PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۰ سخت است وقتی زهر می خواهی بنوشی عکس کسی در استکان افتاده باشد... محمّدسعید شاد 8 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۰ خنــــــده مي خواهم نه ! قهقهـــه مي خواهم نه ! رقــــص مي خواهم ...نه! مســــتي مي خواهم و يك جام شراب ِ ناب ِ سرخ به سلامتیه نبودنت ....! 8 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۹۰ هيچم! ولي دارم عزيزم «هيچ» را از تو مستيم از نوشابه ي مشكي ست يا از تو!؟ دارم تلو... دارم تلو... از «نيستي» مستم حالا «دكارت» مسخره ثابت كند «هستم»! «بودم!» بله! مثل جهاني از تصورها «بودم!» بله! در رختخوابت، توي خرخر ها «بودم» شبيه رفتنت هر صبح از پيشم «بودم» شبيه مشت كوبيدن به آجرها حالا منم! كه پاك كرده رد پايم را مي كوبم از شب ها به تو سردردهايم را خاموش ماندم مثل يك محكوم به اعدام خاموش/ ماندي توي گريه... وقت رفتن بود... روشن شدم مثل چراغي آن ورِ ديوار سيگار با سيگار با سيگار با سيگار مهدی موسوی 7 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۹۰ حالِ تهوع میگیری ... اگر بدانی که یک مارِ بزرگ بلعیده ام چنبره زده گوشه دلم نیش میزند به محرمانهترین ... حرفهایِ ما... خاطراتِ ما دچارِ خوفِ میشوی ... اگر بدانی چیزی مثلِ یک گودالِ بزرگ مرا بلعیده است مثلِ تاریکی محض ... سکوتِ مطلق ... شب ... شب ... شب و من چنبره میزنم رویِ تمامِ خاطراتی که ... دیگر با تو ندارم .... خوش به حالِ مار تنها موجودیست که پیچ و تابش از درد نیست .... از این تلخ تر نمیشد نوشت نیکی فیروزکوهی 8 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ لختـــه های قرمـــز خاطراتت از روی لباســـهايم پاک نمی شونـــد..... 7 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۰ اگر “او” برای “تو” ساخته شده “من” برای “تو” ویران شدهام ! 5 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مهر، ۱۳۹۰ آقای وزیر باید بروی بمیری! تمام جاده ها را هم که صاف کنی او دیگر بر نمی گردد... 8 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۰ خندھ ام میگیــــرد وقتـــے پــــس از مدتـــــ هــآ بـے خبرے بـــے آنکھ سـرآغـــے از این دل آوآرھ بگیرے میگویـــے : دلم برایت تنگــــ است .. یـــا مـرا بھ بازے گرفــتھ اے یآ معنـــے وآژه هایت رآ خــوب نمیدآنی دلتنگــے اتــــ ارزانـــے خودتـــ 5 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مهر، ۱۳۹۰ مـــے خواهم اعتماد کنم اما بد جایـــے دنیا آمده ام / زمـــــین / جایگاه مارهاے خوش خط و خالــے بود کــہ هر روز نیشم مــے زدند ...!! 7 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۳۹۰ آفتاب را دوست دارم به خاطر پیراهنت روی طناب رخت باران را اگر که می بارد برچترآبی تو وچون تو نماز می خوانی من , خداپرست شده ام (بیژن نجدی) 3 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۹۰ خسته ام از تظاهر به ایستادگی، از پنهان کردن زخم هایم، زور که نیست، دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و... با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است، ... اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم، میخواهم لج کنم با خودم ، با تو ، با همه ی دنیا... چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و مثل هر روز باشی خسته ام ... از تو ... از خودم... از همه ی زندگی... میخواهم بکشم کنار از تو ... از خودم... از همه ی زندگی...! 5 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۹۰ بهت گفتم با "دلم" بازي نكن! ببين لعنتی... خرابش كردي! ديگه عاشق نميشه!!! 5 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مهر، ۱۳۹۰ رفتم درون پیله تنهایی خودم شاید رها شوم حالا فضای پیله ام سرد است و ساکت و خاکستری و تنگ اما من خواب دیده ام طاقت اگر بیاورم یک روز زخم عمیق دلم خوب می شود من خواب دیده ام طاقت اگر بیاورم یک روز عاقبت پروانه می شوم ... 3 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، ۱۳۹۰ ماهی می پرد در آب پرنده درآسمان ... و ... . . . زمین جای پرپر شدن ما بود ...! 7 لینک به دیدگاه
خاله 3004 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مهر، ۱۳۹۰ مدت هاست احساس میکنم کر و لال شدم ..!! این روزها صدای احساساتم رو ... فقط صفحه ی کیبوردم میشنوه ...! 5 لینک به دیدگاه
Parisa 22 68 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مهر، ۱۳۹۰ آخرین چیزی که گفت آخرین چیزی بود که برای گفتن وجود داشت بعد نشستیم و با صدای گیتار بچه هایمان را سر بریدیم و پلیس ها را آتش زدیم... 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۳۹۰ تو رفتهای من ماندهام و این طوطیِ دروغگو! که هِی تکرار میکند: دوستت دارم، دوستت دارم،... رضا کاظمی 5 لینک به دیدگاه
PinkGirl 1453 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۰ تو اهل ِ اخلاق ِ آينه اي عزيزم خدا هم خشنود است گور پدر ِ اين آدميان ِ عجيب ِ نزديك به پَرت و پَلا! پاييز خوش است كه مي رويم. اما دختر سيب را چيده اند رندان ِ رهگذر نگفتي تو چه مي كني؟! برو خودت را زندگي كن خواهي خنديد، شادمان خواهي شد! سيد علي صالحي 4 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۰ ای لعنت به این زندگی که دشمن های واقعی رو دوست و دوست های واقعی رو دشمن میکنه... 3 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۳۹۰ بی سیگـــار که میشوم .. اندکی .. فقط اندکی پول خرج میکنم .. و دوباره سیگار دارم اما .. جوانی ام !! کوه غرورم را !! خرج کرده ام .. هنــــــــوز تو را ندارم ... 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده