tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ منم كه شهره شهرم به عشق ورزيدن منم كه ديده نيالوده ام به بد ديدن وفا كنيم و ملامت كشيم خوش باشيم كه در طريقت ما كافريست رنجيدن باختی !باید با د بگی 1 لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ باختی !باید با د بگی شرمنده حلش كردم من به اون (م) جواب نوشته بودم 1 لینک به دیدگاه
tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ شرمنده حلش كردم من به اون (م) جواب نوشته بودم بخشیدمت! 1 لینک به دیدگاه
tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ درد عشقي كشيده ام كه مپرس زهر هجري چشيده ام كه مپرس دلا بسوز که سوز تو کارها بکند نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ ساقي بيا كه هاتف غيبيم به مژده گفت با درد صبر كن كه دوا مي فرستمت 1 لینک به دیدگاه
سمندون 19437 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ راه دهيد امشبم مسجديان تا سحر مستم و گم كرده ام راه خرابات را لینک به دیدگاه
tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ آن کس که به دست جام دارد سلطانی جم مدام دارد آبی که خضر حیات از او یافت در میکده جو که جام دارد لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست به فسوسي كه كند خصم رها نتوان كرد لینک به دیدگاه
tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست به فسوسي كه كند خصم رها نتوان كرد دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد ديدم به خواب خوش كه به دستم پياله بود تعبير رفت و كار به دولت حواله بود بر آستان ميكده خون ميخورم مدام روزي ما ز خوان كرم اين حواله بود 1 لینک به دیدگاه
eshagh_kh 466 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را دردا که زار پنهان خواهد شد آشکارا ديدم به خواب خوش كه به دستم پياله بود تعبير رفت و كار به دولت حواله بود بر آستان ميكده خون ميخورم مدام روزي ما ز خوان كرم اين حواله بود لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ از كيمياي مهر تو زر گشت روي من آري به يمن لطف شما خاك زر شود لینک به دیدگاه
tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست مست از می و میخواران از نرگس مستش مست لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ تا همه خلوتيان جام صبوحي گيرد چنگ صبحي به در پير مناجات بريم لینک به دیدگاه
tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ ما را ز خیال تو چه پروای شراب است خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ تنها نه منم كعبه دل بتكده كرده در هر قدمي صومعه اي هست و كنشتي لینک به دیدگاه
tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد لینک به دیدگاه
arash86. 4604 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۸۹ در گوشه سلامت مستور چون توان بود تا نرگس تو با ما گويد رموز مستي لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده