alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۱ امروز من: زیاد خوابیدم/مهمون/نت ونواندیشان/یه دو سه ساعتی هم درد معده 9 لینک به دیدگاه
::: شیـــما ::: 6955 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ امشب از اون شباس ک دلم میخواد تا صبح بیدار باشمو طبق معمول نمیتونم 7 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ امشب اصلا یه آدمی شده بودم مسخره به هر کی میرسیدم نصیحتش میکردم خودم شرمنده شدم دیگ این آخره شبی ای بابا در کل روز خوبی بود یه خورده ای به درسام رسیدم 6 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ هفت فروردین 1391 خوب بود بد تموم شد، تا کی تحمل میکنم خدا میدونه ولی قاط بزنم بد قاط میزنم، به جان خودم بد قاط میزنم، الانش هم خیلی قاطیم دنبال سوژه هستم خالی کنم خودمو. 5 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ دیشب از او شب هایی بود که دیگه نای تکون خوردن نداشتم بعد نزدیک به 1000 کیلومتر راننده رسیدم خونه و ولو شدم رو تخت 4 لینک به دیدگاه
zahra-d 4993 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ منم تنهام مثل بيشتر وقتاي ديگه 3 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ من مرد تنهای شبم مهر خاموشی بر لبم تنها و غمگین رفته ام دل از همه گسسته ام ... امروز من: نت و نواندیشان/درس/خانواده رفتن مهمونی من نمیرم آخه من مرد تنهای شبم با یکی از دوستان که اخیرا رفته خارج چت می کردم: می گفت:"علی ما تو ایران حروم شدیم بیا زندگی تازه رو تجربه کن و... 9 لینک به دیدگاه
panisa 12132 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ امشب دارم میمیرم از خستگی... زیر چشام گودی افتاده. شدم یه پوست و استخون. چرا اینجوری شدم. 5 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ امروز خیلی روز خوبی بود :hapydancsmil: سال جدید می خوام از زندگی لذت ببرم امروز کلا با مامانم تو فاز رقص بودیم 9 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ امروز یه نفس داشتم کتاب می خوندم امشب تاجایی که چشام اجازه بده به خوندن ادامه میدم بهتره چشای ادم از خوندن کتاب خسته بشه و بخوابه تا اینکه از شدت گریه و اشک ریختن (درست مثل دیشب ) سارا بد شوخیی رو با خودت شروع کردی بد 11 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ ديگر عادت كردم اين روزها!.. مشكلي ندارم انگار جزئي از زندگيم شده اند.. ديروز داشت به يكي از بهترين روزاي زندگيم تبديل ميشد كه بعد از آخرين اس يكي از بدترين ها شد.. ديشب تا ساعت 4 صبح تو بيمارستان صبحم دنبال كارهاي دادگاه و كلانتري.. و ضد حال مسئولمون كه فك كرده بود جيم شديم.. عادت كرده ام كه بايد به اين گفت زندگي! زندگي همينه! امشب رو كنار دوستان رفتيم پيتزا خاطره و خوب گذشت.. در انتهاي ركورد هنوز چشمم به صعود است.. بازم شكرت.. 10 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ امشب خیلی احساس سبکی می کنم چون تمام کارهایی رو که قرار بود انجام بدم ، انجام دادم ! کتاب خوندم هم تخصصی و هم غیر تخصصی( به شدت به خوندن کتابهای تخصصی نیاز دارم از اونجایی که خیلی اطلاعات بالاست !) ساز هم تمرین کردممممم.بسیار عالییییییییی.خوشحالم که می بینم افت نکردم چقدر خوبه آدم شب قبل خواب وقتی به روزی که گذرونده فکر میکنه ، احساس خوبی داشته باشه 6 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ خدایا خداوندا پروردگارا. خودت امشب به حق اسی، به نوای دل دردمند این کودک خردسال گوش فرا ده. (همه با هم الهی آمین) 6 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ تک و تنها تو خونه ام نمی دونم چرا هی احساس میکنم یکی در رو میزنه 5 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ اگه اون که کنارته تو رو بیشتر از من میخواد اگه با همون راحتی اگه باهات راه میاد اگه روزگار بد تو رو ازم گرفته اگه خاطرات خوبمون از خاطرم نرفته خوشبختیت آرزومه حتی با من نباشی، حتی از خاطره هامون جدا شی خوشبختیت آرزومه حتی با من نباشی، حتی از خاطره هامون جدا شی از همون روزای اول میدونستم نمیمونی میدونستم نمیتونی عشقو تو چشام بخونی از همون روزای اول دل تو با دیگری بود کاش همیشه پات بمونه اونکه عشق بهتری بود خوشبختیت آرزومه حتی با من نباشی، حتی از خاطره هامون جدا شی خوشبختیت آرزومه حتی با من نباشی، حتی از خاطره هامون جدا شی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 9 لینک به دیدگاه
Matin H-d 18145 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ از اول عید..یعنی امشب بدترین شب بود 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده