Eng.KouRosH 9176 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۴ هی!رفیق دهه پنجاه و شصتی! میدونم تو جوونی, پیرشدی!!! میدونم آهنگ یویو بازی کردنت, آژیر قرمز بود! میدونم واسه دوچرخه و آتاری, معدل ۲۰ آوردی و هرگز برات نخریدن…! میدونم کلاسای درست با نیمکتای سه نفره بود و تخته سیاه و گچای رنگی... میدونم واسه شانسی خریدن و هفت سنگ بازی کردن تو کوچه, چقدر دعوات کردن…! میدونم اسکناسای ۲۰ تومنی و ۱۰ تومنی رو مینداختی تو قلک که پولاتو جمع کنی…! میدونم تابستونا بستنی کیم دوقلو میخریدی و با دوستت نصف میکردی …! میدونم بایه مداد سیاه, عکس یه سکه ۵ریالی رو کپی میکردی رو کاغذ, واسه سرگرمی... میدونم دفتر خاطراتت, سر کلاس, زیر میزا میچرخیدو همکلاسیات توش خاطره مینوشتن... حالا……… باید همکلام نسل جاستین بیبر بشی!!!! کسایی که شلوارشونو تا نصفه میکشن بالا و افتخار میکنن! سخته برات میدونم … سخته فهمیدن کلمه عجیجم و عجقم!!! سخته حفظ کردن آهنگای سلنا و جنیفر… ببین منو!!! سرتو بگیر بالاو افسوس نخور!!! درعوض همه ی اینا, تو , یه مرد, یا زن واقعی بار اومدی!!!! به افتخار همه ی دهه پنجاه و شصتیا....... 3 لینک به دیدگاه
Eng.KouRosH 9176 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۴ ⇦بہ قوڸ بهروزوثوقے⇨ لات بودیم ولے عشق لات نبودیم★ گرگ بودیم ولے بے صفت نبودیم☆ نامردبودیم ولے مردانگے مے فهمیدیم★ نارفیق بودیم ولے هواے رفیقموڹ روداشتیم☆ ،ترسوبودیم ولے فقط ترس ازخدا★ ناشی بودیم ولے لاشے نبودیم☆ مست بودیم ولے پست نبودیم★ فقیربودیم ولے پوڸ پرست نبودیم☆ بے دیڹ بودیم ولے خدا داشتیم★ سگ نبودیم ولے وفاداشتیم☆ ⇦بہ سلامتے هر چے مرده .!♡♥ 3 لینک به دیدگاه
Eng.KouRosH 9176 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۴ میگن شب اول قبر خدا میپرسه : وقتی همسایه ات گرسنه بود تو کجا بودی!؟ وقتی دوستت کفش نداشت تو کجا بودی و خلاصه از این سوالا..... ولى من میخوام سرمو بندازم پایینو با خجالت بگم؛ خدا جونم، خودت کجا بودی!؟ بهش بگم وقتی کمر این همه جوون زیر این مشکلات خم شد تو کجا بودی!؟ وقتی هزار تا دختر به خاطر گشنگی و مریضیه خانوادشون فاحشه شدن تو کجا بودی!؟ اونروزی که با زندگی و آیندمون بازی کردن کجا بودی؟! وقتی خیانت عشقمو دیدم زجه میزدم تو کجا بودی؟! وقتی شبا بابام از خستگی نا نداشت تو کجا بودی؟! وقتی حاجیات مکه و کربلا رو بارها و بارها زیارت و سیاحت می کردن ولی کودکان زیادی از گرسنگی جان میدادن کجا بودی؟! خدایا .. توی این دنیا خیلی عذاب کشیدیم شب اول قبرمون به حرمت این همه عذابی که کشیدیم و هیچی نگفتیم.. خواهشاً سکوت کن.. مثل روزایی که باید توی دهن خیلیا میزدی اما سکوت کردی... 6 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۹۴ مااااا ... به سایه های روی دیواااار ... دلبستیــــــــــــــــــــم ... بهار ما گذشته شاید ... 3 لینک به دیدگاه
Yamna 1 17420 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۹۴ دلم یه اتفاق تازه می خواهد.... 4 لینک به دیدگاه
Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۹۴ آدم باید با خودش رو راست باشه ، وقتی با خودت صادق باشی جرئت با دیگران صادق بودن رو پیدا می کنی .... 12 لینک به دیدگاه
Valentina 13664 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۹۴ ديدين بعضي وقتا آدم بيخودي دلش ميخواد به زمين و زمان فحش بده؟؟!! من الان تو اون موقعيتم!! پاچه ميگيرم بدددددد.. :icon_razz: 12 لینک به دیدگاه
yanāl 2221 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۴ زور آزمایی سختی هست میترسم برا مبارزه قدرتشو نداشته باشم........ چقدر سخت میگذره بعضی روزا....تاوان اشتباه آدمای دیگه رو باید بدم ...... بازیه طاقت فرساییِ.. 7 لینک به دیدگاه
reza.eng 1843 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۴ گاهی وقتها صبرم تمام میشه ونمیدونم چه باید کرد اما باز هم کسی نمیفهمه صبرم تمام شده دلم یک تنهایی می خواد به ان ازه خودم آدمای زیادی اومدن توی زندگی من اما توی تنهایی من یک نفر بود .... خدایا بگو دنیا وایسه منم پیاده میشم 7 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 شهریور، ۱۳۹۴ برا خودم و دانش خودم متاسفم شدم امشب. البته همیشه میشنویم ک تو سختی ها ادم ستاره میشه و این حرفا اما امشب ک یکی داشت برام صحبت میکرد ک چطور فول پروفسور شده تو 50 سالگی. داستان انقلاب فرهنگی و مشکلات اجتماعی و غیره ... داستان مطالعه با چراغ موشی و نور مهتاب و کار تابستونی و تلاش و تلاش تلاش ... برای خودم متاسفم شدم ک گاهی خوابم یک ساعت کم می شه میگم نه، چقد ادم ب خودش فشار بیاره اخه با کمک این تکنولوژی "کامپیوتر" در صور مختلف، این همه منابع انرژی، جدا حس کردم من هیچ کاری نکردم تا الان جز اتلاف اکسیژن هوا ! خدا کنه این پست رو برا همیشه عمرم تو ذهنم بمونه تا کمتر وقت هدر بدم. حس می کنم از درون ی چیزی جرقه زد امشب، امیدوارم جرقه اش تبیدل ب اتیش بشه و همیشه فروزان بمونه... 15 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 شهریور، ۱۳۹۴ یه دوماهیه میخوام کتاب بخرم خونمونم چسبیده به انقلاب اما حسش نیست برم اونور خیابون 12 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 شهریور، ۱۳۹۴ سارا ( همسر گرام) میگه تو این همه انرژی رو از کجا میاری حالا از دیدگاه خودم من به شدت ادم تنبلی هستم و روزی نیست که بخاطر این تنبلی خودم رو سرزنش نکنم از دیدگاه من آدم پرانرژی کسی نیست که اوقات کمتری رو بخوابه و یا در حال جنب و جوش باشه اگر این انرژی ارزش افزوده ای به دنبال نداشته باشه چه فرقی خواهد داشت با اینکه کل روز رو آدم بخوابه 14 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۴ گاهی خواستن یه زندگی اروم و خوشبختی گناه بزرگیه و عواقب داره 12 لینک به دیدگاه
afshin18 11175 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۴ من نمی فهمم مردم چرا اینقدر دروغ می گن خب دروغه چه سودی برات داره؟ خب سود که نداره برات خب مرگت چی هست؟ 8 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۴ یه چیزی رو اشتباه وارد کردم وقتی طرف ازم پرسید گفتم نه اشتباه از فلا جا بود الان موندم خب چرا نگفتم اره واردش نکرده بودم یادم رفته بودمثلا چی ازم کم میشد 6 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۴ میگم ها باید برا ادمها خط و نقطه بزاریم گاهی وقتها برا صمیمیت برا رفتار و برا کلام ..... رعایت نمی کنن بعضی ها ...... 10 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۴ تو یکی از این گروه های تلگرام عضو بودم بعد یکی از کاربراش یه ویدئویی رو منتشر کرد از اتاق عمل یه دختر فکر کنم ده ساله. موضوع ویدئو هم حتماً خودتون میتونید حدس بزنید چی بود که برای این جماعت حرامزاده جذابیت داره. هم منتشر کننده هاش هم اون دستیار دکتر که داره فیلم میگیره تا تو این شبکه ها پخش کنه و لایک بگیره و چقدر تو خوبی خیلی شاخی و اینا رو بشنوه. بعد عکس پروفایل اون شخص خودش بود با فکر کنم دخترش. یه دختر کوچولو تو بغلش. به نشانه ابراز علاقه اش به دخترش با هم عکس گذاشته بود. آخه یه چیزایی دیگه باید برات مهم باشه دیگه. پس خط قرمزت کجاست تو زندگیت؟ لذت دیگه تا کجا؟ از چی؟ معصوم تر از یه دختر بچه که بیهوش در حال جراحیه اگر سراغ داری به من نشون بده. از اون هم به عنوان سوژه ات استفاده میکنی؟ فیلم میگیری پخش میکنی؟ روت میشه تو چشم دخترت نگاه کنی؟ نمیدونم من واقعاً نمیدونم چی باید گفت یعنی یه اتفاق این مدلی کافیه تا چندسال تصویر منفیش تو ذهنم بمونه تو نه شرف داری نه انسانیت داری نه وجدان داری نه هیچ چیز دیگه تو غیرت هم نداری تو بی همه چیز ترینی که فیلم میگری و تویی که هی بازنشرش میکنی 15 لینک به دیدگاه
fahiT1993 711 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۴ نه اول مهر... نه اول پاییز... نه سرماخوردگی های کم تو پاییز... نه بارون... نه سوز کم تو پاییز... نه حس حال صبح ساعت 7پاییز... اره "نه"هیچکدوم از اینا رو دوست ندارم...وقتی از اول زندگیم هرچی خاطره بد بود یادم میاد تو پاییز لعنتی بود برام... اره کاش 70ی نبودم...وقتی خودم دید گفت 60میخوری با این کارات ولی با کلی خجالت فقط بخاطره هم جنسایی که آبروی مارم بردن... پاییز با اومدن هر ثانیه جلو تر تو شهریورمن دارم خفه میشم از این بغض.... من متنفرم ... 6 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۴ این روزها با کسانی مواجه میشم که ناراحتن از، ازدست دادن ها، از دست دادن کسانی دوستشون داشتن یا فکر میکردن که دوستشون داشتن، کسانی که شاید لایق این دوست داشتن بودن شاید هم نبودن اما این مهم نیست، فکر میکنم این دوستان عزیزم به این توجه نمیکنند که دارند خودشون رو هم از دست میدند و این غم انگیزتر و ناراحت کننده تره که آدم بخاطر عدم آگاهی از ارزش وجودی خودش ، خودش رو هم از دست بده. 15 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۴ یک جمله معروفی هست از راسل که میگه "ترس از عشق ترس از زندگی است" من کاملا با این جمله مخالفم، عشق ازون مفاهیمی است که به تعداد آدم های روی زمین میشه تعریفش کرد و هیچ الگوریتم مشخصی قادر به توصیفش نیست، گاهی ترس از عشق زندگی رو برای ما به ارمغان میاره، گاهی این عشق میتونه یک زندگی رو نابود کنه که گاهی این زندگی، زندگی خود ماست، به نظر من گاهی بی پروایی در عشق خطرناک و مهلکه. 15 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده