رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد

 

دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

 

 

دم از سير اين دير ديرينه زن

صلايي به شاهان پيشينه زن

چه خوش گفت جمشيد باتاج و گنج

كه يك جو نيرزد سراي سپنج

لینک به دیدگاه

جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید

 

هلال عید در ابروی یار باید دید

 

شکسته گشت چو پشت هلال قامت من

 

کمان ابروی یارم چو وسمه بازکشید

  • Like 1
لینک به دیدگاه

زهی خجسته زمانی که یار بازآید

 

به کام غمزدگان غمگسار بازآید

 

به پیش خیل خیالش کشیدم ابلق چشم

 

بدان امید که آن شهسوار بازآید

  • Like 1
لینک به دیدگاه

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت

 

بازآید و برهاندم از بند ملامت

 

 

خاک ره آن یار سفرکرده بیارید

 

تا چشم جهان بین کنمش جای اقامت

  • Like 1
لینک به دیدگاه

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی

 

بر می‌شکند گوشه محراب امامت

 

حاشا که من از جور و جفای تو بنالم

 

بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت

  • Like 2
لینک به دیدگاه

از سرای قاضی و مفتی و شیخ و محتسب

باده های بی غش و گلرنگ می آید برون

بر سر منبر بوقت وجد رزاقی حلال

از سر دستار واعظ بنگ می آید برون

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت

 

بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت

 

یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم

 

افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...