مشاعره

[moein.s 18983]

تو ای وحشی غزال و هر قدم از من رمیدن‌ها

من و این دشت بی‌پایان و بی‌حاصل دویدن‌ها

[*lotus* 20275]

اساس توبه که در محکمی چو سنگ نمود

ببین که جام ز جاجی چه طرفه اش بشکست

[moein.s 18983]

تو کرده‌ای دل من خون و تا ز غصه کنی

دوباره خون به دلم پرسیم دلت چون است

[*lotus* 20275]

تنها نه ز راز دل من پرده بر افتاد

تا بود فلک شیوه ی او پرده دری بود...

[moein.s 18983]

در عاشقی هزار غم و درد هست و نیست

دردی از این بتر که بود یار با رقیب

[*lotus* 20275]

بجان خواجه و حق قدیم و عهد درست

که مونس دم صبحم دعای دولت توست....

[moein.s 18983]

تو دی می‌رفتی و هاتف به دنبال تو چون سایه

به خاک راه می‌افتاد گاهی راست گاهی کج

[captain 9274]

جوانی شمع ره کردم بجویم زندگانی را

نجستم زندگانی و تبه کردم جوانی را

[moein.s 18983]

ای چشم نیم‌خواب تو از من ربوده خواب

وی زلف تابدار تو بر مه فکنده تاب

[captain 9274]

به دست خود درختی می نشانم

به پایش جوی آبی می کشانم

[moein.s 18983]

مگذار مطرب را دمی کز چنگ بنهد چنگ را

در آبگون ساغر فکن آن آب آتش رنگ را

[moh@mad 5513]

آنچه بر عاشق دلخسته روا دانستی

فلک آخر سرت آورد که حقت این است

[moein.s 18983]

تا دلم نستدی نیاسودی

چون توان کرد از تو آزادی

[moh@mad 5513]

یک شب تو را ز مستی تشبیه ماه کردم

تو خوبتر ز ماهی من اشتیاه کردم

[moein.s 18983]

مرغ شب خوان که دم از پرده‌ی عشاق زند

گو نوا از من شب‌خیز بیاموز امشب

[azarafrooz 14221]

بنويسيد زمين کوچه ي سرگردانياست

او در اين معبر پرحادثه عابر بودهاست

[moh@mad 5513]

تا به دامانش رسد دستم به امداد نسیم

جسم من در رهگذارش خاک بودی کاشکی

[captain 9274]

یاد دارم ز راه و رسم کهن

که دو ناسازگار را به هم پیوست

[moh@mad 5513]

تو کرده ای دل من خون و تا ز غصه کنی

دوباره خون به دلم پرسیم دلت چون است

[azarafrooz 14221]

تا ندانندم بد انديشان طريق عاشقي

در لباس ناشناسان راه ديگر مي زنم