مشاعره

[niaz 9807]

در خواب بُدم مرا خردمندی گفت

کز خواب کسی را گُل شادی نشکفت

کاری چه کنی که با اجل باشد جُفت

مَی خور که به زیر خاک می باید خفت

[گـنـجـشـک 24371]

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود

سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

[Mahtab.r 778]

تن زار تو فروخفت به خاک

روح پاک تو گذشت از افلاک

[moh@mad 5513]

کاروان دستخوش رهزن بیگانه شدست

ساربان این روش قافله سالاری نیست

[farzaneh.y 2170]

تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق

 

هر دم آيد غمي از نو به مبارك بادم

[niaz 9807]

تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق

 

هر دم آيد غمي از نو به مبارك بادم

 

 

مشکل حال چنان نیست که سر باز کنم

عمر در سر شده بینم چو نظر باز کنم:w00:

[تینا 15116]

مزن بر صف رندان نظری بهتر از این

بر در میکده می کن گذری بهتر از این

[moh@mad 5513]

نابرده رنج گنج میسر نمی شود

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

[niaz 9807]

در هوس خیال او همچو خیال گشته​ام

وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم

[moh@mad 5513]

مگر ره گم کند کو را گذار افتد به ما یارب

فراوان کن گذار آن مه گم کرده راه اینجا

[niaz 9807]

از لطف تو چون جان شدم وز خویشتن پنهان شدم

ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من

[moh@mad 5513]

نهی چند ای فلک بار فراق آن پری بر من

ز آهن نیستم جان دارم آخر آدمی زادم

[niaz 9807]

موزه بربودی و من در هم شدم

تو غمم بودی و من در غم شدم

 

 

من جدیدا عاشق مولانا شدم

[moh@mad 5513]

ماییم مست و سرگران فارغ ز کار دیگران

عالم اگر برهم رود عشق تو را بادا بقا

[گـنـجـشـک 24371]

آن کس است اهل بشارت که اشارت داند

نکته ها هست بسی محرم اسرار کجاست

[niaz 9807]

تا که زیرک باشی و نیکو گمان

چون ببینی واقعه بد ناگهان

[moh@mad 5513]

ناله بی‌تاثیر و افغان بی‌اثر چون زین دو من

بر سر مهر ای مه نامهربان آرم تو را

[niaz 9807]

آن عقابش را ،عقابی دان که او

در ربود آن موزه دا زآن نیکخو

[گـنـجـشـک 24371]

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند

چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

[niaz 9807]

دیگران گردند زرد از بیم آن

تو چو گل خندان گه سود و زیان