shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ من هنوز که هنوزه این فلسفه ی بزرگتری و کوچکتریو نفهمیدم فقط به یک نتیجه رسیدم بعضی ها همیشه بزرگتر آفریده شدند حالا که سنشون کم باشه چه زیاد چه عقل و شعور وفهمشون کمترباشه یابیشتر....... فرقی نداره همیشه و همه جا بزرگترهستند.. خدایا میمردی مارو هم یکم بزرگتر می آفریدی.......... از دستت امشب شاکیم شدید خودتم میدونی چرااااااااااااااااااااااا باهات قهرم تا همیشه 10 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ همین جور تخت گاز کجا دارم میرم واسه خودم... به یک عدد سرعت گیر برای جلو گیری از حوادث احتمالی نیازمندم... 13 لینک به دیدگاه
partow 25305 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ توجه کردید ، پسرها حرف نمیزنن ، حرف نمیزنن... ولی وقتی شروع کردن به حرف زدن دیگه سر آدم رو میبرن ... :icon_pf (34): مثل خانوم ها تعادل داشته باشید ... 14 لینک به دیدگاه
Navid Traxix 1581 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ مي ترسم از نبودنت... و از بودنت بيشتر!!! نداشتن تو ويرانم ميكند... و داشتنت متوقفم!!! وقتي نيستي كسي را نمي خواهم. و وقتي هستي" تو را" می خواهم. رنگهايم بي تو سياه است ،و در كنارت خاكستري ام خداحافظي ات به جنونم مي كشاند... و سلامت به پريشانيم!؟! بي تو دلتنگم و با تو بي قرار.... بي تو خسته ام و با تو در فرار... در خيال من بمان از كنار من برو من خو گرفته ام به نبودنت....... 13 لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ همیشه واسه خوشحال بودن دنبال بهانه های بزرگ میگردیم بهانه های کم یاب و باور نکردنی اما بهانه واسه خوشحالی کم نیست لا اقل بهانه های کوچیک کم نیست یه دوست خوب یه سینمای نزدیک یه فیلم خوب به نهار خوب ویک لبخند به همین سادگی یه روز خوب رقم خورد تو دفترچه خاطرات زندگی من ممنون بهانه های کوچولوی من 10 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ نگویید چشم حسود بترکه گناه دارن بگویید چشمش بینا تر بشه تا بهتر تو را ببینه ! 11 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ میشه نفی نکنیم.... نه منظور این نیست که ...نه... نگیم....به موقعش باید بگیم...رسا و قاطع هم باید بگیم.... منظورم اینه که می شه چیزی رو کاملا رد نکنیم...تو بحث.... یک وقتایی...یک جوری می گیم این طور نیست...با همون اطمینانی که از بودن خودمون داریم تو اون لحظه.... یعنی اون حرف 100 در 100 نادرسته.... برافروخته می شم...بعضی اوقات داد می زنیم....منطق رو می زاریم در کوزه.... تو این جهان بهم ثابت شد..به هیچ چیز...جز خالق نباید اطمینان کامل داشت.... بعضی سر این موضوع هم انقورت دارن...اشکال نداره...حرفم رو اصلاح می کنم...بیشتر آدما اطمینان دارن.... این حس که بهمون حق می ده با تمسخر..یا تحکم...کسی رو نفی کنیم... به بهانه ی اینکه با حرفش موافق نیستم..کل شخصیتش رو زیر سوال ببریم...از کجا می آد؟؟.... از درک پایین؟؟؟....از خودخواهی؟؟؟....از علم زیاد؟؟؟.... هر بهونه ای واسش باشه...این وسط چیزی که حاصل می شه....نشون دادن خوده... خودی که شناخته می شه توسط دیگران...و شاید واقعیت درون نباشه.... . . . می شه نفی نکنیم...می شه آروم گفت حرف خود رو...و در کنار حرف اون گذاشت... و گفت...من حرف تو رو شنیدم...ولی این حرف منه.... حرفی که بهش باور دارم....همون جور که تو به حرفت باور داری....دلایلم اینه.... و بعد سر دلایل بحث کنیم.... هیچ کس...از رد باورهاش خوشحال نمی شه...و بحثی نداره...بلکه جدل داره..... ولی وقتی به باورها احترام گذاشته بشه..میشه سر دلایل بحث کرد.... با این که باز سخته باورها عوض بشه...ولی حداقل نتیجه اش قضاوت شخصیت ها نیست... 7 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ گاهی چه کم توقع می شم ..... همین که گاهی یکی بهم بگه مواظب خودت باش حس خوبی بهم می ده ..... 10 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ امید و پرواز که در چشمانم برق زد خدا را بنده نبودم شوق پرواز افزون است هدف پرواز که میدرخشد همسفر هم که رخ نمود مانده دست به دست آتش کنیم به سوی .... خدایا زودتر نعمت را بر این ذوق زده تمام کن. خدایا تا اینجاش معجزه کردی ... تک قدم آخر را هم دستمان را بگیر 8 لینک به دیدگاه
SH E I KH 18713 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ خدایا این آدم صبور عجول شده تا برم حموم و بیام خونه باشه باهم شام بزنیم باشه ورزشم میکنیم برسونش لوطی مرامتو عشقه که استاد بامرایی لوطی به خطم کن برا خودت سالار یارم کو؟ :hapydancsmil: 5 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ یه گل هم تو این زمستون سرد غنیمته 9 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ دلم آرامش می خواهد... در بی دلهره ترین آغوش دنیا...!!! 11 لینک به دیدگاه
Navid Traxix 1581 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ به نگاه گرفته ات اي دوست ميتوان اعتماد كرد امشب؟ اشكهاي ناگفته و بغض نشكفته ايي دارم امشب... 3 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۰ ساده بگم من...ساده بگم سادگیاتو دوست دارم..... 7 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ آدمها از دور دوست داشتنی ترند ... ! 7 لینک به دیدگاه
Hossein.T 22596 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ خوبم . . . ولی تو باور نکن . . . 5 لینک به دیدگاه
hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ آزارم میدهد دیدن آن منظره كه مادری كودكش را سیلی میزند، ولی كودك باز هم دامانش را رها نمیكند كجاست آن قاضی تا حكم كند كه سرچشمه محبت ، مادر است یا كودك (حسین پناهی) چقدر میشه به این جمله فکر کرد 17 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ همه چی آرومه . . . فقط گاهی چشمان کوچکم خودشان را خیس می کنند . . . 16 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ چرا دل به دل راه نداره بعضی وقت ها! 10 لینک به دیدگاه
*mini* 37778 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۰ [h=2]یه روزایی هست که یهو قصد می کنی اتاقتو مرتب کنی...همه ی وسایلتو که می ریزی بیرون تازه میفهمی چه اشتباهی کردی:icon_pf (34):[/h] 16 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده