shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۶ در روزهای پایانی سال 96 هستیم اصلا نفهمیدم چطوری گذشت یهویی نیمه اولش جنگ اعصاب برام درست شد که باعث شد از خیلی چیزها و جاها و آدمها زده بشم و در این واپسین روزهای پایانی سال میبینم کلا دوست خاصی ندارم این میتونه خوب یا بد باشه ولی هرچی که هست باعث شده دلم نخواد به کسی اجازه بدم اصلا وارد حریم شخصیم بشه. یه زمانی یه فردی وارد زندگیت میشه که اولش باعث میشه بری تو اوج روحیت عوض و مثبت بشه بعد یهویی بدون هیچ دلیلی میره که باعث میشه دیگه دلت نخواد کسی باشه تو زندگیت که وقت و هرچیزی بخوای هزینه اش کنی. همیشه سعی میکنم تو زندگیم با آدمها یر به یر بشم که منت کسی روی سرم نباشه. آخر سالی برای آرامش دلم نخواهم بخشید اونایی که آرامش رو از من و باقی سلب کردند و میکنند و از خدا میخوام به زودی زود توی راهشون بیاد که بفهمند بخاطر رفتار و کردارشون نسبت به باقیه بوده. سال سگ امیدوارم سال وفاداری باشه نه پاچه گیر نباشه سگش امسال که سال خروش بود خروسش لاری بود به پر و پکالمون زیاد پیچید. پیشاپیش نوروز 97 خجسته و میمون باشه 9 لینک به دیدگاه
Paroshat 6378 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۶ انصافا 96 سال مزخرفی داشتیم نفهمیدیم از کجا اومد کجا رفت الکی تموم شد رفت فقط یکی از خبرای خوبی که این اواخر سال شنیدم نامزدی دوست انجمنی عزیزمون بود که چهار ساله باهم اشنا شدیم ارزوی خوشبختی دارم براشون ایشالا سال 97سال پر خیرو برکتی باشه برا هممون و به ارزو ها و موفقیت های بیشتری برسیم 6 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۷ درود به همه نواندیشانی های عزیز بالاخره سال 95 که انصافا سال بدی بود تموم شد سال جدید به همه دوستانم مبارک باشه اسم نمیبرم که کسی از قلم نیفته امیدوارم که تو نوروز 98 عمری باشه و از خوبیای 97 تعریف کنیم 7 لینک به دیدگاه
roozbeh ameri 8439 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 فروردین، ۱۳۹۷ سلام رفقای عزیز سال گند و افتضاح 96 تموم شد و به زباله دان تاریخ پیوست با همه سختیا و دلخوریا و گرفتاریاش .برای من که خیلی سال چرتی بود . امید وارم امسال سال خوبی باشه برای همه . سال نو با امید به ایکه ببسیار بسیار بسیار سال قشنگی باشه برای همتون مبارک رفقا:icon_gol: 7 لینک به دیدگاه
saghar... 6666 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 فروردین، ۱۳۹۷ امروز اومدم اینجا از سوت و کوری اینجا دلم گرفت 8 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۷ امیدوارم بعد از چند سال که دارین از موفقیت هاتون برای بقیه میگید جملتون رو اینطوری شروع کنید: همه چیز از ۹۷ شروع شد.. 10 لینک به دیدگاه
eng.l.s 5684 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۷ سال نو مبارک جدا سال 96 بدترین سال زندگیم بود مطمئنم که بد ترین سال توی عمرم بوده من عزیزترین کسمو تو دنیا از دست دادم با اینکه سال 96 تموم شده ولی غمش هنوز تو دلمون مونده !! امیدوارم همه نواندیشیا این سال بهترین سال عمرشون باشه هیچ وقت دلشون غم نبینه !! :icon_gol: 9 لینک به دیدگاه
Paroshat 6378 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۷ چند سال پیش یکی از دوستام یه سایتی داشت و من جزو نفرای اولی بودم که تو سایتش عضو بودم و وقتی وارد سایت میشدم و فقط اسم من میفتادو کسی نبود میتونستم راحت چکش کنم و نظر بدم خیلی حس خوبی داشت الانم که اومدم انجمن تنها اسم من اون پایین بود که اصلا حس خوبی نداد بهم وحشتناک بود یکم از کارامونو کم کنیم و بیشتر سر بزنیم:5c6ipag2mnshmsf5ju3 8 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۷ -مياي؟ +نه. -خواهش كنم؟ +نه -چته آخه؟ +حوصلشون ندارم -با تو كاري ندارن +با من نه كاري ندارن فقط متلكاشون مال منِ -تو به خودت نگير +تحملشونم سخته -بخاطر من نميتوني تحمل كني؟من ميخوام باشي،من ميخوام ببينمت هرقيقه و ثانيه ميخوام وقتي سرم بلند ميكنم چشمات آرومم كنه.تو خودخواهي جز خودت هيچكس برات مهم نيس،خودت اذيت بشي اون مهموني رو كنسل ميكني من اذيت بشم برات مهم نيست.اصلا مگه من مشتاق ديدن ريخت اونام،كم به من متلك ميندازن؟كم واسم دختر پيدا ميكنن؟كم اخم ميكنن؟كم از كار و زندگيم ايراد ميگيرن؟؟كم واست جلو من خواستگار خواستگار ميكنن؟؟ميفهمي اينارو ميشنوم و دق ميكنم و كاري از دستم برنمياد؟؟؟ميفهمي وسط همه اين حرفا اينكه باشي و ببينمت و اون سر انداختن به پايينت و باانگشتات بازي كردن آرومم ميكنه...ميفهمي ميشنوم دختر برام پيدا كردن چشات خيس ميشه ميشكنم ولي ارومم كه دلت باهامه و باهاتم؟؟؟تو اينارو نميدونستي...با هر مهموني ميميرم و زنده ميشم و تو نميفهمي قرارم نيست بفهمي الانم كه اينارو گفتم فقط خواستم بدوني بعضي وقتا بايد تابع جمع بود و سكوت كرد و تحمل...خودخواهي گاهي سخت بعضيا رو اذيت ميكنه...درك كن. +بگو برات دختر پيدا نكنن..بگو جلو من نگن.. -به حرف من نيس...اونا ميگن كه تورو اذيت كنن...من تو رو قوي ميخوام تحمل كن اين حرفارو +اگه حرف اونا بشه چي؟ -نميشه تا الان نشده بعد اينم نميشه...١٤سال نشد نميشه الانم +بچه بوديم ١٤سال...الان ممكنه بشه -نميشه من نخوام جز تورو كه نميشه +نزارن من باشم چي؟ -هيچكس.يا تو يا هيچكس،ادامه نده اذيت ميشي +سرم درد ميكنه -برات قرص بيارم؟ +نه بشين خوب ميشم.يه دل سير نگات كنم ذخيره كنم واس شب،نميتونم جلوشون نگات كنم -مياي عزيزدلم؟؟؟؟ +نميدونم چي بپوشم -بريم بخريم؟؟ +شوخي ميكني؟؟ -جدي تر از هميشه ام +چي بهتر از اين -حال و هوامون عوض ميشه،بعد منو برسون خونه منم لباسام عوض كنم خودم ميام تو برو اونجا عوض ميكني هرچي خريدي:) +چهارخونه بپوش،آبي و قرمز كه تولدت خريدم:) -امره ديگه خانوم؟ +هيچي فعلا -الهي كه هميشه خنده هات ببينم +اگه حرفش زدن ميشه برم بيرون از مهموني؟ -اره عزيزم برو بمون حياط ميام پيشت:) +مرسي كه هستي همه جا -تو چشات خيس نشه تو بخند تو به نرسيدن فكر نكن من هميشه هستم +چشم -بريم دير ميشه ها،دعوات ميكنن:) 4 لینک به دیدگاه
wheeler 8640 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۷ سال نو مبارک جدا سال 96 بدترین سال زندگیم بود مطمئنم که بد ترین سال توی عمرم بوده من عزیزترین کسمو تو دنیا از دست دادم با اینکه سال 96 تموم شده ولی غمش هنوز تو دلمون مونده !! امیدوارم همه نواندیشیا این سال بهترین سال عمرشون باشه هیچ وقت دلشون غم نبینه !! :icon_gol: چی شد ؟ نگرفتم ...... عزیز ترین ؟ چه اتفاقی افتاده لیدا ؟ 5 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۷ درود به همه نواندیشانی های عزیزبالاخره سال 95 که انصافا سال بدی بود تموم شد سال جدید به همه دوستانم مبارک باشه اسم نمیبرم که کسی از قلم نیفته امیدوارم که تو نوروز 98 عمری باشه و از خوبیای 97 تعریف کنیم مادر جان 96 تموم شد 4 لینک به دیدگاه
Mina Yousefi 24161 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، ۱۳۹۷ 96 سال خوبی بود برام تجربه های خوبی بدست آوردم که مطمئنا در بهتر بودن سال جدید بی تاثیر نخواهد بود :) روز ، ماه و سال بهانه اس بسازید زندگیتونو اونطور که دوست دارید حال دلتون خوش 5 لینک به دیدگاه
Yamna 1 17420 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۹۷ گذشته ها گذشته به فکر سال جدیدم امیدوارم نگاه خداوند شامل همه بشه 5 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۹۷ عجب حلـوای قـــــــندی تــــو ... :(50): 7 لینک به دیدگاه
Construction 4752 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 فروردین، ۱۳۹۷ یه زمانی این تاپیک نقش شورای حل اختلاف را داشت :vahidrk: هر کی با دیگری قهر میکرد فوری میومد اینجا شروع میکرد به گوشه و کنایه حرف زدن که فقط خودش و اون طرف متوجه میشدن و بقیه هم کنجکاو دیگه کسی با گوشه و کنایه حرف نمیزنه ظاهرا همه در صلح بسر میبرن. 10 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت، ۱۳۹۷ و به بارانت قسم... دلتنگي ها تمام نشدنيست! 97/2/14 23:36 7 لینک به دیدگاه
Rose6 863 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت، ۱۳۹۷ خدایا خودت به این خوبی آخه آدمات به کی رفتن؟ 7 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 اردیبهشت، ۱۳۹۷ پیام های که در گذشته رد و بدل میکردم رو داشتم نگاه میکردم ( توی این سایت) چقدر یادم رفته بعضی ها کی بودن برای چی باهاشون حرف میزدم ؟؟ اینا چی بودن که ما میگفتیم ؟؟ اصلا چرا باید میگفتیم؟؟ چقدر یادم رفته ... این خطرناکه ؟؟ یا من ... تعجب انگیزناک بود. خیلی ها رو نمیشناختم 10 لینک به دیدگاه
roozbeh ameri 8439 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۷ دلتنگم دلتنگ مثل ... 10 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 اردیبهشت، ۱۳۹۷ من نزديك ١٤سال از يه لباس تو مغازه خوشم ميومد هميشه دوس داشتم مال من باشه خيليا رفتن پرو كردن و نخريدن چشم مونده بود بهش ١بار تو محرم شب احيا بهش دست زدم ديدم جنسش خوب نيس ولي همين كه يه مدت گذشت دوباره چشم افتاد بهش من عاشق جنسش نبودم من فقط به خاطر دوخت و مرواريداش دوسش داشتم بزرگ شدم عاقل شدم لباساي بهتر ديدم شناختم جنس مهمه مارك مهم نيست ديگه بزرگ شده بودم خريدمش اوردم خونه همين كه تنم كردم دلم لرزيد اون لباس به تنم بزرگ بود اصلا اون ذهنيتي كه ازش داشتم تو تنم اون نشد خجالت ميكشيدم باهاش برم بيرون خجالت ميكشيدم بگم سالها بخاطرش صبر كردم به سليقم نميخورد چروك ميشد من فقط از دور ديده بودمش من از پشت ويترين عاشقش شده بودم بخاطرش حرفاي خيليارو تحمل كردم شكست دلم ولي بچه بودم حالا كه عقلم رسيده بود فهميدم اشتباه كردم من فقط عادت كرده بودم ببينم لباس رو عاشقش نبودم وقتي از نزديك ديدم،مال خودم شد...فهميدم عادت و دوست داشتن و عشق اوني نيس كه من فكر ميكنم دير نشده بود..گذاشتم نايلون دادم به ادماي ديگه...كه لياقت اون لباس دارن و به سليقه اونا ميخوره و راحت باهاش ميرن مهموني... اون لباس "تو"بودي... ٩٧/٢/١٩ ٠١:١٢ 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده