رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

میگه خدارو شکر دوسه روز تعطیله و نمیریم سرکار. انگار سر کار که میره جز شعر گفتن و جدول حل کردن کاری هم داره. اسمش مثلا مدیر شرکته ولی همش دیکلمه میگه و خیال میکنه که داره کار میکنه. 

لینک به دیدگاه

هر چیزی را در جایگاه خود دیدن و هر کسی را هر آن کسی که هست دیدن ، نه کمتر و نه بیشتر ،هنر است. هر کسی در گفتار و افکارش نهفته است. در اعمالش نیز هم. 

لینک به دیدگاه

کار ندارم که چن بار رفتی مشهد یا کربلا .من دنبال اینم که ببینم از حضرتشان چن تا حدیث یا روایت یا نصایحشون بلدی. هر شوری که به شعور پیوند نخوره ،بی معنی هم نباشه ،خیری ازش نمیبینید. 

لینک به دیدگاه

سلام

چه بلایی سر انجمن اومده؟؟؟?

اصلا هم خوب نشده حس اصحاب کهف دارم و اینکه انگار 60 سالم شده?  مدیر بازنشسته? من ?

 

همون مدیر سابق چش بود مگه?

بعد از ماهها اومدم یکم حال و هوای قدیم اینجا رو ببینم کلا هنگ کردم?

لینک به دیدگاه

هیچوقت فکر نکردم که از انجمن بعنوان موزه استفاده کنم. اینکه تو اینهمه سال ،همیشه هوای اینجا رو دارم ،دلیلش اینه که اینجا همیشه برام تازه است. 

لینک به دیدگاه

واکنش ها نسبت به پستم جالب بود..این کار جدید انجمن خوبه..

 

دوست محترم هرکس اینجا فعال بوده بخاطر حسش خوبش نسبت به اینجا بوده وگرنه کسی ویترین افتخارات یا حقوق وسنوات نمیگرفته که نگران عنوانش باشه

 

پست منم بیشتر جنبه ی فان داشت ولاغیر..

 

وگرنه مدیر سابق بودن حقوقش بیشتر نبوده که الان از حقوق و بیمه ی بازنشستگیم بنالم بگم کفاف زندگیمو نمیده?

لینک به دیدگاه

یه استادی داشتیم میگفت : شما کارتون و اراده تون به خودتون مربوطه ،ولی یادتون باشه که توجیه بیربط از خود اون کاری یا حرف بیربطی که میخواین توجیهش بکنید هم بدتر از آب  درمیاد. اینو من بهش کلید اسرار میگم. 

لینک به دیدگاه

دارم به این نکته اساسی میاندیشم که این اشعاری که در بسیاری از آهنگهای اصیل 50 سال پیش وجود داشت ،در عین پرمعنی بودن با واقعیت های زندگی ما چندان همخوانی نداشتند. اشعار ترانه های امروزی هم که اصلا نباید حرفشم زد.البته گاها یه ترانه هایی خونده میشه (از خواننده های قدیمی) که همچنان فوق العاده هستند. یه نمونه ش ترانه ای از خانم فائقه آتشین هست که اخیرا خوندن و بازهم طبق معمول عالی است. شعرش اینجوری شروع میشه : عجب جائی به داد من رسیدی...... 

همین شروع شعر آهنگ ، آنچنان نهیبی به ذهنم زد که انگار خواب بودم و بیدارم کرد. ولی بعدش به این فکر کردم که اینم برام بی معنی است. چون نتونستم تو پستوی ذهنم کسی را بیابم که به داد من رسیده باشه. 

با اینحال روزی چند بار این آهنگ رو گوش میدم.

عجب جائی به داد من رسیدی 

تا من دنیا رو زیباتر ببینم 

و......... 

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

چرا ما آدمها ،گاهی اوقات، تعهدمون در قبال بعضی چیزها ،بعضی آدمها و حتی خودمون بشدت ناامید کننده س ...؟

چرا این جرئت و جسارت رو به خودمون میدیم که این قضیه شکل روتین بگیره ...؟

من نوعی وقتی در برابر خودم ،خواسته های خودم و خیلی چیزهایی که مربوط به خودمه از استانداردهایی که باید رعایت کنم ،کوتاه بیام  یعنی تعهدم به خودم رو زیر پا گذاشتم،حالا مقایسه میکنم .... آیا این همون چیزیه که وقتی پا تو مسیر گذاشتی بهش متعهد شدی ...؟

و اگر جوابمون به این سوال منفی بود ،بیایید بهش فکر کنیم ..........

 

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

گاهی چقدر دیر میگذرد، وقتی آدم منتظر است!

از روز اول زندگی از انتظار بدم میومد! ولی همیشه یه جاهای باید منتظر می موند، منتظر جواب کنکور، منتظر جواب امتحان، منتظر جواب دکتر....

کاش ادمی یه دکمه خواب داشت، می خوابید بعد بیدار می شد همه چی حل شده بود! ..... ولی هیچ وقت کاش دوس ندارم!

باید بسازم همچنان و منتظر بمونم، خدا کند......

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...