دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ من در ايينه رخ خود ديدم و به تو حق دادم آه مي بينم ، مي بينم تو به اندازه ي تنهايي من خوشبختي من به اندازه ي زيبايي تو غمگينم چه اميد عبثي من چه دارم که تو را در خور ؟ هيچ من چه دارم که سزاوار تو ؟ هيچ تو همه هستي من ، هستي من تو همه زندگي من هستي تو چه داري ؟ همه چيز تو چه کم داري ؟ هيچ 5 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ اگه دوست نداری یه چیزی رو به کسی بگی... نگو آقا جان... خالی بستنت چیه دیگه؟ اصن نمی فهمم این موضوع رو...اصن 13 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ ووووی دیروز جای همتون خالی زده بودیم به دل طبیعت رفته بودیم سد اوه اوه بچه ها که به شدت هر چه تمام تر خر کیف بودن جلیقه نجات رو پوشیدن و پریدن توی ای این وسط وحید هم غریق نجات بود بابای شوشو هم با کوچیکه مشغول بود دیروز روز خوبی بود خوشمان امد 21 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ چند روزه تو انجمن داریم معما حل میکنیم ببینیم اون کی بود این کیهخوب لااقل اسم قدیمیتونو کنار اسم جدیدتون بذارید یه چند روزی این مردمو از سردرگمی دربیارید از مسعولین تقاضا داریم به این کار رسیدگی بکنند 19 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ هربار که سر هر انتخـــــابی گفتم : میدونم پشیمون نمیشـــــم ، این بهترین انتخابیــــه که میتونم داشته باشم ..... به غلط کردن افتادم ! حکمت این اعتماد کردنا و شکست خوردنا چیه ه ه ؟! احساس میکنــــــم زیر این اعتمادای شکسته شده کمـــــرم خَم شده . . . پ.ن : اولین پست با اسم جدیدم ! 21 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ بعد از سه روز هنوز هم هنگام ورود با نام کاربری قبلی میام و با ارور سایت مواجه میشم سن که زیاد میشه تغییر کردن هم سخت میشه...انعطاف رو از جوون ها یاد بگیریم 23 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ این دخدر خانمایی که کاریو بلد نیستن و از دوس پسراشون میخوان انجام بدن لدفن اول مطمئن بشن دوس پسرشون بلده بعد بخوان تا سر قهرمان بازی جلو دوس دخدر یه شخص سومی کار گردنش نیفده ، پیشاپیش از حسن توجه شوما سپاسگذاریم 14 لینک به دیدگاه
minoo_mn 1740 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ جســـارت مـــي خــــواهــد!!! نــزديــک شــدن بــه افــکــار دختــري... کــه روزهـــا... مــردانــه بـــا زنــدگــي مــي جنـــگد ... امــا شـــب هــا...... بالــشـتـش از هـــق هـــق هـــاي دختــــرانه خيــــس اســـت 10 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ داداشم یه دوست داره که یه برادر داره اسمش صالح هست. میگه صالح هروقت میشینه پای غذا؛ نمیخوره که سیر بشه، میخوره که غذا تموم بشه. الان داستان منه. یه ظرف پر انجیر گذاشتم جلوم، زبونم داره میسوزه بس که خوردم و هنوز میذارم تو دهنم. :| 8 لینک به دیدگاه
minoo_mn 1740 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ چقدر سخته وقتي كه دلت ميخواد سرت رو به ديواري تكيه بدي باز همون ديواري باشه كه يك بار زيرآوار غرورش له شدي 10 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ تجربه 31 سال زندگی به من ثابت کرده به هر کسی محبت کنم به شدت هر چه تمام تر اسفالتم میکنه همچین که پهن بشم:icon_razz: ولی اگر از هر کسی توقع داشته باشم از مادرم توقع نداشتم از بس که تعارف میکنه و خونه ماها که بچشیم نمیاد دق داد منو زنگ زدم به خالم که نصیحتش کنه که عزیز من فدات بشم پاشو برو خونه دخترات گفت باشه بهش میگم الان مادر محترم زنگ زده جای اینکه بگه ممنونم که نگرانمی میگه انقدر برات سنگین بود دو روز پیش از صبح تا شب خونمون بودی؟ قیافه من دیدن داشت منم متاسفانه نتونستم خودمو کنترل کنم و جوابش رو دادم ولی این حقم نیست من که همش نگرانشم این جوری جوابمو بده من زنگ زده بودم بهش بگم من 3.5 روز تنهای تنهام نه پسرا هستن نه وحید بیا خونمون که تنها نباشی دیدم اینجوری حرفید منم اصلا حرفی نزدم دو ساعته که فقط دارم اشک میریزم گند بزنه به این شانس اه اه اه 15 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ پیرو پست 3160 همین تاپیک فهمیدم که وقتی عصبانی و یا ناراحتم در یخچال از دستم به تنگ میاد به جراءت میتونم بگم توی دو ساعت 50 بار باز کردم و بستمش 18 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ شماها کی هستین؟اینجا کجاست؟ الان شبیه اصحاب کهف شدم من! 16 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ میخوام 48 ساعت فقط 48 ساعت مال خودم باشم هیچکس دورم نباشه خودم و خودم و خودم خواسته زیادیه؟:icon_razz: 17 لینک به دیدگاه
The Developer 5478 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ از زوج پیری سوال کردند : چطوری این همه سال با هم تونستین بمونین ؟ جواب دادند : ما متعلق به نسلی هستیم که اگر خراب می شد تعمیرش می کردیم نه تعویضش 26 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ خدایا برای نعمت سلامتی که بهمون دادی ،شکر.... تقریبا 10 روز پیش سر یکی از انگشتام در حین کار با چسب حرارتی واسه کارهای نمایشگاه سوخت،چقدر درد داشت و تازه 2 روزه که تاولش تا حدودی خوابیده ... تلویزیون رو که روشن کردم برنامه ماه عسل بود با دو تا خواهر و برادر که.... خدایا به همه مریضها به حق همین لحظات شفای عاجل عنایت کن.... 24 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ ... تنها سخنانی که برایم مانده همین نقطه هاست. 23 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ همیشه سعی کردم سنگ صبور باشم برای کسایی که باهام حرف میزنن اما کم کم این همه موج منفی برای خودم هم غیرقابل تحمل شده مخصوصا یکی دو روز اخیر که وضعیت یکی از دوستام به شدت نابسامان شده خدایا خودت یه راه نجاتی نشون بده 20 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 تیر، ۱۳۹۲ بیصاحاب بمونی ای دل ساعت 8 توی دلم آشوب شد چه آشوبی زنگ زدم به مادر گرامی با اینکه حرفا رو خودش بارم کرده بود ولی گفتم باز مادره کلی باهاش حرفیدم و از دلش درآوردم انقدر بعدش حالم خوب شد دلم قدر یه گنجشک هم نیست 19 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده