.Milaad. 1459 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مهر، ۱۳۹۹ روحانی میگه امریکا با تحریم های جدید نمیتونه مقاومت ملت ایران رو بشکند ! الان ما ازین خزعبلات تکراری بخندیم گریه کنیم ؟ چه بکنیم؟ تا این حد رئیس چمهور ی ملت دلقک باشه آخه؟! دی و البته که ما هم ملتی عجیب و بی مایه شدیم. 1 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۹ 6 سال تمام.... 99.8.28 بمونه همینجا که شروعش همینجا بود. 2 لینک به دیدگاه
Abbas.H 15131 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۹ چقد دیگه هیشکی رو نمیشناسم اینجا 6 لینک به دیدگاه
فکور 352 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۹ در در 15 آذر 1399 در 16:06، Abbas.H گفته است : چقد دیگه هیشکی رو نمیشناسم اینجا اگه مثه سابق بازم به ما سر بزنی ، قطعا دوستان زیادی پیدا میکنی ، فردا رو با دوستان جدیدت ، بهتر بساز. 3 1 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 دی، ۱۳۹۹ [ حکیم ♡ ] بعضی کلمات هم تلفظشون ، هم حسی که انتقال میدن ، هم معناشون زیباست . تصمیم میگیری اگر صاحب فرزند شدی اینجور صداش بزنی اما زاویه نگاهتو تغییر میدی میبینی این حد از معنا و زیبایی بعدا به تن ِ جامعه ی همسالاش زار میزنه و بچه متمایز و معذبه آخی چه دوره ی تلخی بود وقتی اینجا عضو شدم. با یه غرور در هم شکسته و روحیه ی خسته و زخمی اومدم گوشه ی این انجمنِ آروم و خلوت ماوا گرفتم . از چه غلیان های خشم کنترل شده و نشده عبور کردم و چه بغضایی قورت دادم در خَموشی : )) صبوری همیشه پادزهر خوبی بوده ... همیشه رفیقِ بالاسرم حکیمانه پازلم رو چید . سنگ تمام گذاشت و میذاره . و من چه میتونم کنم در مقام جبران ... هیچ ! بار آخر همین چندوقت پیش سرزدم اینجا دیدم دربارم با اشاره ی غیرمستقیم کسی حرفایی نوشته بود . دلم گرفت و براش عمیقا متاسف شدم . اما خب مهمتر از این حواشی برام پختگی و بلوغیه که پسِ چالش هام توی زندگی حاصل شده همیشه . باور ِ ممزوج به یقینی که منو وادار میکنه موقع دعا ، چیزی سوای آرامش و سکون بخوام . پریای الان برام خیلی دوست داشتنی تر از پریای پارسال و دوسال و پنج سال و ده سال پیشه . آرامش ِ ناشی از بیخبری ذره ای ارزش نداره . باخبر باشی و آرام ؛ یک گنج ِ فوق العاده س که برای همه طلبش میکنم : ) ♡.•° من و دل بریدن از تو چه محال ِ خنده داری ! بیست و چهارم دیماه ۱۳۹۹ 4 لینک به دیدگاه
فکور 352 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 دی، ۱۳۹۹ واژه ها ، واسطه تداخل و تقابل و ارتباط بين آدمها هستند و براي انسان ها , وسيله اي شده كه میخواهد بواسطه آن ( ودر عين ناگزيری و ناچاری) به بازتاب سير دروني خويش بپردازند . چون راه ديگري براي گفتن نمي يابند . زهی حسرت که واژه ها هم در حد و اندازه این کار نیستند. 4 لینک به دیدگاه
masi,eng2 4 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۹ سلام ب نواندیشان عزیز متاسفانه من نام کاربری خودمو با ایمیلشو یادم رفته فکر کنم چندسال بیشتر اینجا سر نزدم....ایران نبودم...خیلی خوشحالم ک الان اینجا هستم...این سایت نواندیشان مثل ی خونه قدیمی میمونه که قبلا اینجا ساکن بودم و بعدشالها اومدم خیلی خاطرات برام بازشد امیدوارم کسانی ک منو میشناسن اعلام کنن..من همون masi,engمهندسس کشاورزی بودم هرجاهستید سلامت و پیروز باشید خیلی خوشحال شدم 4 لینک به دیدگاه
فکور 352 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 بهمن، ۱۳۹۹ در 21 ساعت قبل، masi,eng2 گفته است : سلام ب نواندیشان عزیز متاسفانه من نام کاربری خودمو با ایمیلشو یادم رفته فکر کنم چندسال بیشتر اینجا سر نزدم....ایران نبودم...خیلی خوشحالم ک الان اینجا هستم...این سایت نواندیشان مثل ی خونه قدیمی میمونه که قبلا اینجا ساکن بودم و بعدشالها اومدم خیلی خاطرات برام بازشد امیدوارم کسانی ک منو میشناسن اعلام کنن..من همون masi,engمهندسس کشاورزی بودم هرجاهستید سلامت و پیروز باشید خیلی خوشحال شدم با سلام حضور مجدد شما رو گرامی میداریم. بله ما هم مثل شما خاطرات قشنگی از اینجا داریم. راستش من هم خیلی سفر خارج داشتم ولی یادمه که همونجا هم به انجمن سر میزدم. حالا که به هر دلیلی یکباره رفته بودی و یکباره بازگشتی ، میخوام ازت قول بگیرم که غیبت طولانی رو جبران کنی و دوباره دور هم جمع قشنگی رو رقم بزنیم. به خونه خوش اومدی. 3 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۹ و تمام روزای گذشته اینجا لذت بخش بود.... 99.12.20 2 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اسفند، ۱۳۹۹ در در 28 بهمن 1399 در 16:22، masi,eng2 گفته است : سلام ب نواندیشان عزیز متاسفانه من نام کاربری خودمو با ایمیلشو یادم رفته فکر کنم چندسال بیشتر اینجا سر نزدم....ایران نبودم...خیلی خوشحالم ک الان اینجا هستم...این سایت نواندیشان مثل ی خونه قدیمی میمونه که قبلا اینجا ساکن بودم و بعدشالها اومدم خیلی خاطرات برام بازشد امیدوارم کسانی ک منو میشناسن اعلام کنن..من همون masi,engمهندسس کشاورزی بودم هرجاهستید سلامت و پیروز باشید خیلی خوشحال شدم خیلی دلتنگتیم...و به یادتیم...کاربر فعال...هرجا هستی تنت سلامت و دلت خوش عزییییزم.. 1 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اسفند، ۱۳۹۹ آرزوی سلامتی برای همه نواندیشانی های عزیز دارم? 6 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اسفند، ۱۳۹۹ در در 28 بهمن 1399 در 16:22، masi,eng2 گفته است : سلام ب نواندیشان عزیز متاسفانه من نام کاربری خودمو با ایمیلشو یادم رفته فکر کنم چندسال بیشتر اینجا سر نزدم....ایران نبودم...خیلی خوشحالم ک الان اینجا هستم...این سایت نواندیشان مثل ی خونه قدیمی میمونه که قبلا اینجا ساکن بودم و بعدشالها اومدم خیلی خاطرات برام بازشد امیدوارم کسانی ک منو میشناسن اعلام کنن..من همون masi,engمهندسس کشاورزی بودم هرجاهستید سلامت و پیروز باشید خیلی خوشحال شدم دوست قدیمی? 2 لینک به دیدگاه
فکور 352 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۹ در در 25 اسفند 1399 در 20:41، Lean گفته است : آرزوی سلامتی برای همه نواندیشانی های عزیز دارم? خوش آمدی ، دوست صبور و اندیشمند. خدا را شکر سلامتی. 3 لینک به دیدگاه
.Milaad. 1459 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اسفند، ۱۳۹۹ امروزم هم با تمام شلوغ بازی هاش تموم شد ، خاموش شد ! اگه بگم خوب نبود کم لطفی کردم ، حداقل از دیروز و پریروز و روزهای قبلش خیلی بهتر بود یکی از چیزهایی که حداقل تو یکسال گذشته خیلی بهش فکر میکنم اینه که بعد مرگ چه اتفاقی برام میوفته؟! ترسناکه .. و جالب اینه که برای ترک اون عادت ها و صفت های بدی که فقط خودم از خودم میدونم کاری نمیکنم و بعد بیشتر میترسم .. و بعدش این فقط امید هست که باهاش میتونم سر پا وایسم ، اگرچه کاذب .. 30 اسفند 99 پ ن : چقدر این تاپیک دلنشین و جذابه و خصوصا آرامش بخش .. 4 لینک به دیدگاه
فکور 352 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 اسفند، ۱۳۹۹ در 20 دقیقه قبل، .Milaad. گفته است : امروزم هم با تمام شلوغ بازی هاش تموم شد ، خاموش شد ! اگه بگم خوب نبود کم لطفی کردم ، حداقل از دیروز و پریروز و روزهای قبلش خیلی بهتر بود یکی از چیزهایی که حداقل تو یکسال گذشته خیلی بهش فکر میکنم اینه که بعد مرگ چه اتفاقی برام میوفته؟! ترسناکه .. و جالب اینه که برای ترک اون عادت ها و صفت های بدی که فقط خودم از خودم میدونم کاری نمیکنم و بعد بیشتر میترسم .. و بعدش این فقط امید هست که باهاش میتونم سر پا وایسم ، اگرچه کاذب .. 30 اسفند 99 پ ن : چقدر این تاپیک دلنشین و جذابه و خصوصا آرامش بخش .. من هیچ موقع برای بعد از مرگ فکر نمیکنم. اینو گذاشتم بعد از مرگ انجامش بدم. معیار من برای بودنم ، دوتا گذاره است. اولی اینکه از زنده بودنم بدون توجه به شرایط لذت ببرم که می برم. دوم اینکه برنامه های زندگیمو طوری طراحی بکنم که شرایط نتونه خودشو بهم تحمیل بکنه. هدف گذاری من عبور سالم از هر شرایطی با توسل به عقلانیت و هوشمندی است. 2 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۴۰۰ سلام . هنوزم سر میزنید به انجمن ... دم شما گرم : ) روز اول فروردینه . مهمون داریم برای شام و بین کارا یکم خواستم خستگی در کنم نواندیشان و نوروز پارسال اومد توی ذهنم . نوروز ۹۹ نوروز خاصی بود واقعا . نوروز ۱۴۰۰ از اون هم خاص تر هست . به دوستان تبریک و شادباش میگم . عاشق نوروزم و همیشه روزهای اول سال برام طلایی رنگ و خوش عطر و طعمه امیدوارم قلبهای شما هم لبریز ازین حس خوش جنس و خوب باشه مراقب سلامت جسم و روحتون باشید ♡ 3 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۴۰۰ عجبا هیچی اونقدی که فکر می کنیم جدی نیس ، ? 2 1 لینک به دیدگاه
Rose6 863 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۴۰۰ همیشه فکر میکردم گپ و گفتگوی دوستانه مجازی برای همیشه کافیه و نیازی به حضور کسی در کنارم نیست . اما این روزا دلم حال عجیبی داره . هیچ وقت تا این حد نالان و نیاز به حضور کسی در زندگیم احساس نکرده بودم . ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ 2 لینک به دیدگاه
سین.دخت 366 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 اردیبهشت، ۱۴۰۰ بهم میگه انفجاری : ) اون دوستی که انفجاری عمل میکنه! راست میگه، اون موقع بهم برمیخورد! ولی خب راست میگه! یه وقتهایی بدجوری منفجر میشم. به قول خودش باید بریم سنگر بگیریم. ولی کاش یه وقتا آدمهای اطرافم مثل خودش بودن : ) پیام داده بود، لبخند فرستادم براش. میگه همین؟ دعوایی، جنگی، کتک کاری چیزی؟ الان برم حالش رو بپرسم نمیگه منفجر شدی باز؟ :دی + اینا رو نوشتن برای یه ماه دیگه... تغییر محسوسه، اتمام زمان محسوستر... 29/ اردیبهشت/ چهارده دوصفر! لینک به دیدگاه
Rose6 863 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 خرداد، ۱۴۰۰ تا حالا براتون پیش اومده بین همه نامهربونی ها و غمگینی ها یه چیزی و یا یه حرفی ناخودآگاه لبخندی رو لب تون بشونه ؟ برا من الان اینجوری پیش اومده. ۲ خرداد ۱۴۰۰ 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده