arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ روزگاری من و دل ساکن کویی بودیمساکن کوی بت عربده جویی بودیم بايد با ( م) شروع ميكردي اشتباهي نوشتي بجات من مينويسم منم آن شاعرساحر كه به افسون سخن از ني كلك همه قند و شكر مي بارم 1 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ محروم اگر شدم ز سر کوی او چه شد از گلشن زمانه که بوی وفا شنید . لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ دلم از وحشت زندان سكندر بگرفت رخت بربندم و تا ملك سليمان بروم 1 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ ماهم این هفته برون رفت به چشمم سالیست حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست . 2 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ تخم وفا و مهر در اين كهنه كشت زار آنگه عيان شود كه بود موسم درو 3 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد چو شمع صومعه افروزی از چراغ کنشت . 2 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ تحصيل عشق و رندي آسان نمود اول آخر بسوخت جانم در كسب اين فضائل 2 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ تحصيل عشق و رندي آسان نمود اولآخر بسوخت جانم در كسب اين فضائل حرف لام مشكل بود ؟ چرا كسي جواب نداد ؟ خودم ميگم تا شما راحت باشيد لاف عشق و گله از يار زهي لاف دروغ عشقبازان چنين مستحق هجرانند :icon_gol::icon_gol: 3 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ (لبت را چون لبان فرخی دوزند تو را در آتش اندیشه ات سوزند هزاران فتنه انگیزند تورا بر سر در میخانه آویزند) در دو روز عمد کوته سخت حانی کرده ام با همه نا مهربانان مهربانی کرده ام 4 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ دل كز طواف كعبه رويت وقوف يافت از شوق آن حريم ندارد سر حجاز 3 لینک به دیدگاه
tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ ز بامداد چه دشمن کشست دیدن یار بشارتیست ز عمر عزیز روی نگار ز خواب برجهی و روی یار را بینی زهی سعادت و اقبال و دولت بیدار 4 لینک به دیدگاه
Afsaneh.M 19632 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ رحمت عامش ز كران تا كران دايره سان گشته محيط جهان 3 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مرداد، ۱۳۸۹ نیست کسی مونس تنهاییم وای به حال سر سوداییم 1 لینک به دیدگاه
farzaneh.y 2170 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مرداد، ۱۳۸۹ میان گریه میخندم که چون شمع اندر این مجلس زبان آتشینم هست لیکن در نمیگیرد 2 لینک به دیدگاه
avina_t 95 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مرداد، ۱۳۸۹ دوستان به که ز وی یاد کنند دل بی دوست دلی غمگین است "پروین" 2 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مرداد، ۱۳۸۹ ترا ناديدن ما غم نباشد كه در كويت به از ما كم نباشد 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مرداد، ۱۳۸۹ دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام شاید چو یوسفم بنوازد عزیز مصر پاداش ذلتی که به زندان کشیده ام 2 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۸۹ منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن منم كه ديده نيالوده ام به بد ديدن 1 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۸۹ نی حدیث راه پر خون میکند قصه های عشق مجنون میکند 2 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۳۸۹ دلم بيمار بيمار تو گشته اسير چشم مخمور تو گشته 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده