RezaMTJAME 9278 ارسال شده در 28 خرداد، 2010 و خیلی سخته آخهههههههههه ***************************** وا فریادا زه عشق وا فریادا کارم به یکی طرفه نگار افتادا گر داد من شکسته دادا دادا ور نه من و عشق هر چه بادا بادا 3
sara 20 1717 ارسال شده در 28 خرداد، 2010 اره واقعا شعر کمه از "و" ------------------------ آتش است این بانگ نای و نیست با هرکسی آتش ندارد،نیست باد 2
RezaMTJAME 9278 ارسال شده در 28 خرداد، 2010 دل ما به دوریت ز چمن فراغ دارد. که چو سور پایبند است و چو لاله داغ دارد. 3
Ali.Akbar 9300 ارسال شده در 28 خرداد، 2010 در این سرای بیكسی كسی به در نمی زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند ... 4
RezaMTJAME 9278 ارسال شده در 28 خرداد، 2010 درآ که دل خسته توان درآید باز بیا که در تن مرده روان درآید باز... 3
lovestory 995 ارسال شده در 29 خرداد، 2010 ز قعر چاه توان ديد در ستاره و ماه گر اين فنا بپذيري بقا تواني يافت 5
surush 1359 ارسال شده در 29 خرداد، 2010 تا صداي دل خود چند تپش فاصله داشت گاه با فلسفهء عشق کمي مسئله داشت 4
lovestory 995 ارسال شده در 29 خرداد، 2010 تو را گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب و اینسان خوابها را با تو زیبا میکنم هر شب 4
surush 1359 ارسال شده در 29 خرداد، 2010 بايد فراموشت کنم چنديست تمرين مي کنم من مي توانم ! مي شود ! آرام تلقين مي کنم حالم ، نه ، اصلا خوب نيست ….تا بعد، بهتر مي شود فکري براي اين دلِ آرام غمگين مي کنم من مي پذيرم رفته اي / و بر نمي گردي همين ! خود را براي درک اين ، صد بار تحسين مي کنم کم کم ز يادم مي روي / اين روزگار و رسم اوست ! اين جمله را با تلخي اش ، صد بار تضمين ميکنم. 3
lovestory 995 ارسال شده در 29 خرداد، 2010 مهربونیات زیاده كه هنوز خوب و صبوری مثل یه حس قشنگی حتی وقتی خیلی دوری ... 4
sara 20 1717 ارسال شده در 30 خرداد، 2010 یا مکن با فیل بانان دوستی یا بنا کن خانه ای در خورد فیل ... 4
ALI* 880 ارسال شده در 30 خرداد، 2010 لحظه ام از طنین ریزش پیوندها پر بود تنها می رفتم . میشنوی؟ تنها من از شادابی باغ زمرد کودکی به راه افتاده بودم ایینه ها انتظار تصویرم را می کشیدند درها عبور غمناک مرا می جستند. 2
RezaMTJAME 9278 ارسال شده در 30 خرداد، 2010 دلیل اینکه آرومم امید لمس دستاته همین لبخند پنهانی کنار لحن گیراته دلیل اینکه تنهایی همین دستای تنهامه همین دنیای تاریکم؛همین تردید چشمامه 1
lovestory 995 ارسال شده در 30 خرداد، 2010 هرچه می نوشمت.. تشنه ترم ای عطش آورتر از جام شراب ب ب ب ب ب 2
rize 615 ارسال شده در 30 خرداد، 2010 ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی این ره که تو میروی به ترکستان است... 3
RezaMTJAME 9278 ارسال شده در 30 خرداد، 2010 تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقی خاکیم همه چنگ بساز ای ساقی بادیم همه باده بیار ای ساقی 2
RezaMTJAME 9278 ارسال شده در 30 خرداد، 2010 این یک دو دم که مهلت دیدار ممکن است دریاب کار ما که نه پیداست کار عمر 3
rize 615 ارسال شده در 30 خرداد، 2010 راز درون پرده ز رندان مست پرس کاین حال نیست زاهدعالی مقام را... 3
ارسال های توصیه شده