رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

تورا می شناسم
!

 

تو سالهاست که شاهزاده قصر رویاهای
منی
!

 

تو سالهاست که مونس شب های تنهایی منی

 

تو سالهاست آرزوی دیرین منی
!!!!!

 

و حالا به دیدارم آمدی

 

زمانی که حتی تصورش را هم نمی کردم

 

میخواستم از عشق فاصله بگیرم

 

میخواستم تنهایی را مونس لحظه هایم معرفی کنم

 

میخواستم در کلبه بی کسی هایم مسکن گزینم

 

و از این روزگار انتقام بگیرم
...

 

اما تو با رنگ حضورت به همه بی رنگی های زندگی من, رنگی از مهربانی پاشیدی و

 

مرا در برابر تمامی نا کامی ها در آغوش کشیدی
....

 

مجنون نازنینم براستی که تو مرا با عشق آشتی دادی

 

با محبت آشنانمودی

 

و به سرنوشت و آینده ام امیدوارکردی
...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

زندگی نازنین

 

باهر نفس اسم تو را به اسارت زبانم در می آورم

 

قلبم را به زنجیر محبت ات می کشم

 

و نگاهم را به چشمان زیبای تو پیوند میزنم

 

تا مبادا سرنوشت کاری کند ... حرفی زند

 

روزگار مجبور شود تو را از من بگیرد...

  • Like 5
لینک به دیدگاه

مطمئنم باور نمیکنی اگه بهت بگم که رفتار سردت چه به روزم آورد !

 

ضعیف شدم ..... انقدر که با وزش اولین نسیم سرفه کردم !

 

سرما خوردم و تو هیچ وقت نفهمیدی که چرا یه دفعه تمام دستمال کاغذی هام سیاه شد !

 

پیش خودت فکر نکردی شاید دارم گریه میکنم ...شایدم نخواستی ببینی ؛ این بی تفاوتیات اذیتم میکنه !

 

دلم خیلی از دستت پره .... نه به خاطر رفتار بدت ، نه !

 

به خاطر نادیده گرفتن خودمو محبت کردن بی اندازه ام بهت ....... زجر آوره به خدا !

 

کاشکی درکم میکردی لعنتی !!

 

چرا همیشه فک میکنی کسی شرایط بدتر از تو نداره و تو بدبخترینی و همیشه باید بقیه تو رو درک کنن؟؟

 

از اون بالا بیا پائین لطفا !

 

بیا بشین کنارم .... ببین منو !

 

خیلی وقته درست و حسابی نگام نکردی .... خیلی وقته باهام حرف نزدی !

 

دلم برا صدات تنگ شده .... واای خدا !

 

چرا هیچی مثل قبل نیست ..... !

 

کاشکی زمان برگرده به 6 سال قبل !

 

 

پ.ن: پریشان گویی یک روان پریش !

  • Like 16
لینک به دیدگاه

هر کاری کنی و هر حرفی بزنی...یه بار سکوت می کنم....دوبار سکوت می کنم...سه بار سکوت می کنم...دفعه ی چهارم ساکت می کنم... اینو خوب یادت بمونه :banel_smiley_4:

  • Like 13
لینک به دیدگاه

چقدر خوش گذشت امروز رفتیم بیرون کلی گشتیم با دوستام هوا هم عالی بود چقدر خوراکی های متضاد خوردیم:icon_pf (34):اما خداروشکر هنوز حالم خوبه:ws3:

  • Like 12
لینک به دیدگاه

درسته بچگي نكردم...درسته بخاطر اولي بودن هميشه اجراكننده ارزوها بودم... درسته خيلي جاها بهم تهمت زدن... درسته ضربه عاطفي بدي خوردم ...درسته بعد اون ضربه هنوزم گنگم...اما من خوشبختم ...خيلي خوشبخت...همه چي درست ميشه همه چيييييييييييي

  • Like 13
لینک به دیدگاه

خدایا این حال بد قراره تا کی ادامه داشته باشه ؟؟

 

خدایا اگه بخواد اینجوری باشه همیشه ، من دیگه بازی نمیکنم هاااااااااا ...

 

نمیدونم از درگاه بزرگی مثل تو چی رو درخواست کنم / ولی شکر این عظمتت

 

ناراحت نشو ... دلم گرفته فقط :sad0:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

استاد روان پریش میگی تایپ کنین

خو من 3شبانه روز نشستم از کله سحر تاااااااااااااااااااااااااااااا نصفه شب تایپ کردم

انگشت ندارم من الان

تاول زده همش

کور هم شدم به لطف شما

امروز میگی خلاصه کنین 2-3 صفحه دستی بنویسین دستی برا من مگه وقتتون از سر راه آوردین عوضش اون وقت رو بزارین برا کار طرحتون

چجوری بکشمت که از دانشگاه اخراجم نکنن؟:banel_smiley_4:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

امروز بعد از ظهر رفتم مناطق زلزله زده .

همه جا ویران بود.

مردم تو چادر تو این هوای گرم و پر از گردوخاک کنار ویرانه های شون نشسته بودن.

عکسهاش را احتمالا فردا شب بزارم .

کوچه ها. خونه هاف ادم ها همه داغون داغون بودن.

  • Like 14
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...