sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ دیدن آسمون شب مخصوصا وقتی که ماه کامله.... 11 لینک به دیدگاه
vahid88 9651 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مرداد، ۱۳۹۱ تنها دلخوشی این روزهام تمام یک ساعت و خورده ای هست که توی باشگاه ورزش می کنم. چون توی تمام اون لحظه ها به چیزی جز ورزش فکر نمی کنم جوری که نه گذر زمان رو حس میکنم ونه خستگی رو 11 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مرداد، ۱۳۹۱ یه خونه خالی... شب و تنهایی ... چراغای خاموش ... یه فیلم کلاسیک قدیمی ... حالا دراز بکشی روی کاناپه و با لذت نگاه کنی یه اتاق در بسته ... یه کتاب خوب ... یه فنجون چای یا قهوه تلخ ... یه موسیقی بی کلام و ملایم .... حالا دراز بکشی روی تخت و شروع کنی به خوندنش :girl_in_dreams: ساعت 3 نصف شب از خواب بیدار بشی سودوکو حل کنی یه کاسه بزرگ آلبالو بذاری جلوت و مشت مشت همه رو با هسته نوش جــــــــــان کنی :hapydancsmil: بری دربند از اون لواشک و آلوچه خوشمزه ها بخری بعد تنهایی بشینی با دست شنا کنی توش و بخوری :(50)::(50): از این آبنبات چوبی ها هست ... قرمزه وسطش آدامسه ... از اونا بذاری توی دهنت و هی تند تند بچرخونیش بعدشم بری باهاش لبت رو قرمز کنی :w12: 14 لینک به دیدگاه
vergil 11695 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مرداد، ۱۳۹۱ یه خونه خالی... شب و تنهایی ... چراغ ـه خاموش ... یه فیلم کلاسیک قدیمی ... حالا دراز بکشی روی کاناپه و نگاه کنی ! 9 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مرداد، ۱۳۹۱ سر کار گذاشتن آدمای از خود راضی! 9 لینک به دیدگاه
setare.blue 23086 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۱ از بودن کــــــنار دوستانم لذت میبرم............... وهمراهیه یک دوست........... 11 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۱ موقعی که تنهام آهنگ مورد علاقه خودم رو بگذارم و باهاش بخونم ... بعد به صدای خودم بخندم .... 11 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۱ خوندن یک کتاب.....و یادآوری صحبتهای یک دوست...و فهمیدن منظور حرفهایی که زده بود....بعدخوندن کتاب...؛ خ ا ط ر ا ت.... 12 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ وقتی کسی واقعا دوستت داره طرز نگاهش به تو بزرگترین لذت میشه تو اون لحظه.. لذت تکیه گاه بودن..... 6 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ شب داخل حیاط روی موکت دراز بکشم همه چراغ ها رو خاموش کنم تنها هم باشم زل بزنم به آسمون برم تو عالم رویاها ... کمی ترسناک هست تنهایی و تاریکی اما دوستش دارم 9 لینک به دیدگاه
afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۱ در تاریکی شب زیر نور ماه خیره بشم به ستاره های اسمون 10 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۱ با خواهرو داداشم بریم رانندگی:hapydancsmil:دوتاشونم هی غُر بزنن چرا تند میری 10 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۱ زنگ زدن به خاله و تبریک تولدش و اینکه بهم بگه بازم مثل همیشه تو اولین نفر هستی که تبریک گفتی 11 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۱ حرکت تو سایه... پیاده روی تو روشنایی،باعث زوم شدن نگاه ها رو آدم می شه. اون وقت امکان انداختن پوست موز،گرفتن پا جلوی پا و ...هست. گمنامی عینه سعادته 9 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۱ صبح با صدای گنجشکهایی که لابلای درختای داخل حیاط هستند بیدار بشم با همهمه اونها چشمهامو ببندم به آرامش برسم ... زیر لب بگم وروجکای شیطون صبحتون بخیر 8 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۱ ساعت 2 نصفه شب با آبجیم سیب زمینی سرخ کنیم بخوریییییییییم:hapydancsmil: 10 لینک به دیدگاه
pesare baba 2250 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۱ یک دقیقه سر روی شونه کسی بذاری که دوسش داری 9 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۱ کسی که دوستش داری از اونور دنیا بهت زنگ بزنه ..... هی روزگار .... 5 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، ۱۳۹۱ آجیم رو سورپرایز کنم .... عاشقشم خصوصا که هیجان زده میشه :hapydancsmil: 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده