ماتيار 17 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ اول سلام! من تازه عضو شدم! ميشه منم توي جمعتون راه بدين؟ من عاشق شعرم! حافظ رو هم بيشتر تر دوست ميدارم! دوش مي آمد و رخساره برافروخته بود تا كجا باز دل غمزده اي سوخته بود 1 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ اول سلام! من تازه عضو شدم! ميشه منم توي جمعتون راه بدين؟ من عاشق شعرم! حافظ رو هم بيشتر تر دوست ميدارم! دوش مي آمد و رخساره برافروخته بود تا كجا باز دل غمزده اي سوخته بود سلام به شما ماتيار جون خوش اومدي قدمت روي چشم دردا كه همه روي به ره يار بايد كرد وين مفرش غاشقي دوته بايد كرد بر طاعت و خير خود نبايد نگريست در رحمت و فضل او نگه بايد كرد 2 لینک به دیدگاه
ماتيار 17 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ نياز خانوم ممنونم! در ديده به جاي خواب آب است مرا زيرا كه به ديدنت شتاب است مرا گويند بخواب تا به خوابش بيني اي بي خبران چه جاي خوابست مرا؟ 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ نياز خانوم ممنونم! در ديده به جاي خواب آب است مرا زيرا كه به ديدنت شتاب است مرا گويند بخواب تا به خوابش بيني اي بي خبران چه جاي خوابست مرا؟ روز هجران و شب فرقت يار آخر شد زدم اين فال و گذشت اختر و كار آخر شد آن همه ناز و تنعم كه خزان ميفرمود عاقبت در قدم باد بهار آخر شد ماتيار جون من خيلي خوابم مياد:icon_pf (34): ايشالله باقيش واسه فردا خيلي خوشحال شدم از اشنايي با شما شبت بخير و خوشي:icon_pf (44)::icon_pf (44): 3 لینک به دیدگاه
hamid_shahrsaz 28920 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ دمادم نقشهای تازه ریزد/ به یک صورت قرار زندگی نیست اگر امروز تو تصویر دوش است/به خاک تو شرار زندگی نیست 4 لینک به دیدگاه
پری 173 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ تو کی دانی که لیلی چون نکوییست کزو چشمت همین بر زلف و روییست 4 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ تو کی دانی که لیلی چون نکوییستکزو چشمت همین بر زلف و روییست تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری وفای عهد من از خاطرت بدر نرود 4 لینک به دیدگاه
Occ.Health 1065 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ در ره منزل ليلي كه خطرهاست در آن شرط اول قدم آنست كه مجنون باشي 3 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ در ره منزل ليلي كه خطرهاست در آنشرط اول قدم آنست كه مجنون باشي یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس 3 لینک به دیدگاه
Mitra 1723 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست شمشــــــــــــــاد خرامان کن تا باغ بیارایی ... 4 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ يك جلوه ديگر اگر آن ماه برآيد تا روز اجل مستم از آن جام و سبويش بشكست دل و نيست دگر چاره كه باشيم چون آب روان جاري از اين لحظه به جويش 3 لینک به دیدگاه
Ka!SeR 1333 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست صلاي سر خوشي اي صوفيان باده پرست 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست صلاي سر خوشي اي صوفيان باده پرست سهل است مرا بر سر خنجر بودن يا بهر مراد خويش بي سر بودن تو آمده اي كه كافري را بكشي غازي چو تويي خوش است كافر بودن 1 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ ناله ی زیر و زار من زارتر است هر زمان بس که به هجر می دهد،عشقِ تو گوشمال من 3 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ ناله ی زیر و زار من زارتر است هر زمانبس که به هجر می دهد،عشقِ تو گوشمال من در دهر هر آنكه نيم ناني دارد از بهر نشست آشياني دارد نه خادم كس بود نه مخدوم كسي گو شاد بزي كه خوش جهاني دارد 3 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ در دهر هر آنكه نيم ناني دارداز بهر نشست آشياني دارد نه خادم كس بود نه مخدوم كسي گو شاد بزي كه خوش جهاني دارد دانی که چرا سر نهان با تو نگویم طوطی صفتی طاقت اسرار نداری 3 لینک به دیدگاه
Mitra 1723 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ یک حـــــرف صوفیانه بگویم اجازتست ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری ... 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ یک حـــــرف صوفیانه بگویم اجازتستای نور دیده صلح به از جنگ و داوری ... يا رب سببي ساز كه يارم به سلامت باز آيد و برهاندم از بند ملامت خاك ره آن يار سفر كرده بياريم تا چشم جهان بين كنمش جاي اقامت 2 لینک به دیدگاه
Mitra 1723 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده ی گزند مباد ... 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۸۹ تنت به ناز طبیبان نیازمند مبادوجود نازکت آزرده ی گزند مباد ... در راه يگانگي نه كفر است و نه دين يك گام ز خود برون نه و را ببين 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده