... هر آنچه میخواهی بدهی به او بده.....

با این خوشم......

دلخوشیم را ازم نگیر خدایااااااااااا........... :w821:

[.FatiMa 36,559]

من ز تنهاییو

از فاصله

بیزارم سخت

من نمی فهمم خوشبختی را

وقتی که پنجره ی خانه ی همسایه ی من

پر از خستگی فریاد است

[.FatiMa 36,559]

در تولد یک شعر

در ترنم حسی که بکر بود

آغاز می شدم

افسوس که خیل فرسوده ی واژه ها

چیزی بارشان نبود

[.FatiMa 36,559]

از تمامی آدم های کم عمق و قابل پیش بینی لجم می گیرد

از مرداب

و از ابر های سترون نیز

من فریاد را از سکوت بیشتر باور دارم

من دوست ندارم فردا را برای من به تعریفند

به هر دلیل

در روزگار قداره بندی دو دوتا چهار تا

من

ندانستن و ندیدن را بیشتر می پسندم

من دوست ندارم امید با من غریبه باشد

من دوست ندارم

دعا بمیرد

[.FatiMa 36,559]

عجب مرموزی ای دنیا

پر از شوق و پر از غوغا

ز کشت خویش غمگینم

دوچند آشفته ی فردا

[RezaMTJAME 9,278]

نفس منی و همواره در دلم باقی.........

نمیدانم بی تو میتوانم باشم و یا نه....

سختی و درد و مشکلات و همه و همه برایم چیزی نیست و ملالی ندارم......

ولی اگر تنهایم بگذاری چشمانم ابری است....

بارانی بودن چشمم برای تو لذت بخش است ولی نه اینکه تنهایم بگذاری.....

میترسم با این گریه ها کور شوم و دیگر رخسار چون ماهت را نبینم.......

نفسم منو تنها نزار باشهههههههه....... :w821:

[samaneh66 10,265]

دل من از تبار دیوارهای کاهگلی است

ساده می افتد

ساده میشکند

ساده میمیرد

دل من تنها سخت میگرید

[samaneh66 10,265]

وفای شمع را نازم که بعد از سوختن به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد

نه چون انسان که بعد از رفتن همدم گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد.

[*sepid* 9,772]

وقتی پاهایت یاری نکنند بن بست همان جاییست که ایستاده ای

[*sepid* 9,772]

هر از گاهی توقف فرصت خوبیست برای دیدن مسیر طی شده و نگریستن به راه در پیش رو. گاهی برای رسیدن باید نرفت!!

[samaneh66 10,265]

در هوایت بی قرارم روز و شب

سر ز کویت بر ندارم روز و شب

جان روز و جان شب ای جان تو

انتظارم انتظارم روز و شب