moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۹۱ تو خود دانی که آن دل کو تو را خواست برای خشک جانی برنیاید 2 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 خرداد، ۱۳۹۱ در دیده اش تلاطم رنجی بود در سینه می فشرد دل تنگش 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 خرداد، ۱۳۹۱ شدی دوش از بر امشب آمدی اما ز بیتابی کشیدم محنت صد ساله هجر از دوش تا امشب 1 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 تیر، ۱۳۹۱ باز آی که تا به خود نیازم بینی بیداریِ شبهایِ درازم بینی نی نی غلطم که خود فراقِ تو مرا کی زنده رها کند که بازم بینی 5 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 تیر، ۱۳۹۱ یاران چه غریبانه رفتند از این خانه هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه 4 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 تیر، ۱۳۹۱ هم عنانم با صبا سرگشتهام سرگشتهام همزبانم با پری دیوانهام دیوانهام 4 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 تیر، ۱۳۹۱ من از روییدن خار سر دیوار دانستم که ناکس،کس نمی گردد بدین بالا نشینی ها 4 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 تیر، ۱۳۹۱ آن که عمری شد که تا بیمارم از سودای او گو نگاهی کن که پیش چشم شهلا میرمت 3 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۱ تو ای سرو روان تا از کنارم بیسبب رفتی شب و روز از دو چشمم اشک حسرت در کنار آید 3 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۱ درد ما را نیست درمان الغیاث هجر ما را نیست پایان الغیاث 2 لینک به دیدگاه
...YaSss 1393 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۱ صدایم کن...! صدای تو خوب است صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی ست که در انتهای صمیمیت حزن میروید... 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۱ حمید جانِ مصدق می فرماید: در شبان غم تنهایی خویش عابد چشم سخنگوی توام من در این تاریکی من در این تیره شب جانفرسا زائر ظلمت گیسوی توام گیسوان تو پریشانتر از اندیشه ی من گیسوان تو شب بی پایان 1 لینک به دیدگاه
...YaSss 1393 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۱ نشانی از تو ندارم اما... نشانیم را برای تو مینویسم: در عصر های انتظار به حوالی بی کسی برو...! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو...! کنار بید مجنون خزان زده... کنار مرداب آرزوهایم... در کلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو...! حریر غمش را کنار بزن مرا میابی...!؟ 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۱ قیصر عزیر می فرماید: یک روز دیوانه می شوم ! شاید برای حادثه باید گاهی کمی عجیب تر از این باشم با این همه تفاوت احساس می کنم که کمی بی تفاوتی بد نیست 2 لینک به دیدگاه
...YaSss 1393 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۱ تو مرا یاد کنی یا نکنی باورت گر بشود گر نشود حرفی نیست ... اما... نفسم میگیرد در هوایی که نفس های تونیست 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۱ مهدی اخوان ثالث می فرماید: تهی ست آینه مرداب انزوای مرا خوش آنکه سر رسدم روز و سردمهر سپهر شبی دو گرم به شیون کند سرای مرا 2 لینک به دیدگاه
...YaSss 1393 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۱ آری آری زندگی زیباست زندگی آتشگهی دیرنده پا بر جاست 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۱ استاد ابتهاج می فرماید: تا دوردست آینه می راند اندیشه خیال پسندش را او با سلام صبح خندان گلی ز آینه می چید دستی به گیسوانش می برد شب را کنار می زد 2 لینک به دیدگاه
...YaSss 1393 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۱ دریا دلان بهانه ساحل گرفته اند دیوانگان قیافه عاقل گرفته اند 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 تیر، ۱۳۹۱ فروغ فرخزاد می سراید: در دو چشمش گناه می خندید بر رخش نور ماه می خندید در گذرگاه آن لبان خموش شعله یی بی پناه می خندید 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده