رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

من بنده‌ی شمعم، که ز بهر دل خلق

 

ببرید ز شیرین و چو فرهاد بسوخت

  • Like 3
ارسال شده در

توکز مهنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی. :w00:

  • Like 2
ارسال شده در

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

 

گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار

پای آن سرو روان اشک روانی داشتم

  • Like 2
ارسال شده در

مرا این دست های گرم

این جان های سرشار از صفا

یک عمر پرورده ست

دلم در نور و عطر این محبت های رنگین

زندگی کرده ست...

  • Like 1
ارسال شده در

تا راه قلندری نپویی نشود

رخساره به خون دل نشویی نشود. :ws52:

  • Like 1
ارسال شده در

دیگران از صدمه اعدا همی نالند و من

از جفای دوستان گریم چو ابر بهمنی

 

سست عهد و سرد مهرند این رفیقان همچو گل

ضایف آن عمری که با این سست عهدان سر کنی...

  • Like 2
ارسال شده در

یاری انــدر کس نمیـبـیـنـم یاران را چــه شد

دوستی کی اخر امد دوستداران را چه شد

  • Like 3
ارسال شده در

در اندرون من خسته دل ندانم کیست

که من خموشم و او در فغان و در غوغاست:icon_gol:

  • Like 2
ارسال شده در

منم همرنگ تو میشم سراغ عشق و می گیرم

که با هر قطره ی خونت منم مثل تو میمیرم

 

پای حرف تو می مونم که امید و به من دادی

منم همراه تو می شم به عشق صبح آزادی

 

سکوتو می شکنیم با هم بفهمن که هنوز هستیم

با فریادت نشون می دی که از هیچی نمی ترسیم

 

داره آروم جون می ده نسلی که مرگ و فهمیده

نمی دونم چرا اما این آزادی بوی خون میده

 

ترانه سرا : سروش

خواننده آهنگساز, نتظیم :شادمهر عقیلی

  • Like 1
!ala مهمان
ارسال شده در

هزار جهد بکردم که يار من باشی

مرادبخش دل بی‌قرار من باشی

 

چراغ ديده شب زنده دار من گردی

انيس خاطر اميدوار من باشی

ارسال شده در

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض

پادشاهی کامران بود از گدائی عار داشت

  • Like 2
ارسال شده در

تا کی غم آن خورم که دارم یا نـــه

وین عمر به خوش دلی گذارم یا نه

 

پر کن قدح باده که معلومم نیست

کین دم که فرو بــــــرم برارم یا نـه

  • Like 2
ارسال شده در

هی با تو ام که بی خبر

دل رو سپردی به سفر.

منو گذاشتی با دلم

بی یه نشونی در به در. :w00:

  • Like 1
ارسال شده در

رفت و نرفته نکهت گیسوی او هنوز

غرق گل است بسترم از بوی او هنوز

 

دوران شب ز بخت سیاهم بسر رسید

نگشوده تاری از خم گیسوی او هنوز

 

از من رمید و جای به پهلوی غیر کرد

جانم نیارمیده به پهلوی او هنوز ...

  • Like 1
ارسال شده در

ز رقیب دیو سیرت به خدای خود پناهم

مگر ان شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

  • Like 2
ارسال شده در

ای دل چو زمانه می کند غمناکت

ناگه برود ز تن روان پاکت. :ws44:

بر سبزه نشین و خوش بزی روزی چند

زان پیش که سبزه بردمد از خاکت. :w16:

  • Like 3
ارسال شده در

ببخشید با ت باید شروع میشد اما این پست واقعآ زیباس این شعر رو دوست خوبم علیرضا قزوه گفته:

مشکلم غیرسیاسی ست تو حل کن دکتر

لوزۀ فکر مرا نیز عمل کن دکتر

خون من پر شده از این همه گلبول سفید

فکر معماری یک تاج محل کن دکتر

ضعف دارم، نکند قند به مغزم نرسد

همۀ قند مرا موم و عسل کن دکتر

فرق من بود چهل سال فقط جانب راست

بعد از این کلۀ ما را تو کچل کن دکتر

خون من پر شده از مثبت و منفی، شاید

مشکل از بطن چپ ماست، عمل کن دکتر

"به عمل کار برآید به سخندانی نیست"

ترک تریاک نشد، ترک جدل کن دکتر

"از ازل تا به ابد کشتۀ ما افتاده ست"

حکم زندان ابد را تو ازل کن دکتر

"ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید"

"حافظ" دل شده را "شیخ اجل" کن دکتر

در مخم هر شب یک عدّه سوار شترند

فکر خاموشی این جنگ جمل کن دکتر

  • Like 2
ارسال شده در

تا کی غم آن خورم که دارم یا نه

وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه؟ :ws52:

  • Like 2
ارسال شده در

همه كارم زخود كامي به بد نامي كشيد اخر

نهان كي ماند ان رازي كزو سازند محفل ها

  • Like 2
ارسال شده در

ای ساربان آهسته رو کارام جانم می‌رود

وان دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود

  • Like 2
×
×
  • اضافه کردن...