moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۱ شبی را با من ای ماه سحر خیزان سحر کردی سحر چون آفتاب از آشیان من سفر کردی 5 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد، ۱۳۹۱ يکي مي پرسد اندوه تو از چيست؟ سبب ساز سکوت مبهمت کيست؟ برايش صادقانه مي نويسم براي آنکه بايد باشد و نيست 4 لینک به دیدگاه
Marziam 467 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۱ ترس ترسان در پی آن پاسح مرموز سرنهادم در رهی تاریک و پیچاپیچ سایه افکندی بر آن پایان و دانستم پای تا سر هیچ هستم..هیچ هستم...هیچ "فروغ" 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۱ چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را 4 لینک به دیدگاه
Marziam 467 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۱ از همون روزی که رفتی..هرچی غصست تو صدامه غم دنیا روی دوشم...اشک سردی تو چشامه 4 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۱ هر که را در خاک غربت پای در گل ماند ماند گو دگر در خواب خوش بینی دیار خویش را 4 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۱ از داغ غمت هركه دلش سوختني نيست از شمع رخت محفلش افروختني نيست 4 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 خرداد، ۱۳۹۱ توان در بلاغت به سحبان رسید نه در کنه بی چون سبحان رسید 4 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۱ دلا غافل ز سبحاني چه حاصل اسير نفس شيطاني چه حاصل 4 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۹۱ لعلی چو لب شکرفشانت در کلبه جوهری ندیدم 3 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 خرداد، ۱۳۹۱ من شدم یادگار این پیوند لیک چون رشته سست بود گسست 3 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۱ تا به کی گرد خجالت زنده در خاکم کند شسته رو چون گوهر از باران رحمت کن مرا 3 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۱ ای که از کوچه معشوقه ما می گذری بر حذر باش که سر می شکند دیوارش 2 لینک به دیدگاه
Marziam 467 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۱ شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت دوباره گریه ی بی طاقتم بهانه گرفت شکیب درد خموشانه ام دوباره شکست دوباره خرمن خکسترم زبانه گرفت 3 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۱ تو او را پذیرفتی و دینش را بیاراستی راه و آیینش را 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۱ آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشه چشمی بما کنند 2 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۱ درفشان و پیلان آراسته بسی لشکر گنج و بس خواسته 1 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۱ هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود 1 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۱ در بهار از من مرنج ای باغبان گاهی اگر یاد از بی برگی فصل خزان آرم تو را 1 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 خرداد، ۱۳۹۱ ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده