real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۱ ضمیر هر درخت ای جان ز هر دانه که می نوشد شود برشاخ و برگ او نتیجه شرب او پیدا 2 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۱ سمان بار امانت نتوانست کشید................قرعه کار بنام من بیچاره زدند جنگ هفتادو دو ملت همه را عذز بنه.................چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۱ در خرابیهاست، چون چشم بتان، تعمیر من مرحمت فرما، ز ویرانی عمارت کن مرا 1 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۱ الا يا ايها الساقي الدل كوثر وناولها كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلها 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۱ از نورسیدگان خرابات نیستیم چون خشت، پا شکستهی میخانهایم ما 4 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۱ آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا 4 لینک به دیدگاه
R.Irankhah 25490 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۱ آنجا که قضا رهزن حال تو شود گر خانه حصار است وبال تو شود 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۱ در مشورت اگر چه گشاد جهان ز ماست سرگشتهتر ز سبحهی صد دانهایم ما 4 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۱ این دغل دوستان که می بینی مگسانند گرد شیرینی 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۱ یعقوب چشم باخته را یافت عاقبت آخر به کام خویش، نظر باز می رسد 4 لینک به دیدگاه
saeed99 2563 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۱ . دوش آمد پیل ما را بازهندستان به یاد پرده شب میدرید او ازجنون تا بامداد مولوی 3 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۱ در کارگه کوزه گری رفتم دوش دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش ... 3 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۱ شاهد آن نیست که موئی و میانی دارد ...........بــنــده طـلـعـت آن باش که آنـی دارد شیوه حور و پری گرچه لطیف است ولی...........خوبی آنست و لطافت که فلانی دارد 1 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۱ در غمش هر شب به گردون پیک آهم می رسد صبر کن! ای دل شبی آخر به ماهم می رسد شام تاریک غمش را گر سحر کردم چه سود؟ کز پس آن نوبت روز سیاهم می رسد صبر کن گر سوختی ای دل ! از آزار رقیب کاین حدیث آخر به شاهم می رسد گر گنه کردم ، عطا از شاه خوبان دور نیست روزی آخر مژده ی عفو گناهم می رسد 4 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۱ در ره عشق که از سیل بلا نیست گذار کرده ام خاطر خود را بتمنای تو خوش 4 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۱ شبی یاد دارم که چشمم نخفت شنیدم که پروانه با شمع گفت که من عاشقم گر بسوزم رواست تو راناله و سوز وزاری چراست؟ 4 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۱ تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست راهرو گـر صــد هـــنــر دارد توکـل بایدش ای دل اندر بند زلفــش از پریشـانی منال مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش 4 لینک به دیدگاه
R.Irankhah 25490 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۱ شکرشکن شوند همه طوطیان هند زین قندپارسی که به بنگاله می رود 3 لینک به دیدگاه
real 1797 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۱ در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدین امید دهم جان که خاک کوی تو باشم علی الصباح قیامت که سر ز خاک بر آر م به گفتگوی تو خیزم به جستجوی تو باشم 3 لینک به دیدگاه
*lotus* 20275 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۱ من از طرح نگاه تو امید مبهمی دارم نگاهت را مگیر از من که با آن عالمی دارم 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده