هوتن 15061 ارسال شده در 11 تیر، 2012 امشب واقعا افسرده ام دلیلش روزیه که گذشت امروز برا خودم تاسف خوردم که چرا باید با این دست آدمها کار کنم امروز مقهور یه ادم خراب با ظاهری مدعی دینداری شدم 8
@نیوشا 752 ارسال شده در 11 تیر، 2012 راستش امروز صبح رو زیاد دوست نداشتم ولی از بعد از ظهر به بعد خوبه بهتر از صبح حس مثبت و خوبی دارم 5
@نیوشا 752 ارسال شده در 11 تیر، 2012 راستش امروز صبح رو زیاد دوست نداشتم ولی از بعد از ظهر به بعد خوبه بهتر از صبح حس مثبت و خوبی دارم 2
shahdokht.parsa 50877 ارسال شده در 11 تیر، 2012 امروز تا ظهر که خواب بودم بعدم رفتم پیش استادم که دفم و ببینه و بعدش هم موندم تا با هم بریم عوضش کنیم و سبکترشو بگیریم.. اینقدر این چند وقته برقراری ارتباط با مردم برام راحت شده خودم متعجب میشم ..انگار چندین ساله همدیگرو میشناسیم ولی فقط دوروز پیش یکساعت باهاش تو یه کلاس بودم همین و دیگر هیچ شب هم بایکی از دوستام بحث اس ام اسیم شد که بهم تذکر داد اینقدر حاضر جواب و پوست کلفت و بچه پرو نباشم تا همه دوستم داشته باشند... آخی چقدر بهش زور اومده بود حسود دونکش پر شده بود حسابیییییییییییی یکی از لذتهای این چندوقته من این شده سربه سر بچه پروها بذارم اینقدر که کم بیارند..... مخصوصا جنس مخالف تا دیگه فکرنکنند فقط خودشون بلدند اذیت کنند.. هی شب خنثایی بود عزیزم فکرکنم خیلی دوستم نداشت امروز کلا 3
سارا-افشار 36437 ارسال شده در 12 تیر، 2012 ساعت 4:44 صب شب جالبی بود عبور از یه کوچه خلوت و باریک در ذهنم و delete کردن بعضی ادما وشخصیت ها از حافظه ام امشب صفایی هم به هارد لب تابم دادم چن تا مطلب و دو تا عکس رو با shift+delete فرستادم به زباله دان خلاصه خودم ناتور دشت خودم شدم و میشم 6
A.R-KH-A 4953 ارسال شده در 12 تیر، 2012 عشق به شکل پرواز پرندست عشق خواب یک آهوی روندست من زائری تشنه زیر باران عشق چشمه آبی اما کشندست من میمرم از این آب مسموم اما اونکه مرده از عشق تا قیامت هر لحظه زندست من میمیرم از این آب مسموم مرگ عاشق عین بودن اوج پرواز پرندست تو که معنای عشقی به من معنا بده ای یار دروغ این صدا را به گور قصه ها بسپار صدا کن اسممو از عمق شب از لب به دیوار برای زنده بودن دلیل آخرینم باش منم من بذر فریاد خاک خوب سرزمینم باش طلوع صادق عصیان من بیداریم باش عشق گذشتن از مرز وجوده مرگ آغاز راه قصه بوده من راهی شدم نگو که زوده اون کسی که سرسپرده مثل مرغ عاشق نبوده من راهی شدم نگو که زوده اما اونکه عاشقونه جون سپرده هرگز نمرده برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 4
nazfar 8746 ارسال شده در 13 تیر، 2012 امشب! امروز که واقعاً به این نتیجه بعد از هواااا سال رسیدم که خاک به سرت کنن نازنین کاش یه مهدکودک میذاشتی. والا! سرسام گرفتم امروز. واقعاً خسته ام 7
sweetest 4756 ارسال شده در 13 تیر، 2012 کلی درس دارم ولی باز اومدم اینجا سر بزنم واقعا که.............:icon_razz: 5
سـارا 20071 ارسال شده در 13 تیر، 2012 امشب در نقش کزت بودم کلا...شام مهمون داشتیم .از صبح هم کلی کار کردیم تا همین الان اومدم نشستم !! کزت دیگه همین 6
nazfar 8746 ارسال شده در 16 تیر، 2012 امشب فکر میکنم شب بدی نبود! جالبه دیگه میترسم بگم خوب بود!والا! 9
Astraea 25351 ارسال شده در 16 تیر، 2012 خوشحالم از خبر خوبی که شنیدم..خیلی خوشحالم...خوشحالی که فقط در اشک میگنجه.... 9
کهربا 18089 ارسال شده در 16 تیر، 2012 وقتی ساناز زنگ زد که بیا دلم بدجور گرفت چون باید بهش می گفتم نمی تونم بیام اما همون موقع یکی از دوستام گفت استاد رفت کلاس تشکیل نمیشه و همون موقع به ساناز گفتم که شب باهاشم امشب سه ساعتی که با هم بودیم فقط از خودمون گفتیم خودمون دوتا به یاد اول دبیرستان امشب احساس می کنم همون دختر بچه 15 ساله شادم 9
آرانوس 6500 ارسال شده در 18 تیر، 2012 امشب حالم خیلی بهتره از شبای قبل فک کنم همش به خاطر بارونه رفتم زیر بارون تا جایی که از لباسام آب چیکه میکردخیلی انرژی داد بهم 5
pesare irani 41805 ارسال شده در 18 تیر، 2012 امشب ب ب ب یه شبه دیگه تنها به سر شددددددددددددددددددددددددددددددد 4
El Roman 31720 مالک ارسال شده در 18 تیر، 2012 امشب فوق العاده خسته هستم، حدود 18 ساعت کفش پام بود و نرم ترین جایی هم که نشستم بعد از تک صندلی کلاس رو جدول بود امشب ب ب ب یه شبه دیگه تنها به سر شددددددددددددددددددددددددددددددد مگه دختری انقدر میگی تنها شدم؟ مرد تنها خلق شده، حتی اگه بین میلیون ها نفر هم باشه، تو دل هزاران دختر هم باشه باز هم تنهاست... 4
pesare irani 41805 ارسال شده در 18 تیر، 2012 ا مگه دختری انقدر میگی تنها شدم؟ مرد تنها خلق شده، حتی اگه بین میلیون ها نفر هم باشه، تو دل هزاران دختر هم باشه باز هم تنهاست... ابتدا خدا زمين را افريد...سپس استراحت کرد. بعد مرد را افريد...سپس استراحت کرد و بعد زن را افريد. انگاه ........نه خدا استراحت کرد نه زمين و نه مرد . مرد تنهاست و میتونه تنهایی رو تحمل کنه که بدن سالمی داشته باشه نه این که زخم نامردی رو بدنش باشه !!:5c6ipag2mnshmsf5ju3 3
ارسال های توصیه شده