رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ما را گلی از روی تو چیدن نگذارند.

. چیدن که خیال است که دیدن نگذارند

 

 

.

 

دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین

به خدا معشوقه من بالایی است

  • Like 2
لینک به دیدگاه
دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین

به خدا معشوقه من بالایی است

تو که با عاشقان درد آشنایی

توکه هم رزم و هم زنجیر مایی

ببین خون عزیزان را به دیوار

بزن شیپور صبح روشنایی

  • Like 1
لینک به دیدگاه
دنیا زن پیری است چه با شد از تو

با پیر زنی انس بگیری دو سه روز

 

ز هر فریاد خود ، صد تازیانه

بر این بیمار جان آهنگ می زد

  • Like 1
لینک به دیدگاه
تو که با عاشقان درد آشنایی

توکه هم رزم و هم زنجیر مایی

ببین خون عزیزان را به دیوار

بزن شیپور صبح روشنایی

 

یاد باد آن كه سر كوی توام منزل بود

دیده را روشنی از خاك درت حاصل بود

  • Like 2
لینک به دیدگاه
شاهنشهی که شیشه جانها به دست اوست

گر بشکند به سنگ فقط مزد شست اوست

 

تا ز میخانه دمی نام و نشان خواهد بود

 

سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دست از طلب ندارم تا کام من برآید,.......................... یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید.

بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر,.......................... کز آتش درونم دود از کفن برآید

  • Like 1
لینک به دیدگاه

دست از طلب ندارم تا کام من برآید,..........................یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید.

 

 

بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر,.......................... کز آتش درونم دود از کفن برآید

ممنون من عاشق اين شعرم دستت درد نكنه

در كار گلاب و گل حكم ازلي اين بود

كآن شاهد بازاري واين پردع نشين باشد

  • Like 1
لینک به دیدگاه
در خرابات مغان نور خدا می بینم

وین عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم

 

مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم

که پیش چشم بیمارت بمیرم

 

 

 

ممنون من عاشق اين شعرم دستت درد نكنه

 

در كار گلاب و گل حكم ازلي اين بود

 

كآن شاهد بازاري واين پردع نشين باشد

 

درین غوغا که کس کس را نپرسد

من از پیر مغان منت پذیرم

 

 

خواهش میشه فابل نداشت

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...