رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

یه وقتایی لازمه واسه یکی دیگه وقت بذاری ...

با اینکه خودت هزار تا کار داری...

ولی یه دستی بهش بدی ...

چون مطمئنی نمیره راه دوری ...

یه روزم تو به دست کمک یکی احتیاج داری...

  • Like 20
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

خدایا

تو رو به بزرگیت ، به عظمتت ، به جلال و شکوه و حکمتت قسم میدم بابابزرگ دوستمو شفا بده :icon_redface:

میدونم بابابزرگا عشق ادمن

من عاشقانه بابابزرگمو دوس داشتم اما زود بردیش پیش خودت ، خیلی زود ... افسوس که بی لیاقت بودم :sigh:

هربار که میرم مزارش تا نبوسمش اروم نمیگیرم

بوسه هامو نمیشمرم چون از بوسیدنش سیر نمیشم

بابابزرگ خواهریمو شفا بدی بهم ارامش دادی خدا جون :5c6ipag2mnshmsf5ju3 اینکارو واسم بکن :hanghead:

 

" یا من اسمهو دوا و ذکرهو شفا ":icon_gol:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

سلام

گاهی این حرفا رو بهت زدم اما هیچ وقت کامل نزدم

همیشه تو قلبم ستایشت کردم همیشه دوست داشتم مثل تو باشم اما نمیتونم...نمیتونم مثل تو بگذرم ...

 

منو ببخش .ببخش که بخاطر من از جوونیت گذشتی ببخش که تواوج ناتوانیم کنارم بودی و من امروز کنارت نیستم.

 

بچه بودم پا به پام اواره بیمارستانا بودی ...بزرگتر شدم بخاطر درسام از همه مهمونیا و خوشگذرانیا گذشتی ..تازه داشتی نفس راحت میکشیدی که فهمیدی دارم بچگی میکنم باز پا به پام اومدی تا بفهمم اشتباست.. من بخاطرت چی کردم ؟واقعا چی کردم؟

 

مامان همه جا حمایتم کردی ...

همیشه دوستت داشتم و دارم ..کاش پیشم بودی و بهت از دلتنگیام میگفتم کاش بهت میگفتم دوریت داره داغونم میکنم

دلم برات تنگ شده مامان..صدای خستت داره داغونم میکنه....منو ببخش...ببخش که ازت دورم:4564:

  • Like 22
لینک به دیدگاه

بعضی وقت ها ،بعضی آدمها یه چرتکه که نه ...یه ماشین حساب مهندسی هم نه....یه تبلت میگیرن دستشون ،به حساب کتاب کارهای خدا میرسن....

 

یه جایی اون وسط ها که سرگرم بالا پایین کردن حساب ها هستن خودشون رو هم فراموش میکنن اما............

 

  • Like 11
لینک به دیدگاه

ینی به کی میشه اعتماد کرد...:sigh:نمیدونم واسه خودم متاسف باشم یا واسه اون تاسف بخورم...:hanghead:

.

.

.

.

.

 

 

دم رفیقام گرم که لنگه ندارن...ینی ناب نابن...به جون خودم هیچکس رفیقام نمیشه...دوسشون دارم...:hapydancsmil:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

شوکرانی است در میان چشمان این دو که در حالِ دوئل اند با موجِ نگاهایشان...

 

تو هم قرار است به سوی یک نفر غَش کنی...تا نتیجه ی بازی به نفع یکی از آن ها دَر بیاید به قول فوتبالی ها!

 

مُفَنگی بودن این روزها از تِریاکی بودن تبدیل شده به شیشه ای بودن!

 

باز نازِ نفسِ سینه سوخته ها که از سینه ی منقَل پا می شدن با چایی می بُریدنش!!

این جماعت که از پایِ حباب پا می شن....سینه می دن به سینه ی خیال!...icon_razz.gif

 

یا لاتِ دهه ی 40 شمسی فیلم فارسی " قیصر " می شن....یا شیش لول بندِ دهه 40 میلادی فیلم وسترنِ " خوب بد زشت " آمریکایی!:ws37:

 

حالا گرفتی شوکرانی خط اول نوشته ام از کوجا آب می خوره...از آلبالو گیلاس چیدن چشمای دو طرف!

 

یکی این طرف...یکی اون طرف.......ولی همه طرفه خلاصن!:ws37:

 

 

پ.ن:زرشک باید آب گرفت و خورد....شاید اندکی از سوزش دل خنک شود از این دیده های ناجور!!:ws37:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

غریب آمده بودم غریب خواهم رفت

نچیده سیب به رویای سیب خواهم رفت:sigh:

 

زمانی حاضر بودم همه دنیایم را فرش زیر پایت کنم تا برگردی

اما اکنون حتی حاضر نیستم تلخ ترین لحظه هایم را برای فکر کردن به تو هزینه کنم

  • Like 19
لینک به دیدگاه

یادش به خیر......

بچه بودیم......

می چرخیدیم و می چرخیدیم و می چرخیدیم....

چرخ چرخ عباسی خدا من و نندازی.......

حیاط می چرخید و خونه می چرخید و دنیا می چرخید و.....

آسیاب بچرخ می چرخم تندتر بچرخ می چرخم.....

دست به دست هم ، شونه به شونه هم ، برای هم ، با صدای هم......

آلیسا آلیسا جینگیلی آلیسا هی ، کلاه کاپیتان افتاد تو دریا هی .....

مطمئن بودیم که خدا نمی ذاره بیافتیم .....

شجاع بودیم و دنیا رو به بازی گرفته بودیم.....

دوست بودیم و برای هم می خندیدیم.....

می خندیم و انتظار می کشیدیم و آرزو می کردیم ......مامان....بابا .....پس کی ....کی بزرگ می شم ....!؟

 

 

زمین چرخید و چرخید و چرخید.....

روزگار گذشت و گذشت و گذشت.....

آرزوهامون برآورده شد .....بزرگ شدیم .....آدم بزرگ شدیم.....

هنوز هم مطمئنیم ، اطمینان قلبی داریم ....پول همه چیز است ....برای به دست آوردنش همه کار بکن حتی فراموش کردن خدا.....

هنوز هم شجاعیم ، شجاعت یعنی جان و مالت را سفت بچسب حتی به قیمت پایمال کردن حق ......

هنوز هم دوستیم ، الگوی دوستیمان هم سرکار خانم خاله خرس است....

هنور هم می خندیم ، این بار به هم نه برای هم تازه کیفش هم بیشتر است....

 

خدایا چی بودیم و چی شدیم.......کوچیک بزرگ بودیم و بزرگ کوچیک شدیم.....

 

 

( ببخشید قصد توهین و جسارت به کسی رو ندارم فقط دلگیر از این زمونه هزار رنگ و هزار چهره ام ، بیشتر از هر کسی هم خودم مخاطب این حرفام ، فقط از خدا می خوام خودش صداقت و بزرگی بچگی رو بهمون برگردونه......)

  • Like 14
لینک به دیدگاه

دقت کردین؟

هندزفری مثه پازل و معما میمونه

وقتی گره میخوره باید ببینی کدوم سیمو از کجا بکشی بیرون گره باز میشهicon_pf%20(34).gif

  • Like 12
لینک به دیدگاه

ساعت 02:45 دقیقه بامداد

 

تازه از کنار ضریع جدید امام جسین اومدم

 

ملت چیکارا که نمیکردن:icon_pf (34):

 

چقد پول جمع شدددددددددددددددددددددددددد

 

خودشون هم نمیدونن چرا پول میدادن

 

اما هی جو گیر میشدن و میدادن:banel_smiley_4:

 

همون جا یه پیر زن بود اومده بود گدایی

 

دریغ از یه یک قرونی که ملت بهش بدن:vahidrk:

 

انقد دلم به حال پیر زنه سوخت:sigh:

 

 

اخه بز مغز هااااااااااااااااااا

چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است ت ت:w000:

  • Like 16
لینک به دیدگاه

بسههههه لطفنننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن

  • Like 5
لینک به دیدگاه

نمیدونم چرا اینقد حس میکنم مرگ نزدیکه ، البته نزدیکه از رگ گردن به ما ولی این یه حس دیگس:sigh:

  • Like 17
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...