رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

هیچی ترسناک تر از این نیست

بیای خونه ببینی یکی اتاقتو تمیز کرده!

حالا ۲ ساعت باید بشینم فکر کنم ببینم چی قایم کرده بودم و آیا کشف شده یا نه!!

  • Like 15
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

این روزها چقدر فعل "مُردن" رو راحت صرف می کنم :hanghead:

  • Like 13
ارسال شده در

چی باید بگم ، نگفتنم بهتره ، چی بودم و چی شدم :hanghead:

  • Like 12
ارسال شده در

آخرین نوشتت این بود، مرگ شیرین است، راست میگفتی رضای عزیز ، حق با تو بود ، روحت شاد:icon_gol:

  • Like 10
ارسال شده در

:4564:

هر فیلمی رو دمبالش میگردم همه لینکای دانلودش خرابههههه

آخه چرااااا

مگه من چه گناهی کردمممم :4564:

  • Like 7
ارسال شده در

باز بهمن ماه ، ماه پرکشیدن محمد و حسین ، کاش حداقل تو بودی محمد ، هنوز آغوش برادرانت رو فراموش نکردم ، کجایی محمد کجایی؟منم ببر با خودت :icon_gol:

  • Like 12
ارسال شده در

نمیدونم چرا موقع امتحانا همه چیز، حتی اون کاراییکه قبل امتحانا برات جذابیتی نداشت، لذت بخش میشه....!

  • Like 9
ارسال شده در

خواستم بگویم کیستم،دیدم نگفتنم بهتراست،

آنکه بامن می ماند خودم را خواهد شناخت و آنکه با من نمی ماند همان بهتر که نشناسد مرا..

  • Like 9
ارسال شده در

تو شدی انقلاب زندگی من

حالا هر آنچه در زندگی من است تاریخ دار شده

قبل از تو... بعد از تو....:icon_gol:

  • Like 13
ارسال شده در

هیچی دیگه نمیخوام بگم...

حتی دیگه نمیخوام بشنوم...

خسته ام...

  • Like 16
ارسال شده در

کمی چروکیده ....

خسته .....

و اشک آلود است چشمانم :hanghead:

  • Like 15
ارسال شده در

برای شکستن من یه اخم تو کافیه،نیازی به فریادت نیست...

 

واسه اشک ریختنم سکوت تو کافیه،نیازی به قهرت نیست...

 

واسه مردنم حرف رفتنت کافیه،نیازی به انجامش نیست.

  • Like 15
ارسال شده در

چه حس مبهمی دارم.. نکنه شوخی شوخی جدی شه..:hanghead:

  • Like 13
ارسال شده در

تپشِ قلب دارم این روزها....

 

مهمانِ ناخوانده ای که از بَدو سلام گفتن دنیا به رویِ نشسته ام همراهم بود...

 

جایی که انگار یک پیچی در قسمتِ چپِ تپنده ام شُل بوده...

 

دفتر خاطرات رو که ورق می زنم....یادم می آد برای این تپشِ دلِ گنجشکی من بهانه ای فانتزی داشتند..

 

صورت رو بچگونه می کردن و می گفتن:

 

"فرشته ها یادشون رفته یک پیچی رو تو دلت سفت کنن"

 

و من همیشه شاکی از اون فرشته ها....:icon_redface:

 

دویدن طولان زیر بارون همیشه برام آرزو بود...چند قدم می رفتم موتورم خفه می کرد به قول مشتی ها بیابون...:icon_redface:

 

اما این میون....یادم نرفت فرشته ها هر چی پیچِ دل رو شُل بستن که تپشِ دل مهمون هر روزم شه....

 

خورجینِ واژه ها رو پُر کردن از حد معمول....فک کنم این به اون دَر می شه...نه؟!:icon_redface:

.

.

.

چشم ها اگر بسته بشه به واسطه ی این شُل بودن همین پیچ....به جایِ گله از اون فرشته...یقه ی خودم رو می گیرم...که چرا آنچه داده بود ..آنچه اضافه داده بود رو کُنج تنهایی ها حبس کردم...:icon_redface:

 

 

  • Like 17
ارسال شده در

يه دلشوره بي دليل...شايدم دليل داره ولي من نمي دونم!:5c6ipag2mnshmsf5ju3

داره اذيتم ميكنه!!!:5c6ipag2mnshmsf5ju3از صبح كه چشامو باز كردم...

دفعه قبل اين دلشوره كار دستم داد! شنيدن يه خبر بد بهم فهموند كه بي دليل نبود! :sad0:دلم نمي خواد امروزم يه خبر بد بهم بدن كه بفهمم اين آشوب دلم بي دليل نيست! نمي خوام!!!:4564:

  • Like 13
ارسال شده در

عصبانیم...سرم درد میکنه.

خانوم شما اول تکلیفتو با خودت مشخص کن، بعد به من بگو چی میخوای !

هر بار یه چیزی میگی ..اصلا میدونی چی میخوای؟؟

خیلی دلم میخواسم امروز اینو بهت بگم حیف که آدم خیلی محترمی هستی

  • Like 7
ارسال شده در

خسته ام از هر واژه كه با تنهايي همرا ه است بالاخره نوبت تنهایی تو هم می رسه

 

خیلی دلم می خواد اون روز رو ببینم می دونم برمی گردی اونوقت من می دونم تو

  • Like 11
ارسال شده در

خدا جونم به کمکت احتیاج دارم زیاد زیاد مثل همیشه...

تنهام نذار و یاریم کن ....

دوستت دارم خدا جون.

  • Like 12
ارسال شده در

میدونم خیلی خوب می دونم تنها من نیستم که تو رو دوست دارم ولی اینو خوب می دونم کسی هستم که تنها تو رو دوست دارم ولی تو..........

  • Like 12
ارسال شده در

تو مملکت گل و بلبل ماشالله چیزی که زیاده سوهان روح و اعصاب ، یکیش همین نتی که هر 10 ثانیه قطع میشه :banel_smiley_4:

  • Like 17
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...