رفتن به مطلب

ازلذتهای کوچک زندگیت بگو........


ارسال های توصیه شده

تنها دلخوشی این روزهام تمام یک ساعت و خورده ای هست که توی باشگاه ورزش می کنم.:icon_gol:

 

چون توی تمام اون لحظه ها به چیزی جز ورزش فکر نمی کنم جوری که نه گذر زمان رو حس میکنم ونه خستگی رو :hanghead:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

یه خونه خالی... شب و تنهایی ... چراغای خاموش ... یه فیلم کلاسیک قدیمی ... حالا دراز بکشی روی کاناپه و با لذت نگاه کنی :ws37:

 

یه اتاق در بسته ... یه کتاب خوب ... یه فنجون چای یا قهوه تلخ ... یه موسیقی بی کلام و ملایم .... حالا دراز بکشی روی تخت و شروع کنی به خوندنش :girl_in_dreams:

 

ساعت 3 نصف شب از خواب بیدار بشی سودوکو حل کنی :ws33:

 

یه کاسه بزرگ آلبالو بذاری جلوت و مشت مشت همه رو با هسته نوش جــــــــــان کنی :hapydancsmil:

 

بری دربند از اون لواشک و آلوچه خوشمزه ها بخری بعد تنهایی بشینی با دست شنا کنی توش و بخوری :(50)::(50):

 

از این آبنبات چوبی ها هست ... قرمزه وسطش آدامسه ... از اونا بذاری توی دهنت و هی تند تند بچرخونیش بعدشم بری باهاش لبت رو قرمز کنی :w12:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

یه خونه خالی... شب و تنهایی ... چراغ ـه خاموش ... یه فیلم کلاسیک قدیمی ... حالا دراز بکشی روی کاناپه و نگاه کنی !

  • Like 9
لینک به دیدگاه

خوندن یک کتاب.....و یادآوری صحبتهای یک دوست...و فهمیدن منظور حرفهایی که زده بود....بعدخوندن کتاب...؛

خ ا ط ر ا ت....

  • Like 12
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

شب داخل حیاط روی موکت دراز بکشم همه چراغ ها رو خاموش کنم تنها هم باشم زل بزنم به آسمون برم تو عالم رویاها ... کمی ترسناک هست تنهایی و تاریکی اما دوستش دارم :hanghead:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

حرکت تو سایه...

پیاده روی تو روشنایی،باعث زوم شدن نگاه ها رو آدم می شه.

اون وقت امکان انداختن پوست موز،گرفتن پا جلوی پا و ...هست.

 

گمنامی عینه سعادته:ws37:

  • Like 9
لینک به دیدگاه

صبح با صدای گنجشکهایی که لابلای درختای داخل حیاط هستند بیدار بشم با همهمه اونها چشمهامو ببندم به آرامش برسم ... زیر لب بگم وروجکای شیطون صبحتون بخیر :hanghead:

  • Like 8
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...