رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

مادرم میگه 1 روزی میرسه که دلت میخواد برگردی به بهترین دوران زندگیت

بهترین دوران از نگاه مادرم یعنی کی؟

یعنی جوونی... یعنی الانی که من هستم

 

پدرم میگه به سن من که رسیدی قدر دوران بی غم و غصه بودنتو میدونی...

دوران بی غمو و غصه از نگاه پدرم یعنی کی؟؟

یعنی جوونی... یعنی الانی که من هستم

 

دوستام میگن اصن نمیخوایم بهترین روزامونو از دست بدیم

بهترین روزا از نکاه دوستام یعنی کی؟

یعنی جوونی... یعنی الانی که من هستم

 

با خودم میگم اگه این بهترین دوران زندگی منه اصن نمیخوام بقیشو ببینم... اگه الان دوران بی غصه بودن منه اصن نمیخوام بعدا رو... اگه این روزا بهترین روزای منه پس بعدا دیگه چیه...

 

بقیه چی در مورد این دوران فکر میکنن من در چه دورانی هستم

  • Like 16
لینک به دیدگاه

یک توصیه دوستانه :

 

 

اگر زیادی گاه نوشته داشته باشین، به مرور زمان گاهدونتون پر میشه.

 

گاهدون هم وقتی پر شد تمایل پیدا میکنه به ترکیدن.

 

وقتی ترکید اونوقت به گاه میرویم.

 

 

پینوشت مهم برای جلوگیری از سوء تفاهم:

 

 

منظور از به گاه رفتن، یعنی غرق در گاه نوشته شدن و غرق در گاه نوشته شدن، یعنی دور شدن از گاه عمل شدن. :sigh:

  • Like 16
لینک به دیدگاه

گاهی به یه دوست نباید زیاد دل بست ، وقتی که این دل بستگی از یه حدی بالاتر باشه دوستت میشه جزئی از خودت فک میکنی یه سنگ صبور داری یا یک راهنما یا نمیدونم کسی که بهت آرامش میده ، درست وقتی که همچین حسی سراغت میاد دوستت کاری میکنه که همه اون افکار خوب رو سرت آوار میشه بعدش باز به این باور میرسی که هیچ دوستی وجود نداره ، غریبه غریبس و هیچ دوستی بهتر از خودت نداری.

  • Like 21
لینک به دیدگاه

چندین ساله تنهایی ، از وقتی پا تو این دنیا گذاشتی

تنها

بعد یه همراه واست پیدا میشه

یه بزرگتر

کسی که تا حالا واست بزرگی رو به معنای واقعی نکرده اون این کارو میکنه

غمش میشه غمت و شادیش شادی و پروازت

پس دعا کنید خدای نکرده از بزرگی کردن واسه ما خسته نشه

اونوقته که زندگی تموم میشه و جسم و روح از هم فاصله میگیرن

  • Like 22
لینک به دیدگاه

یه وقتایی با یه نفر می شینی 10 دقیقه حرف می زنی.... آروم می شی...حتماً نباید درد دل کنی تا آروم شی...فقط حرفای معمولی و روزمره...چند روز بعد دلت براش تنگ می شه و هواش رو می کنی.... خیلی ساده می بینی که بی بهونه دوستش داری...به همین سادگی :hanghead:

  • Like 27
لینک به دیدگاه

زُمُخت شده است روحم!hanghead.gif

 

دست که به افکارم می کشم...از اصطحکاکش گرمایی شعله می کشد...که آب می کند هر چه نرم ست!

 

و بعد سرد می شود..و بعد سِفت می شود....و بعد چکش آدم و آدمیان....سخت ترش می کند!

 

این می شود حاصل معادله ی دو مجهوله ی زمخت شدن روحم!!!

 

من خاک بر سَر شدم!!:banel_smiley_4:

 

من خاک بر سر این همه تناقض شده ام در میان این آدم و آن آدم!!:ws37:

 

من در فلسفه ی بودن و نبودن آدمیان....در فکرِ نبودن از بودنشان بهتر، خاک بر سر شده ام!!!

 

من شاید خُل شده ام که هنوز چشمانم باز است!

 

من شاید خُل شده ام که هنوز جواب سلام ها رو علیک می گویم وقتی در پس سلام نگاه می دزدَد او که گفت سلام!

 

 

پ.ن:فک کنم من کتاب نخونم بهتر باشه....کامو آدم رو پوچ که هیچی....خاک بر سر می کنه و شروع می کنی اینجوری نوشتن:ws3:

  • Like 19
لینک به دیدگاه

یکی رو با تمام وجود دوستش داری

همیشه جایگاهش واست تو ذهنت محفوظه

نقطه مهم و پررنگ زندگیته

با بودنش شادی

همه دغدغه هات میشه

لحظه لحظه تو فکرشی

دوس داری همیشه باهاش باشی

همیشه دنبال فرصت با هم بودن

خلاصه بگم مث سگ دنبالش میدوم

اما اون خیلی زود ...

حالا دیگه داره ازم فرار میکنه

اه ای خدای من...

فقط تو موندی واسه پاک کردن قطره های اشکم

"لعنت به فاصله"

لعنت به زندگی

دوستام حتی عزیزام ازم نپرسن چی شده، ایجوری دیگه نمیتونم تو گاه نوشته ها حرف دل بزنم،، مرسی :icon_gol:

دارم از غصه میمیرم

  • Like 17
لینک به دیدگاه

با خودکار ابی گوشهِ پایینیِ سمت چپ ِبرگِ یک مهر نود یکِ یه تقویمِ رو میزی ، که هر برگش پر از یاداشت بود شلوغ شلوغ ...

پر از شماره تلفن و قرار ملاقات و لیست کارهای روزمره ... نوشته بود.

 

"عیب کسان منگر و احسان خویش"

  • Like 19
لینک به دیدگاه

وقتي بودن يكي برات ميشه لذت...ميشه خوشحالي...ميشه اميد بودن...اونوقت اون اجازه نداره تو رو ناديده بگيره:w000:اجازه نداره بي خيالت بشه:w000:اجازه نداره:hanghead:...:sad0:...تو اين اجازه رو نداري!مي فهمي؟:w000::sad0:

  • Like 18
لینک به دیدگاه

یه روزی اومد که شدم چراغ خاموش

میفهمی؟

مث قبل خاموش

چطو میتونم ازش جدا شم وقتی شده امیدم؟

سکوت میکنم و از این به بعد خاموشم مبادا بویی ببره و اذیت شه :sad0:

بارون اشکم فقط چند لحظه صبر کن گاه نوشته هامو بنویسم بعد ببار

صبر کن...

  • Like 14
لینک به دیدگاه

خاموش بودن شايد...نه!...مطمئنا از نبودن بهتر است:hanghead:حس بودن...حس حضور...:icon_gol:

چشمانم منتظر روزيست كه تا ابد روشن باشي اگرچه هنوز هم در دل ما روشني تا ابد:aghosh:

دوست نداشتن بعضي آدما سخته...و گاهي اوقات غير ممكن!نخواه كه دوستت نداشته باشم:guntootsmiley2:

  • Like 14
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...