Mandela. 339 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ تو محله قدیمی مون، میرفتیم پشت بام میخوابیدم. پشت بام ها به هم چسبیده بود، همسایه ها هم بودند، اما کسی کاری نداشت. مرز رختخواب های ما فقط آسمان سیاه بود با چراغ هایی از جنس ستاره. اما امروز، باید همه سوراخ ها را بست، باید تنها ماند، چون نگاه هایی که به سویت می آیند بی شمارند. این نگاه ها چه میخواهند؟ سئوالی که بامداد شنبه ساعت 1:20 به ذهنم رسید، دیگران از دیدنت چه میخواهند. 21 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ بعد ميگن چرا كم پيدايي!!!!خوب اينجا يه پشه ام پر نمي زنه چه برسه به كاربر!خو من حوصله ام سر ميره...روزام وقت ندارم بيام:5c6ipag2mnshmsf5ju3...من بايد چيكار كنم؟ 16 لینک به دیدگاه
ya~ya 820 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ تو کجائی سهراب؟ آب را گل کردند! چشمهارا بستند و چه بادل کردند.... تو کجائی سهراب؟ قایقت جا دارد؟ منهم از همهمه داغ زمین بیزارم... 10 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ قرار نیست ادم به گذشته برگرده من همون قدر از گذشته منزجر و فراری ام که خیلی ها فرارین :icon_pf (34): بعضی اشتباهات هرگز نباید تکرار بشن :vahidrk: توی یه پستی گفتم بعد از سه سال با خدا آشتی کردم و خیلی خوشحالم لحظه لحظه کنارمه و مراقبمه ولی خودمونیم ها این مکه رفتن مامی من معجزه کرد چند ماه مسیر زندگیم عوض شده این ارامش و امنیت رو دوست دارم هرگز دوست ندارم خرابش کنم ولی گاهی ادم ناخواسته بیقرار میشه حالا چرا نمیدونم!!!!!:icon_razz: 21 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ بچه ها نوشته کپی امیدوارم دیگه نزارید. اینجا تالار اخبار نیست که اخبار روز رو بزارید. تالار ورزش نیست که گزارش بازی ها رو بدید. تنها گاه نوشته های ادبی خودتون رو بزارید. امیدوارم رعایت کنید. 26 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ آدم عادت میکند.. به هوای آلوده به صداهای گوش خراش به مزه تند غذا به سرمای زمستان و گرمای تابستان و به رفتارها و رسم و رسومات غلط مردم فکر میکند که همه چیز همینجوری خوب است هیچ چیز نباید تغییر کند دیگر از این بهتر نمیشود! 16 لینک به دیدگاه
millan 1272 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ کلاغهای گرسنه جشن گرفتند وقتی که مترسک پیر خندید... 9 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ واقعا حالم از حرف بهم میخوره دیگه! عمـــــل لطفا! حتی کم، حتی ضعیف...! ساکت شیم و یکم عمل کنیم به این همه حرفای بیهوده پراکنده شده...! 15 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ عجب ماه بدیه شهریور کولر و خاموش کنی گرمت میشه روشن کنی سردت میشه فکر کنم همینجوری پیش بره ترک می خورم! حساسیت هم که دیگه بیداد کرده یکی می گفت که با هر عطسه هفت روز به عمرت زیاد میشه من کاری به درستی و غلطیش ندارم ولی اگر درست باشه من الان عمر نوح رو رد کردم فکر کنم 15 لینک به دیدگاه
*pedram* 21266 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ آقا ما نفهمیدیم کی بیایم که اونایی که میخوایم اینجا باشن الان ساعت 21:30.....پرنده پر نمی زنه 11 لینک به دیدگاه
پاییزان 3604 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ پس از هر خنده گریه نیست، یا حداقل برای من نیست، برای منی که خنده هایم تلخ تر از گریه هایم است، پس از هر خنده، خنده ای ست تلخ تر از قبلی.... 10 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ دلم میخواهـــــــــــد به دور از هیاهوی اهل زمیـــــــــــــــن کمی بخوابــــــــــــم لطفا مــــــــــــرا موقتا فراموش کنیــــــــــد!!! 8 لینک به دیدگاه
Mandela. 339 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ به ماکسیموس از افسران ارتش روم هنگام مرگ گفتن آخرین خواسته ات چیست، گفت: افسانه ای بود به نام روم، باید دوباره به واقعیت تبدیل شود. ماکسیموس ژنرالی بود که برده شد، برده ای که گلادیاتور شد و در نهایت گلادیاتوری که شاه را کشت !!!! ژنرال های برده شده، روزی برخواهند خواست و سرزمین های آدمیان را دوباره از افسانه به واقعیت تبدیل میکنند. 11 لینک به دیدگاه
.MohammadReza. 19850 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۱ پشت پرده انجمن مشکوکه از ما گفتن بود 18 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۱ واقعا چرا در طول یه بحث و گفتگو طرفین تمام فکر و ذکرشون به این سمته که اگر ذهنیت طرف مقابل بر خلاف خودشونه تا جایی که می شه اون فرد رو قانع کنن که اون داره اشتباه می کنه و ذهنیت خودشون درسته خواهشا یاد بگیر توی بحث فقط نظرت شخصیت رو اعلام کنی و تمام اگر قرار باشه توی هر بحث بخوای هر کسی رو قانع کنی که نظر یکی درسته پس کل دنیا تا به حال باید روی یه اصل و منطق کسل کننده می چرخیدن ! باور کن این گوشت کوچیکی که توی دهنته قادر قلب بزرگی رو چنان خرد کنه که خرده هاش حتی قابل جمع کردن هم نباشن 20 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۱ امشب گرچه مثل هرشب اينجا سوت و كوره ولي تعداد بچه ها بيشتره!عجب! 7 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۱ یعنی فقط خدا منتظر بود که من بلندشم دست بکار بشم تا یکم ابر بفرسه و بارون...همین که عصری خواستم با استفاده از نور خورشید طرح بزنم هوا ابری شد و بارون شدیدی بارید فقط تا اندازه ای که من کارم تموم بشه...امروز روز پرکاری داشتم . امیدوارم هفته ای پر بار هم باشه برام ... هرچند دستام و مخصوصا دوتا از انگشتام داغون شد ولی خب می ارزه به کاری که انجام دادند..بالاخره طرح انتخابیمو زدم و رنگ کردم و تا قسمتیش هم چله کشی کردم .. 11 لینک به دیدگاه
DavOOd_TiTaN 10472 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۱ دلم واسه یه دوست قدیمی تنگ شده یعنی الان کجاس 9 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۱ امان از این کابوس بدفرجام هیییییییییی روزگار 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده