رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

تیره گون شد کوکب بخت همایون فال من

واژگون گشت از سپهر واژگون اقبال من

خنده بیگانگان دیدم تگفتم درد دل

آشنایا با تو گویم گریه دارد حال من

  • Like 2
لینک به دیدگاه

نغمه پیامی ز عشق بود و ز پیکار

مشعل شب های رهروان فداکار

شعله بر افروختن به قله ی کهسار

بوسه به یارن ، امید و وعده به دیدار

  • Like 1
لینک به دیدگاه

دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست

............................................................. و اندر آن آینه صد گونه تماشا میکرد

گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم.

............................................................. گفت آن روز که این گنبد مینا میکرد

  • Like 2
لینک به دیدگاه
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم

امید ز هر کس که بریدیم بریدیم....

(خوب حالا منظورت چي بود از اين شعر)

 

 

مرا عهدي است باجانان كه تا جان در بدن دارم

هوا داران كويش را چو جان خويش تن دانم

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...