رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

مرا این دست های گرم

این جان های سرشار از صفا

یک عمر پرورده ست

دلم در نور و عطر این محبت های رنگین

زندگی کرده ست...

  • Like 1
لینک به دیدگاه

دیگران از صدمه اعدا همی نالند و من

از جفای دوستان گریم چو ابر بهمنی

 

سست عهد و سرد مهرند این رفیقان همچو گل

ضایف آن عمری که با این سست عهدان سر کنی...

  • Like 2
لینک به دیدگاه

منم همرنگ تو میشم سراغ عشق و می گیرم

که با هر قطره ی خونت منم مثل تو میمیرم

 

پای حرف تو می مونم که امید و به من دادی

منم همراه تو می شم به عشق صبح آزادی

 

سکوتو می شکنیم با هم بفهمن که هنوز هستیم

با فریادت نشون می دی که از هیچی نمی ترسیم

 

داره آروم جون می ده نسلی که مرگ و فهمیده

نمی دونم چرا اما این آزادی بوی خون میده

 

ترانه سرا : سروش

خواننده آهنگساز, نتظیم :شادمهر عقیلی

  • Like 1
لینک به دیدگاه

رفت و نرفته نکهت گیسوی او هنوز

غرق گل است بسترم از بوی او هنوز

 

دوران شب ز بخت سیاهم بسر رسید

نگشوده تاری از خم گیسوی او هنوز

 

از من رمید و جای به پهلوی غیر کرد

جانم نیارمیده به پهلوی او هنوز ...

  • Like 1
لینک به دیدگاه

ببخشید با ت باید شروع میشد اما این پست واقعآ زیباس این شعر رو دوست خوبم علیرضا قزوه گفته:

مشکلم غیرسیاسی ست تو حل کن دکتر

لوزۀ فکر مرا نیز عمل کن دکتر

خون من پر شده از این همه گلبول سفید

فکر معماری یک تاج محل کن دکتر

ضعف دارم، نکند قند به مغزم نرسد

همۀ قند مرا موم و عسل کن دکتر

فرق من بود چهل سال فقط جانب راست

بعد از این کلۀ ما را تو کچل کن دکتر

خون من پر شده از مثبت و منفی، شاید

مشکل از بطن چپ ماست، عمل کن دکتر

"به عمل کار برآید به سخندانی نیست"

ترک تریاک نشد، ترک جدل کن دکتر

"از ازل تا به ابد کشتۀ ما افتاده ست"

حکم زندان ابد را تو ازل کن دکتر

"ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید"

"حافظ" دل شده را "شیخ اجل" کن دکتر

در مخم هر شب یک عدّه سوار شترند

فکر خاموشی این جنگ جمل کن دکتر

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...