پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۲ مهدی را میبینیم روزی را که دست بر لَخته ی سیاه کعبه انداخته . . . 9 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۲ وقتی که راجع به کسی حقیقتی رو میشنوم از زبون خودش اما غیر مستقیم، حقیقتی که با تصوراتم زمین تا آسمون فرق میکنه دلم میخواد آسمون خدا رو سرم خراب بشه ! دنبال خدا میگـــردم تا باهاش حرف بزنم ... دنبال یه دیوار میگردم که بهش تکیه کنم و به گذشته ها فکر کنم .... دیواری که سنگینی خاطرات گذشته ام خرابش نکنه! چه حــــس حماقت شیرینی میاد سراغم که بهم نهیب میزنه آهــــــــــــای دختر تا تو باشی که انقدر مثبت نگر نباشی! نمیــــدونم تو این شرایط باید چیکار کرد .... 17 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۲ بعضی اسمایل ها خیلی خوب هستن مثل اینواقعا به دلم میشینه اینقدر که باحاله 10 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۲ یه روزایی بود که فک میکردم چقد بده همه چیز،چقد اوضاع ناجوره،همه چیز ناامید کنندس واقعا کی میدونه از این بدتر چیه؟از این ناجورتر چجوریه؟ این روزا دارم به اون روزایی فک میکنم که میگفتم کاش یا من تموم بشم یا این روزا.ولی الان میگم کاش روزا همین جوری بمونن.کاش روزگار به همینقدر بد بودن رضایت بده. حداقلش اینه که الان به همون بهانه ناراحت کننده داریم جمع میشیم دور هم،توی شرایطی که خیلی هم ناامیدکننده نیست. کاش همه چیز همینجوری بمونه لااقل... 15 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۲ ساحتِ سادگی آدم ها به اندازه ی دلشون هست.... می خوان محترم کنن آدم ساده لوح رو...می گن: آیییی دل بزرگی داره!... اینجا،همونجاست که باید اندازه ی یک مرز فاصله انداخت بین ساده لوح و ساده دل... فرقش بین ساحت شعور انسانی ست که بسته به دانش....و ساحت احساس و قلب... الزاما ساده دل...ساده لوح نیست!..وبالعکس... منشور آدم های ساده دل رو وا کنی...گاهی در اوج سادگی پیچیدگی شخصیت می بینی... اونجا که حتی...در اوج زمان هایی که همیچی رو نَه می چرخه و منفی....اون می گه آره و مثبت می اندیشه... در آخر اون می مونه و دل ساده اش و نگاه ساده اش که درگیر چرایی بعد از جواب نه نشده.... . . . آدم ساده دل رو دوست دارم...یادم می ندازه که هنوز مینی مال بودن تو احساس زیباست... 12 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۲ نمیدونم چرا ولی همیشه اونهایی که بیشتر دوستمون دارن و برامون وقت میذارن و بفکرمون هستن بیشتر از همه مورد اذیت و بی اعتنایی مون قرار میگیرن... مثل مادر...! 15 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۲ بالاخره پرینت گرفتم این پایان نامه ی لعنتی رو :hapydancsmil: تموم شــــــــــــد :hapydancsmil: 8 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۲ امشب دلـم یک ورد مخصوص می خواهد! از آن وردهای زی زی گولو که می گفت همه چیز خوبِ خوب میشد زی زی گولو ، آسی پاسی ، دراکوتا ، تا به تا...! 17 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۲ آدم باید گاهی تو زندگیش سرجاش وایسه و نگاه کنه ببینه کجای دنیا وایستاده نگاه کنه ببینه تا اینجا رو از چه مسیری اومده از حالا به بعد و می خواد از کدوم راه بره این خیلی مهمه که بدونه داره چکار میکنه این اهمیت داره که خودشو به مسیر باد نسپرده باشه خوبه که به چراها و چطورها فکر کنه 12 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۲ باید برای ادما مثل بالش باشی سرد باشی دوستت دارن... . . .. . ولی اگر گرم باشی میگیرن می پیچوننت 8 لینک به دیدگاه
Neda72 430 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۲ بنویس و پاک کن همچون خدا که هزاران سال است می نویسد و پاک میکند و ما هنوز مانده ایم در انتظار پاک شدن 11 لینک به دیدگاه
millan 1272 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۲ ارزو کن ان اتفاق قشنگ بیفتد رویا ببارد دختران برقصند قند باشد بوسه باشد خدا بخندد به خاطر ما .... ما که کاری نکرده ایم! 9 لینک به دیدگاه
Armita66 245 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۲ از ابتدای تیر ماه تعدیل نیرو شدیم سه روز که بیکارم هم حس خوبیه هم بد خانوادم خوشحال شدن چون مخالف بودند:icon_razz: 10 لینک به دیدگاه
honey memar 2377 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۲ ینی گل گفته هر کی اینو گفته :| کار هر زن نیست با مرد زیستن ؛ مغز خـــر میخواهد و صبـــر خفن ؛ 10 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۲ خوشحالم....دارم خودمو عوض میکنم.....سخته اما ارزششو داره 13 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۲ اولین جرقه های دوستی در روح ادم زده میشه اتفاق بزرگی که ارام ارام ان را حس مبکنیم با قلب، با نگاه ، با نوع حرف زدن مون حتی کم کم بعضی حصارها و محدودیت ها و و مرزبندی های ذهنی در ارتباط با هم کنار میروند وبدون هیچ قرادادی یک رابطه دوجانبه شکل میگره در نهایت دوستی یک فرایند پیچیده ست که در ایدال ترین حالت برای ادمها میحط ایمن و سلامت ذهنی را به همراه داره 14 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 تیر، ۱۳۹۲ دیشب از حرم برمیگشتم ساعت ها تو ترافبک موندم اذان که گفتن بقل دستیم که مث من ایستاده بود دیدم داره نماز میخونه نمیدونم از سر اخلاص بود یا ریا 8 لینک به دیدگاه
Valentina 13664 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۲ انجمن که میام بیشتر با بچه ها میگیم میخندیم.. ولی نمیدونم چرا ی حس ناامیدی و افسردیگی میکنم وقتی میام!! شاید بگیم برای اتفاقات بدیه که برای دوستامون افتاده!! ولی نه.. این حس از قبل این ماجراها اومده!! برای بار 1000ام باید تصمیم بگیرم متحول شم!! ولی کو گوش شنوا!! :| 15 لینک به دیدگاه
One gear 7070 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۲ دیشب دوستم "مادر" شد... حس عجیبی دارم! دوستم خونمون بود...اولین بار بود شاهد لحظه ای بودم که یکی اولین تقلاشو واسه اومدن تو این دنیای نکبتی می کرد و مادرشو زجر میداد... چه عجله ای بود حالا؟؟ مثلا فکر کردی اینجا چه خبره؟؟ با این حال که خیلی از تولدش خوشحال شدم...اما ته ته دلم از هر تولدی غمم می گیره...از این که بیچاره خبر نداره کجا پا گذاشته...البته از اون گریه ی اولش انگار خفه شدن تو این همه درد و حس می کنه... خــــــــــــــداجون خوابم میاد ... چرا تا چشامو می بندم باز با استرس پا میشم کلا داری بازی می کنی با ما دیگه؟؟ خواب همیشگی که نمیدی...حداقل بعد این همه بی خوابی دلم دقیقا 12 ساعت خواب عمیق و بی درد و راحت و بی وقفه می خواد... حالا بیدارم دارم چه کــــــــــــار مفیدی می کنم مثلا؟؟ 18 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 تیر، ۱۳۹۲ یکی از دوستام یه چیز جالب گفت امروز ... "به اندازه ی همه ی نه هایی که باید می گفتم و نگفتم ... امروز باید بگم : غلط کردم !!! " حرف خیلیاس ... 12 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده