farzaneh.y 2170 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۸۹ فرزانه با من پست دادی که من با ت شروع کردم خوب اوکی نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان گر شما را نه بس این سود و زیان مارا بس 2 لینک به دیدگاه
hamid_shahrsaz 28920 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۸۹ سوخت این اندیشه زان سان خرمنش/کاندرون خویش آتش زد منش 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۸۹ سوخت این اندیشه زان سان خرمنش/کاندرون خویش آتش زد منش شاهد آن نيست كه مويي و مياني دارد بنده ي طلعت آن باش كه آني دارد 2 لینک به دیدگاه
farzaneh.y 2170 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۸۹ شاهد آن نيست كه مويي و مياني داردبنده ي طلعت آن باش كه آني دارد دوش دید که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زردند ساکنان حرم ستر عفاف ملکوت بامن راه نشین باده مستانه زردند آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زردند 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۸۹ دوش دید که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زردند ساکنان حرم ستر عفاف ملکوت بامن راه نشین باده مستانه زردند آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زردند ديشب به سيل اشك ره خواب ميزدم نقشي به ياد خط تو بر آب ميزنم ابروي يار در نظر و خرقه سوخته جامي به ياد گوشه ي محراب ميزدم 4 لینک به دیدگاه
hamid_hisystem 6612 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۸۹ مشکلی نیست که آسان نشود مرد باید که هراسان نشود 2 لینک به دیدگاه
hamid_shahrsaz 28920 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۸۹ در این گیتی سراسر گر بگردی/خردمندی نیابی شادمانه 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۸۹ در این گیتی سراسر گر بگردی/خردمندی نیابی شادمانه هر چند پير و خسته و ناتوان شدم هر گه كه ياد روي تو كردم جوان شدم شُكر خدا كه هرچه طلب كردم از خدا بر منتهاي همت خود كامران شدم 3 لینک به دیدگاه
Ka!SeR 1333 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۸۹ من هیچ ندانم که مرا انکه سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت جامی و بنی و بربطی بر لب کشت این هر سه مرا نقد و ترا نسیه بهشت 3 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۸۹ ترسم آن سیمین بدن باشد در آغوش رقیب دیده ام تقویم را،امشب قمر در عقربست 2 لینک به دیدگاه
Mitra 1723 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۸۹ تاب بنفشه می دهد، طره ی مشک سای تو پرده ی غنچه می درد، خنده ی دلگشای تو ... 2 لینک به دیدگاه
hamid_shahrsaz 28920 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۸۹ وانگردد از ره آن تیر ای پسر/بند باید کرد سیلی را ز سر 2 لینک به دیدگاه
Mitra 1723 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۸۹ روی خوبست و کمال و هنر و دامن پاک لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست ... 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۸۹ تو گفتی چون بيايی هديه آری ............ برايم تازه گل هايی بهاری وفا کردی و آوردی گلی را ............ ولی عطرش ندادی يادگاری 3 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۸۹ یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا یار تویی غار تویی،خواجه نگه دار مرا 3 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۸۹ آنكس كه نداند و نداند كه نداند در جهل مركب ابدالدهر بماند آنكس كه نداند و بداند كه نداند لنگان خرك خويش به منزل برساند آنكس كه بداند و نداند كه بداند بيدارش نماييد كه بس خفته نماند آنكس كه بداند و بداند كه بداند اسب شرف از گنبد گيتي بدواند 3 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۸۹ در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند 2 لینک به دیدگاه
پری 173 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۸۹ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۸۹ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دل مي رود ز دستم صاحبدلان خدا را دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا كَشتي شكستگانيم اي باد شُرطه برخيز باشد كه باز بينيم ديدار آشنا را 2 لینک به دیدگاه
Mitra 1723 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۸۹ ای غایب از نظر به خــــــــــدا می سپارمت جانم بسوختی و به دل دوست می دارمت ... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده