moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۹۱ وَ داغ است....و داغ است چشمانی که می خواهد ببارد اشک! وَ سرد است...و سرد است دلی که بغض دارد و نمی بارد! وَ وِلرم شده آب زندگی!!! وَ بی تفاوتی بیداد می کند! پ.ن: وَ هزاران وَ دیگر!!! نخون پسر...دل نوشته ی وَ دار نخون!!!تو که اینقد زود تحت تاثیر نوشته قرار می گیری...نخون 19 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۹۱ کفشهایش را پوشید کفشهایی که کهنه و فرسوده شده بود کفشهایی خسته از پوشیده شدن دیگر زمان آن بود که کفشها هم استراحتی بکنند مثل پاهای پینه بسته پیرمرد خسته بودن و آزرده از هم پا و کفش را میگویم گویی دیگر تاب یکدیگر را نداشتند حال کفش برای پا کوچک بود یا پا برای کفش بزرگ شده بود ، چه فرقی دارد؟ پیرمرد لنگ لنگان و رنجور فقط میرفت بی اعتنا به دعوای کفش و پاهایش میدانست اگر دقیقه ای آب برای مزرعه ای دیرتر باز شود یا زودتر بسته شود مشمول ضمه خواهد شد فکر عقوبت الهی ش درد پاهایش را کاهش میداد عمری حلال و حرام کرده بود حال نمیخواست برای قطره ای آب مدیون عوام الناس باشد به خدایش به حد کافی مدیون بود.... وقتی رسید تازه آفتاب داشت غروب میکرد سایه ی درخت چنار پیر سر چینه افتاده بود ،یعنی به موقع رسیده بود لبخند رضایت روی لبانش نقش بست حال آب را برای باغ مشت حسین بست و آب را برای باغ حاج رضا باز کرد.... با دستمالش عرق از جبین زدود و نفسی به راحتی کشید و گفت الحمدلله........ تازه یاد درد پایش افتاد پاهایش را از درون کفش به زحمت در آورد و پاهای پینه بسته اش را دروجوی آب گذاشت و نشست...... 16 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۹۱ آدم های زیادی توی زندگی مجازیمون میان و میرن... موقع رفتن وقتی خداحافظی می کنن دلمون میگیره اما اگه بدون خداحافظی برن ممکنه اصلا متوجه نشیم! 22 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۹۱ من زود رنج شدم تقصره هیچکس نیست 15 لینک به دیدگاه
هادی ناصح 18854 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۹۱ چند وقتیه یه زنه هست صورتشو می پوشونه میاد سر کوچه تو آشغالا رو میگرده تا چیزی به درد بخور پیدا کنه .... من ندیدمش ولی شناختمش کیه بچه کوچیک هم داره آبرو داره به خواهرم گفتم بره بهش بگه تا کمکش کنیم ولی قبول نکرد! مردشور این رهبرامونو ببرن که خانواده ها رو مجبور به این کارا می کنن کم نیستن این ادما دلم گرفت خیلی دلم می خواد کمکش کنم ولی نمیدونم چطوری 22 لینک به دیدگاه
*pedram* 21266 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ آدمایی هستن که هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ می گن خوبم ... وقتی می بینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا می گرده، راهشون رو کج می کنن از یه طرف دیگه می رن که اون حیوونکی نپره ... اگه یخ ام بزنن، دستتو ول نمی کنن بزارن تو جیبشون ... آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش می گیرن تا از چیز دیگه!!! همونایین که براتون حاضرن هر کاری بکنن تو رو خدا وقتی باهاشون هستید هیچ وقت اذیتشون نکنین.. بهشون دروغ نگین ، خیانت نکنین... اینا فرشتن ... همینها هستند که دنیا را جای بهتری می کنند قدرشونو بدونیم قبل از اینکه خیلی دیر بشه..... 15 لینک به دیدگاه
dear.angel 1314 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ چند روز پیش یکی از نمره ها مو دادن که وحشتناک بود یعنی حق من نبود دو شب نخوابیده بودام امروز رفتم دانشگاه استادومو دیدام یه ریییییییییز میگم استاد حق من نبود این چه نمره ایه من طول ترم اونقدر فعالیت داشتم . . . اونم فقط گوش میکرد وتایید میکرد اخرش گفت حتما اشتباه شده من نمره ی تو رو زیاد داده بودام باشه برو اعتراض بده حل میکنم خدایییییییییییش این شانسه من دارم مردم نمرهشون اشتباه میشه میشن 20 ام من با اون همه جون کندن............. 9 لینک به دیدگاه
Matin H-d 18145 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ نمیدونم چرا انقد اذیت کردنه محمد عارف حال میده...:ws28: من هردفعه رفتم تو پروفایلش یه 3 4 نفری در حاله اذیت کردنش بودن:ws28: کسی هم کاره خیلی مهمی باهاش نداره ها:ws28: ای خدا محمد یه طرف .. سایت نواندیشان هم یه طرف:ws28: اما جدی پسرخیلی خوبیه.. بدونه محمد انجمن، انحمن نمیشه.. 10 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه...... 12 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ تو حوضچه تنهایم مشغول اب بازی بودم که یکی از همین دوستای مجازی اومد دستمو گرفت، کشید بالا و پرتم کرد تو قعر اقیانوس بی کسی و بعدشم گذاشت رفت .الان دلتنگ اون حوضچه ام . 23 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ خیلی از تشکر هایی که پایین پستا میزارم تشکر دله، برای خود ادمش تشکر میزارم نه بخاطر نوشته اش میدونم درست نیست ولی "کار دله" گناه من نیست. 20 لینک به دیدگاه
MAXER89 مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ گاه نوشته هامم دوس ندارن نوشته بشن لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ طرف کلاسی که میزاره ،بیشتر از سوادشه . انگار رفته یونی 141 واحد اصول کلاس گذاشتن یاد گرفته . با عرض معذرت ادم تهوع میگیره از صحبت باهاش. و وای از روزی که مجبور باشه گوش بده . 15 لینک به دیدگاه
*pedram* 21266 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ جایی هست که دیگه کم میاری از اومدن ها , رفتن ها , شکستن ها . .. . جایی که فقط میخوای یکی باشه ، یکی بمونه نره واسه همیشه کنارت باشه....... من الان اونجام......... تو کجایی ؟ ..... 15 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ وقتی شخصیتای مجازی , عطر و بوشون وارد دنیای واقعی تو هم میشه چیکار باید کرد ؟ هان ؟ دیروز عصر داشتم دوچرخه سواری می کردم تصادفی چشمم به پلاک یه ماشین افتاد که مال شهر ...... بود ناخوداگاه کل هوش و حواس و قلبم رفت سمت اون شهر شهری که کاربر مجازیی درآن زندگی می کند . 25 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ وارن بافت:«پول انسان ها را خلق نمی کند، بلکه انسان ها هستند که پول را خلق می کنند» شخصیت بعضی آدم ها پولشونه بدون اون هیچی نیستن من از این آدم ها بدم نمیاد چون ضعیفن اما از اون آدم هایی که این آدم ها رو تحویل می گیرن و می برن بالا بیزارم. 17 لینک به دیدگاه
fatyjo0on 1963 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ كى از بهترین دروازه بانان فوتبال جهان دروازه بان تیم ملى اسپانیا كه در رئال مادرید صاحب ركوردهاى عجیب و غریبى شده، هفته قبل كارى كرد كه قلب همه انسان هاى عاطفى را لرزاند. ظاهراً «ایكر» همراه خانواده اش براى خوردن غذا به یك رستوران رفته بود كه در آنجا با یك نوجوان ۱۳ ساله كه دچار نقص عضو بوده روبه رو مى شود، پسرك بیمار به محض دیدن دروازه بان افسانه اى اسپانیا به سراغ او مى رود و مى گوید:«آقاى كاسیاس ... در روز بازى با پرتغال، تو به این خاطر موفق شدى پنالتى ها را دریافت كنى كه من و بقیه دوستانم در مدرسه بچه هاى استثنایى، برایت دعا كردیم!» ایكر كاسیاس كه به سختى جلوى اشكش را مى گیرد از پسرك تشكر مى كند و نام و آدرس مدرسه را از او مى گیرد و ... فردا ظهر حوالى ظهر، ناگهان «كاسیاس بزرگ» وارد مدرسه مذكور مى شود و در میان بهت وحیرت مسئولان مدرسه - و شادى زاید الوصف شاگردان آن مدرسه - به بچه ها مى گوید:« من آمدم اینجا تا براى دعاهایى كه در حقم كردین كه پنالتى را بگیرم، شخصاً از شما تشكر كنم!» بچه هاى مدرسه كه از خوشحالى سر از پا نمى شناختند، اطراف «ایكر» حلقه مى زنند و با او عكس مى اندازند و امضا مى گیرند و ... كه ناگهان یكى از بچه ها به او مى گوید:« آقاى كاسیاس تومیتونى پنالتى مرا هم بگیرى؟» ایكر نیز بلافاصله از داخل ماشینش لباس هاى تمرین را درآورده و برتن مى كند و همراه بچه ها به زمین چمن مدرسه مى روند و با هماهنگى مسئولان مدرسه به بچه ها این فرصت را مى دهد كه هركدام به او یك پنالتى بزنند و ... ایكر كاسیاس ۲ ساعت و نیم در آن مدرسه مى ماند تا تك تك بچه هاى بیمار آن مدرسه به او پنالتى بزنند و ...؟ اطلاعات اندکی درباره کاسیاس: ایکر کاسیاس فرناندز، (متولد ۲۰ می سال ۱۹۸۱، شهر مادرید در کشور اسپانیا) فوتبالیست اسپانیایی است .او به همراه این تیم موفق شده است قهرمان جام جهانی فوتبال شود. وی عضو تیم ملی فوتبال اسپانیا و باشگاه رئال مادرید می باشد.ایکر کاپیتان اول تیم ملی اسپانیا و کاپیتان اول تیم رئال مادرید است و انتخاب اول مربیان برای دروازه بانی در تیم است. وی با بازوبند کاپیتانی، تیم ملی کشورش را به سوی قهرمانی در جام ملتهای اروپا رهنمود کرد تا تیم ملی اسپانیا، بعد از ۴۴ سال بتواند قهرمان این رقابتها شود. همچنین ایکر در درون دروازه و به عنوان کاپیتان تیم ملی، عضو تیم ملی اسپانیایی بود که برای اولین بار، قهرمان جام جهانی شد. یه کم به خودمون و کارامون فکر کنیم......... 20 لینک به دیدگاه
*pedram* 21266 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ خوشبختي را ديروز به حراج گذاشتند،...... حيف من زاده ي امروزم .............. خدايا ........جهنمت فرداست ....... پس چرا امروز مي سوزم؟..... 10 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ من یه چند روزه به این نتیجه رسیدم چه غصه بخورم چه نخورم میگذره .... میدونستم ها همه این عمری که از خدا گرفتم این رو میدونستم .... اما الان به نتیجه رسیدم و دارم عمل میکنم .... امیدوارم موفق بشم 14 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده