niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ تو شمع انجمنی یک زبان و یک دل شو خیال کوشش پروانه بین و خندان باش شد دست ز کار و ماند از پا از رفتار این بس که به سر زدیم و آن بس که به سنگ 2 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ تو شمع انجمنی یک زبان و یک دل شو خیال کوشش پروانه بین و خندان باش شروع خنده ات پایان اشک است به شعر و شور ما هم گر بخندی باز قشنگ است ! 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ شروع خنده ات پایان اشک است به شعر و شور ما هم گر بخندی باز قشنگ است ! 1 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ شد دست ز کار و ماند از پا از رفتار این بس که به سر زدیم و آن بس که به سنگ گاه گاهی ز کرامت دل قاصد خوش دار سخن از باده و می , جام شرابی باز آر 3 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ گر فضل کنی ندارم از عالم باک ور عدل کنی شوم به یک باره هلاک روزی صد بار گویم ای صانع پاک مشتی خاکم چه آید از مشتی خاک 2 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ کمان سخت که داد آن لطیف بازو را که تیر غمزه تمامست صید آهو را 3 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ از لطف تو چون جان شدم وز خویشتن پنهان شدم ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من 3 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ نالم از دست تو ای ناله که تاثیر نکردی گرچه او کرد دل از سنگ تو تقصیر نکردی 3 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ یار اگر زخمت زند با تیغ ابرو در مزن تیغ ابرو را کنم با سوزن مژگان رفو 3 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ نگاهم کن که من محتاج آن چشمان دلتنگم بگو با من دوباره راز مستی را که من بی تو به یک دنیا شقایق دل نمیبندم 2 لینک به دیدگاه
قاصدکــــــــ 20162 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواخواهان کویش را چو جان خویشتن دارم .. 2 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت به تماشای تو آشوب قیامت برخاست 3 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ تا کی غم آن خورم که دارم یا نه ................ وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه پرکن قدح باده که معلومم نیست ................ کاین دم که فرو برم برآرم یا نه خیام 3 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ هر که را بر خاک بنشانی به خاکت میکشد شمع آخر تکیه بر خاکستر پروانه کرد 6 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ در گل بمانده پای دل جان میدهم چه جای دل وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای 5 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ یقینم حاصله که هرزه گردی .................. ازین گردش که داری برنگردی به روی مو ببستی هر دری را ................. بدین عادت که داری کی ته مردی 3 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۳۸۹ ای دل شکایتها مکن تا نشنود دلدار من ای دل نمیترسی مگر از یار بی زنهار من ی اونجوری یادم نیومد:icon_pf (34): 2 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۸۹ نفس نفس اگر از باد نشنوم بویت زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک 2 لینک به دیدگاه
sanaz.goli 3471 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۸۹ درون سینه ام دردیست اگر گویم زبان سوزد اگر پنهان کنمدانم که مغز و استخوان سوزد 2 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۳۸۹ در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده