رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

هی دهه شصتی سرتو بگیر بالا !

میدونم تو جوونی پیر شدی

میدونم آهنگ یو یو بازی کردنت آژیر قرمز بود.

میدونم واسه دوچرخه و آتاری معدل بیست آوردی و هرگز نخریدن برات.

 

می دونم بچگیات بمبارون بود....

می دونم عشقت داریوش و ابی بود، می دونم نظامت جدید بود...

می دونم کلاسات پر آدم بود می دونم ...

60 حرمت را می فهمید, از خود گذشتگی را میفهمید, توهین نکردن را میفهمید!

حالا باید همکلام نسل "جاستین بایبر" شوی!

کسایی که شلوار را تانصفه کشیده اند و به ش و رت ش و ن افتخار میکنند!

سخت ست رابطه با تهی و تتلو و ساسی مانکن!

سخت ست فهمیدن عجیجم و عجقم و ملسی و بیبی و هانی!

 

سرتو بگیر بالا،افتخار کن به خودت

تویی که یه مرد و یه زن واقعی بار اومدی.:ws50:

  • Like 22
لینک به دیدگاه

میخوایم خصوصیات یه ادم بد رو بگیم میگیم فرد بدی نیست بعد یه ویژگی خوبشو حتی شده اندازه خیلی کم،مثال میزنیم .....بعد بخوایم ویژگی یه ادم خوب رو بگیم..میگیم ادم خوبیه ولی همه خوبیشو با یه بدی کوچولویی که شاید خیلی هم کوچیک باشه زیر سوال میبریم و همونو مثال میزنیم :icon_pf (34):

  • Like 14
لینک به دیدگاه

یعنی یه جوری نوحه میخونن ادم میمونه زور بزنه تریپ ماتم وعزا بگیره یا وسط خیابون بزنه برقصه

اصلن یه وضعیه بیا وببین

  • Like 9
لینک به دیدگاه

وقتی تو ازدحام شهر تو بُهبُه فرار مردم از هم دیگه دست منو رها کردی و گفتی الان میام.....

 

پیش خودت چه فکری کردی؟؟

 

نگفتی دارم کسی رو تنها میزارم که دوسش دارم .... کسی که بهم تکیه کرده .... کسی که بهم اعتماد کرده و دستمو گرفته .... !

 

فقط بگــــــــو چه حالی داشتی وقتی ازم دور شدی و دیدی با بغض و ترس بین مردم دنبالت میگردم و تو هم از یه گوشه ای که من نبینمت نگاهم میکردی !!

 

نگفتی ممکنه عزیزم نسیب گرگا بشه؟؟؟ پیش خودت فکر نکردی ممکنه خراب بشم؟؟؟ ممکنه بشم شُهره شهر تو آوارگی؟؟

 

الان لابد پیش خودت میگی بهت اعتماد داشتم !!!!!!

 

نه ..... اعتماد نبود .... تو بهم احتیاج نداشتی !

 

فقط همیــــــــن ....:icon_razz:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

گاوِ 9 مَن شیر شده ام که می دوشند و می دوشند و می نوشند!!!

 

آری می نوشند از این کام....و لذت می برند و آروغی می زنند گلاب به رویتان از شیرِ مُفتی که خورده اند!

 

آخوردان را به اندازه ای پُر می کنند که فقط دمِ غروب فریاد بزنم و آن صوت آشنا را بگویم که: مممممما!!!!

 

که اگر بگویم روزی..روزگاری :مَمممممممن....کارد قصاب هم می آد سراغم با ریتم غَم!!!:ws3:

 

فعل ها را از آن جهت که سجع و ردیف شود... با صَرف اول مخاطب تمام نکردم!!...

 

به دَر گفته ام که جماعت دیوار بشنوند.....

 

حال یا می شنوند...یا سَمعک ها را در می آورند و می گویند:

 

کی؟؟؟؟..ما؟؟؟؟...نه بابا برای ما که اتفاق نمی افته.....ما تافته ای هستیم جدا بافته...

 

بلا همیشه برای دیگرانِ...حرف های آب گوشت به بالا به ما چه....:ws37:

 

 

پ.ن:دست بالای دست فراوان است و حرف وَرایِ حرف بسیار.....

 

این میان کو گوش شنوا؟!:ws37:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

دنبال يك نوشته بودم....سرچ كردم و اوني كه دلخواهم باشه رو پيدا نكردم...

درست در موقعيت و زماني كه اصلا انتظارش رونداشتم كلمات از ذهنم لبريز شد...

حاصلش رو فردا در پروفايلم خواهم نوشت....البته شايد....

هر چي كه باشه. ..براي اين آشتي دوباره كلمات و ذهنم خوشحالم...

  • Like 13
لینک به دیدگاه

يکي‌ از فانتزيام اينه که

يکي‌ واسم يه جعبه بزرگ کادو بيار و توش يه جعبه کوچکتر باشه و همين روند ادامه پيدا کنه

آخرش برسه به سويچ پورش يا مثلا لامبورگيني شایدم بوگاتی...:hanghead:

  • Like 15
لینک به دیدگاه

چقدر سخته بخوایم از یه آدم خاص یه آدم معمولی بسازیم... کسی که با تمام وجود دوسش داریما اما باید بگیم اون برام عین بقیست...چقدر دردناکه :hanghead:

  • Like 16
لینک به دیدگاه

به کجا چنین شتابان... :4564:

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

  • Like 19
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...