آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۴ ای واااااااااااای که چقدر بی بند و باری ، چقدر هرزگی ، چقد دیدهای ریز بین ظاهری. همه چیز ظاهر شده. اگه پول داشته باشی ، اگه قدت فلان باشه ، اگه وزنت اینقد باشه ، اگه لباس و عینکت مارک باشه، ماشینت این باشه و و و تو بهترینی. و این شده که شبکه های اجتماعی و مجازی عریان و برهنه شده، هر جا سر میزنی عکسی از اندام برهنه. صحبتها از زیر لباس. اخه چرا؟ چرا زندگی براشون خلاصه شده در یک تن برهنه. کاش این غریضه وجود نداشت، دیگه بجای دادن ارامش عذاب و محدودیت میده. چون زن هستی وقتی برای کار کردن که حق هر انسانی هست میری اول به ارایش و اندامت نگاه میشه . برای این تن برهنه هر کاری میکنن، هر خیانتی، هر فریبی، هر دزدی، غریب نیست، غریب نابود شد، غیرت با پدرای ما پیر شده. من و همجنسهای من هیچ گناهی نداریم ===> فقط جنسم مونثه و این انتخاب من نبود. دلم میخواست اسب بودم ، خیلی سریع میدویدم و از بین اینها میرفتم ، یا یه گرگ بودم که همه اینها رو میدریدم. 11 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۴ کیفیت عمر یک انسان رو تصمیمات لحظه ای میسازه ، شاید اگر 5 سال فقط 5 سال به عقب برمیگشتم زندگی امروزم کیفیتی کاملا متفاوت داشت 7 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۴ باور بعضی ها...جُفتَک پراکنی به باور دیگران ست! کاری نمی شود کرد... خاکستر نشین این جهالت مدرن باید شد! . . . آوردن واژه های عامیانه تو ساختار کلاسیک نظم یا نثر یک وقتایی عین پیدا کردن تکه ی پازل گمشده ای هست که با پیدا کردنش می شد فریاد زد: اوره کا! پ.ن: ارشمیدس بعد از اینکه در وان حمام به اون کشف معروفش رسید(قانون اجسام شناور) دامن از دست بداد و به خیابان جهید و فریاد زنان فرمود: اوره کا اوره کا! یعنی یافتم یافتم! (شکلک موافشان با نیش باز) 10 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۴ منم اگه به ۱۷ سال پیش برمیگشتم زندگیم الان رو مسیر درست تری بود . ولی الان با بارها به قله و دره رسیدند هنوز نمیدونم تو چه ارتفاعی از دامنه کوه زندگیم هستم. سرنوشت و هی باید از سر نوشت . امروز بطور اتفاقی وارد یه بحثی شدم که نتیجه اش گرفتن انرژی منفی برای خودم بود و بس .. یه آدم خوش شانس که مشکلی خاصی نداشت ولی اینقدر وا رفته بود که باید یه دست کتکش میزدی تا بفهمه کجاست. ناراضی بود نمیدونم از چی واقعا .. بعد از شش سال مدرک گرفته با کمک دیگران الانم سرکار بود . زندگیشم تامین . خونه و ماشین وتن سالم .. مجبورش کرده بودند ارشد بگیره.و بعد اونهایی که مخ درس هستند بیکارند یا هنوز لنگه زندگیند نه خونه ای نه چیزی ... این نخبه ها رو نباید اصلا بذارند ازدواج کنند والا 7 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۴ خیلیا میگن اگه به فلان سال قبل برمیگشتیم اینچنان و انچنان میکردیم، با اگاهی که الان دارن بله اما من ناراضی نیستم . سفارش من به دوستام همیشه اینه ، شاد باشید. دوستی بهم میگفت در حال حاضر تو بیشتر به شادی نیاز داری. من از گذشتم ناراض نیستم. منم اشتباهات و کوتاهی هایی داشتم ولی برام شد تجربه، شد درس، که اگه اون اشتباهات رو نمیداشتم متوجه خیلی از مسائل نبودم،یه اشتباه و شکست بزرگ داشتم، خیلی بزرگ اما همون لحظه یه چیز خیلی بزرگ بدست اوردم خیلی بزرگ. خیلی چیزا از دست دادم اما خیلی چیزام بدست اوردم . مطمعنن واسه هممون همینطور بوده، بستگی داره چطور بهش نیگا کنیم 4 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۴ وقتی میبینی حتی با ادامه تحصیلم نمیتونی به جایی برسی و فقط پولی میریزی تو جیب این دانشگاه تصمیم گرفتم ارشدم نخونم . اگه فقط اون موقع به علاقه ام بیشتر توجه میکردم الان پشیمون نبودم که کاش به 17 سال پیش برمیگشتم. هرچند توی اون رشته هم در سطح بالا بودم ولی خب کیفیت و کمیت زندگیم عوض میشد. هرچند 9 سال بعدش رفتم سراغ علاقه ام ولی حس میکنم خیلی دیر رفتم دنبالش و این حس خیلی بده . توی این مرز و بوم نه نمیشه شاد بود نه غمگین فقط خنثی میشه بود که بشه زنده موند. در مرحله خنثی زندگی هستم. 8 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۴ میری بیرون مردم فقط نگاهت میکنند. منم امسال موهامو بلوند کردم حداقل به موهام توجه کنند میزان متلک کمتر شد مخصوصا وقتی گیسش میکنم. اینجا ایران هست شهر دلیران از زن و مرد ............. 4 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۴ دهن بینی... خیلی رفتار کودکانه اییِ... خوب نشون میده طرف هنوز به بلوغ فکری نرسیده...ک خودش بتونه قدرت تشخیص داشته باشه...و برای اطمینان به نظر دیگران واسبتس... 9 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۴ امروز صبح طبق معمول جلوتر از ساعتم بلند شدم.. اصلا حال نداشتم انقدر حالم بدبود.. سرماخوردگی شدید.. صدام درنمیومد از اونور سردرد شدید.. حاضرشدیم رفتیم سرکار اصلا حالم نداشتم.. منتهی دیگه رفتم.. نمیتونستم نرم.. تا بعداز ظهر که مادر یکی از دوستانم گفت چطوری با این حالت رفتی سرکار حالت خوب نیست گفتم مقاومم .. نرم سرکار حالم بدتر میشه.. خلاصه تاهمین الان سرکار بودم کل روز فقط دروغ نگم نیم ساعت نشستم و تنها با دولیوان چایی با کشمش سرپا بودم... که اومدم بیرون با بارش برف شاد شدم خیلی زیبا بود.. مخصوصا که تب هم داشتم سرمای برف رو حس نمیکردم به دلم نشست فقط سرمو رو به اسمون گرفتمو تو خیابونمون راه رفتم.. و با خدا صحبت کردم.. حس زیبایی بود که تمام خستگی و تمام مریضیمو از تنم بیرون کرد.. خدارو شکر به خاطر بارش زیبای برفش... ولی توروخدا برف نشینه.. از نشستن برف رو زمین بیزارم.. فقط ببار.. مرسی.. 8 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۴ اگر بالا نمیروی , سیب باش . تا افتادنت اندیشه ای را بالا ببرد. 5 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۹۴ یکی یه سنگی تو چاه میندازه که صد تا عاقل نمیتونن درش بیارن کسی که ادعای عقل کامل بودن میکنه و حرف هیچکسو قبول نمیکنه ، گاهی درک و شعور کودک بیشتر از ما میشه جالب اینجاست که بعد که کندی زده میشه مقصر دیگران رو میبینه خدایا خودت ختم بخیر کن 6 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۹۴ یک برنامه ای هست که رضا رشید پور مجریشه و با افراد معروف مصاحبه میکنه ، اخیرا با دو نفر مصاحبه کرده، الهام چرخ دنده و سحر قریشی ، بخشی از مصاحبه های این دو نفر رو دیدم ، حرفای زیادی میشه زد اما هیچ جوابی برای اینها و امثال اینها مناسب تر از جملات زیر نیست " بدترین نوع بیسوادی، بیسواد سیاسی است، بیسواد سیاسی کور و کر است، درک سیاسی ندارد و نمیداند که هزینههای زندگی از قبیل قیمت نان، مسکن، دارو و درمان همگی وابسته به تصمیمات سیاسی هستند. او حتی به جهالت سیاسی خود افتخار کرده، سینه جلو میاندازد و می گوید که: “از سیاست بیزار است. چنین آدم سبک مغزی نمیفهمد که بیتوجهی به سیاست است که زنــان فــاحــشه و کــودکان خــیابانــی میسازد، قتــل و غــارت را زیاد میکند و از همه بدتر بر فساد صاحبان قدرت میافزاید." 10 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۹۴ نهایت بد شانسی... 3 تا پلان با کد بکشی...با مقیاس...چشمات کور بشه... پلات بگیری.... به امید اینکه همه چی کامله فقط میخوام بندازم روپوستی و بکشم...1هفته نگاش نمیکنم...شب تحویل "الان"اومدم بکشم... میبینم همه پلاتا اشتباه...اندازه ها اشتباه... باز خراب کاری و بی توجهی... اینکه تو کد اندازه گذاری نکرد و الانم یادم نست اندازه ها به کنار...اینکه 3 پلان باید با مقیاس بکشم ینی خدایا خواهش میکنم زمان نگهدار... خدایا نهایت بی عقلی خودم بوده میدونم... ولی کمکم کن... تموم کنم... با یه استاد از دماغ فیل افتاده ام طرفم:icon_razz: 94.9.24 19:19 8 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۹۴ فاصله خوشحالیه مطلق تا ناراحتی زیاد چقد کمه ... اندازه یه نگاه ... فقط یه نگاه طول کشید این مسیر سلام...پس از سالها اومدم اینجا :| روحیاتمم عوض شده دیگه آبی دوس ندارم :| 10 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۳۹۴ تو یک زنی... زیبا باش... لباس خوب بپوش خودت را به صرف قهوه ای در يک خلوت دنج ميهمان کن براي خودت گاهی هديه ای بخر وقتی به خودت و روحت احترام می گذاری .. احساس سربلندی می کند آنوقت ديگر از تنهايي به ديگران پناه نمی بری و اگر قرار است انتخاب کنی کمتر به اشتباه اعتماد می کنی يادت باشد .... برای یک زن عزت نفس غوغا ميکند... 9 لینک به دیدگاه
Valentina 13664 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۴ تقريبا يك سال پيش همين موقع ها بود كه مامان بنده خداي من جز ميزد كه بابا جان ما كه تا چهلم صبر كرديم ديگه چتونه و... اينكه از كجا معلوم تا سال صبر كنيم يكي ديگه نميره!! :| خلاصه كه خيلي رابطه ها سر ي دو دوتا چهارتاي ساده بهم خورد!! :| حالا همون بعضيا كه تا سال اون مرحوم صبر كردن و هفته ديگه مراسمشونه امروز با فوت يك نفر ديگه روبه رو شدن!! :| بياين احمق نباشيم :| 13 لینک به دیدگاه
Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۴ آذر یادش رفته که پاییز است ! نمیبارد .. فقط یخ میزند ! به گمانم کسی به طرز فجیعی تنهایش گذاشته .. وگرنه اینگونه ماتش نمیبرد.. 10 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۹۴ امروز چه روز سخت و تلخی بود.. امیدوارم دیگه تکرار نشه. 8 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آذر، ۱۳۹۴ در جریان حمله تروریستی پاریس عده ای از مردم تهران به ابراز همدردی پرداختند و پشت سفارت شمع روشن کردند و... جدا از درست یا غلط بودن این کار، این روزها ارتش نیجریه به دستور حکومت مرکزی به شیعیان این کشور حمله کرده و شمار زیادی به قتل رسیدند ، نکته جالب صدای وامصیبتای جمعیتی است که میگند مگر خون فرانسوی ها رنگین تر از خون نیجریه ای هاست و چرا پشت سفارت نیجریه شمع روشن نمیکنید!!! معمولا میزان تعصب ناشی از افراط گری این جماعت قدرت تفکر رو ازشون سلب کرده و قادر به تشخیص این موضوع نیستند که سفارت نیجریه نماینده حکومت مرکزی این کشوره و خود رژیم نیجریه دست به حمله زده حال به نماینده حکومت مرکزی تسلیت گفتن چه معنی میده؟ مثل اینکه برای کشته شدن مقتول به قاتل تسلیت بگیم و باز هم این جمله که خدایا مارو از شر پیروان احمقت محفوظ بدار 8 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آذر، ۱۳۹۴ هیشکی جای کسی دیگه رو تو دنیا نگرفته....بخل و حسادت معنایی جز مریضی روح و ذات نداره.... 10 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده