سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۲ وقتی حافظ به هردومون خبرای خوب می ده... 10 لینک به دیدگاه
MahSa.92 2151 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۲ امشب از اون شباس ک زده ب سرم....با اتفاقی ک امروز افتاد نمیدونم الان کجام...خسته ام .... خوابم میاد اما خوابم نمیبره...دیوونه شدم...اگه ام خوابم ببره همش کابوسه...یکی به من بگه حقمه این همه عذاب؟ 6 لینک به دیدگاه
nasim184 12256 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۲ نمیدونم چرا همش فک میکردم امشب شب خوبی نمیشه!!! حسم بهم میگفت...راستشم درس میگفت چون یه کم مریض شدم...و هیچی نتونستم بخورم اما این حس جمع بودن دور هم و اینکه فک میکنی که ممکن بود یکی از جمعمون کم بشه و نشده!یه حس خوبه که میتونی فریاد بزنی خدایا شکرت مراقب همه خونواده ها باش جمع شدن دور هم و بازی کردن با کاغذایی که روشون اسم رمزه و روی پیشونی تک تکمون چسبید..خودش کلی لذت بخشه:hapydancsmil: اسم رمزه من امشب کار جدیدم بود!!!تقریبا زود حدسش زدم!جالبیش این بود این وسطا حرفایی هم لو میرفت و همه از ته دلشون میخندیدن خدایا باور کن هر چی بگم شکر کمه این نعمتارو به همه بده امیدوارم فردا و فرداها روزای خوبی باشن...از فردا کارم جدی تر میشه بعد از حدودا یک ماه:icon_pf (34): 6 لینک به دیدگاه
دل مانده 7714 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۲ امشب ..شب یلدا... برا من که جزو سخت ترین شبها بود...امیدوارم برا بقیه خوب بوده باشه.. الان هیچکدوم از دوستام آنلاین نیستن حق دارن خو..الان ساعت4:13هستش... فردا ساعت 8 کلاس دارم اما دوس ندارم بخوابم یلدای امسال رو هیچ وقت فراموش نمیکنم... هیچ وقت انقدر حرفامو نریخته بودم توو خودم! اون شبی باز یکی از دوستام دعوام کرد که باز تو حرفاتو ریختی توو خودت؟ چقدر عوض شدم اینروزا!... راستی هنوز پای قولی که اون شبی به خودم دادم هستم! ان شالله همیشه بتونم پاش بمونم 5 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۲ زنــــــدگی ... جالبه ، عجیبه ، متغییره یلدای امسال رو تو یه شهر و با دوستم جشن گرفتم یلدای پارسال رو تو یه شهر دیگه بودم و با خونواده جشن گرفتم یلدای دو سال پیش رو هم تو یه شهر دیگه و با خونواده ی دیگه ای جشن گرفتم . . . یعنی یلدای سال بعد کجا هستم؟ 15 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۲ به بلندای شبهای زمستون غم تو دلمه:4564: 9 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۲ اشتباه اول تو دومینو...آخرین اشتباهه... و تقاصش..اینکه وقت بزاری و زمان تا دوباره تیکه تیکه هاش رو کنار هم بچینی... و تو هول و وَلا بمونی که یکهو باز یک خطایی ازت سر نزنه که تاوناش وقتی اضافه ی دیگه ای باشه... عُمر داستانِ آزمون و خطا نیست...وقتی جلوی چشم نتیجه رو می بینیم.. حکایت خاص بودن ما و نیومدن این نتیجه ی واویلا بر سر ما: حکایت دلخوشکنک و دل بستن به یک بلیط بخت آزمایی هست که شانس بشه یک در میلیارد... . . . یک وقتایی باید رنگِ واقعیت رو همون طور که هست ببینیم.. نه اون رنگ رد شده از منشور دلخوشکنک هامون..که یک وقت طیف نور بشکنه و بشه هزار رنگ رویا...با اینکه از اول رنگِ خنثیِ واقعیت بود.. 18 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۲ چقدر به آینده امیدوارم واقعا میخوام به خواسته هام برسم خدای من ممنون که داری بهم انرژی میدی داری راهو نشونم میدی :hapydancsmil: 15 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۲ شب یلدای خود را چگونه گذراندید؟ رفتیم با بچه ها سینما یه فیلم در پیت طولانی دیدم... زانوهاومون درد گرفت 7 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۲ بعضي آدما فقط و فقط به آدم انرژي منفي ميدن! :icon_razz: بعضيام هميشه وادارت ميكنن كه كمِ كمش يه لبخند بي جون بياد رو لبات! بعضيام يه چيزي هستن بين اين دوتا حالت كه ميشه گفت تكليفشون هنوز با خودشون مشخص نيست...يكي مثل من 7 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۲ یه زمانایی حال و حوصله توضیح دادن ندارم . . . منم سرکار میرم . . . صبح زود باید بیدار شم . . . توی کار همش مواظب باشم که اشتباهی پیش نیاد . . . برای من که یکی دو ساعت ظهر خوابیدن عادت بود . . . اما میون همه ی این مهم ها . . . مهمتری هست . . . 10 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۲ اصلا دلم نمی خواد بدبین باشم ولی گنگی و سردرگمی هلم میده اون سمت وقتی به طرز مشکوکی همه چی رو به راهه نمی دونم چرا سختمه این همه راحتی رو بدون هیچ سختی و مشکلی قبول کنم . . . زیادی فلسفیش نکنم...گیجم...هیچی معلوم و مشخص نیست!!! 7 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۲ كاش فقط يه خرده! فقط يه خرده به داشته ها و نداشته هاي ديگران احترام ميذاشتيم... خودتو بذار جاي اون آدم و اون آدمو جاي الان خودت! بازم دلشو داري كه انقدر راحت شخصيتشو زير سوال ببري؟ اونم آدمه...مثل من و تو! مواظب حرفامون باشيم! امان از دلي كه بشكنه... 8 لینک به دیدگاه
bahar91 939 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۲ زمستون رو دوست دارم.خدایا بابت این فصل زیبات شکر.هر روز آن معجزه توست برای من Sent from my SM-N900 using Tapatalk 4 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 دی، ۱۳۹۲ همیشه آدم باید یک سنگ صبور داشته باشه تو زندگیش اما باید از جنس خودت باشه که وقتی حرف میزنی بگه میدونم چی میگی... خدایا...دستمو بگیر.از این لحظه بیشتر هوامو داشته باش.بذار دلتنگیهامو فقط با تو قسمت کنم 12 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۲ الان داشتم با خودم فكر ميكردم اگه به من بگن بايد در روز به ميزان مشخصي صحبت كني، من كارم به بيمارستان بهروز ميكشه جديدا علاقه شديدي به حرف زدن پيدا كردم! حالا همش ام به دردبخور نيستا! مهم حرف زدن و تخليه انرژيه 10 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۲ طرف تصادف کرده کل خانوادش مردن.... میان ازش می پرسن: الان چه احساسی دارید؟! آخه چه احساسی باید داشته باشه؟ 12 لینک به دیدگاه
.sOuDeH. 16059 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۲ اسمهای مجازی... تصویر های مجازی... مشخصات مجازی... و در بین این همه چیزهای مجازی... تنها یک چیز حقیقت دارد تنهایی من و تو.....:icon_gol: دوسیای مجازی برام دعا کنید....:icon_gol: 12 لینک به دیدگاه
bahar91 939 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۹۲ الان که فکرش رو میکنم خیلی خجالت میکشم.خجالت نباید باشد چون کاری نکرده ام من که نتیجه اش خجالت باشد.از قضاوت میترسم خدایا نذار آبروی بنده هات با قضاوت های نا به جای دسته ای دیگر از بندگانت بریزد خدایا تو سرچشمه عزتی.نذار بی هیچ دلیل موجهی عزتم از بین بره. تمام داراییم کمکم کن Sent from my SM-N900 using Tapatalk 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده