رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

دلم یک آغوشت میخواهد برای خودم تنهای تنهایی:sigh:

پراز عشق و دوست داشتن که نه ذره ای ازش کم بشه نه گم بشه:hanghead:

ووو...............

 

آرزوی عبثی است چون هم کم میشه هم گم میشه هم به روی همه باز هست

الا خوده منی که بهش نیاز دارم:4564:

  • Like 14
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ولی خدایی خیرت بده حامد...........امشب حالم داغون بود با اون تاپیکت کلی روحیه ام عوض شد......:hapydancsmil:

 

چقدرخوبه اینجا آدم دلش شادمیشه وقتی میاد

 

..........

  • Like 6
لینک به دیدگاه

زندگی شراب تلخی است كه همه ما محكوم به نوشیدن آن هستیم پس می نوشیم به یاد آنهایی كه دوستشان داریم ولی باور ندارند

  • Like 10
لینک به دیدگاه

دل نوشته یعنی جرفهایی از جنس دل ، چه خوبه دلها از جنس بارون باشن بارونی که بوی پاکی و زلالی اب و طراوت و سرزندگی چشمه ساران میده چشمه ای که تهی از هرجه پلشتیه و سرشار از همه زیبایهاست ...

چه خوبه دل نوشته ها بوی باران بده .

  • Like 9
لینک به دیدگاه

این سه روز خدااااااااااااااا بود.

خدا دمت گرم که برام خدای زمینی نشون دادی.

خدا جونم من میگم هستی و بهت توکل میکنم، دشمن شادم نکن، پیروزم دار.

  • Like 12
لینک به دیدگاه

‫آدم هایی که این جمله رو می شنون خوشبخت ترین آدم ها هستن :

" عیب نداره با هم درستش می کنیم '‬

  • Like 22
لینک به دیدگاه

به سلامتی پسربچه ای که با کفش پاره میره مدرسه، دوستاش مسخرش میکنن ... یه لحظه به فکر پدرش می افته و به دوستاش میگه:

درسته کفشام داغونه ولی توش خیلی راحتم .

:aghosh:

  • Like 19
لینک به دیدگاه

ای كاش ياد ميگرفتیم :

 

اگر در رابطه ای "حرمت" زیر سوال رفت ، برای همیشه با آن رابطه خداحافظی کنیم !

 

و به طور احمقانه ای منتظر معجزه نمانیم ... !!!

  • Like 14
لینک به دیدگاه

امروز عجب روزی بود

با یکی تو نونوایی بحثم شد

تو پارک داشتم میدویدم یه جا سایه بود یخ زده بود ندیدم لیز خورم افتادم!

انگشت پام گیر کرد گوشه مبل

اومدم ریشمو بزنم، صورتمو بریدم

میخواستم چایی بریزم آبجوش ریخت رو دستم

داشتم رانندگی میکردم وسط همت ماشینم پنچر شد

به این میگن یه روز خوب :ws28:

  • Like 24
لینک به دیدگاه

آهسته گفت خدانگهدارت و

در را بست و رفــت...

آدمهــــا چه راحت ، مسئولیت خودشـان را

بــه گـــردن "خــــدا" می انــــدازنـد !! :sigh:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

روباهى داشت با موبايلى شماره میگرفت زاغه از بالاى درخت گفت:

پايين آنتن نمیده بده برات شماره بگيرم!!

روباه تا موبايل رو داد به زاغ

زاغ گفت: اين عوض اون قالب پنيری که کلاس سوم ابتدايى ازم زدی .....پدرسگ

:gnugghender:

  • Like 13
لینک به دیدگاه

من الان به شدت دلم ميخواست شهرمون باشم مسله دل تنگي و ديدن خانه و خانواده نيستا به هر حال دو روز ديگه ميرم اما چيزي كه خيلي مهمه دقيقا ساعت 4 تا 7 امروز عصره كه خيلي دلم ميخواست اونجا باشم اما نميشه رفت، متاسفانه ، بايد يه جوري خودم رو توجيه كنم وبا اين قضيه كنار بيام .

  • Like 14
لینک به دیدگاه

ادم که عقلشو داد به دهن یکی دیگه این میشه

کلی وقت اینترنتمو هدر دادم فیلم دانلود کردم

الان که دان شد و یه مرور کردم دیدم سرتاپای فیلم چرته

چرت

چرت به تموم معنی :ws27:

  • Like 13
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...