رفتن به مطلب

✣ گـاه نوشته های نواندیشانی ها ✣


ارسال های توصیه شده

بگــ ـو ..

 

/ تـــمــــــامــ ِ تــ♥ــ‌و / مالـــ ِ مَــن استــــــ ..

 

دِلــمـ می خـــوا ـهـَــد ..

 

حـسادَتــــ کـنـَــمــ بـــهـ خـــودمـ...

  • Like 7
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 9.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بزرگترین عبادت نماز نیست

 

لبخند به پسرک کفاشی است

که نان آور خانه است

 

که به جای کیف قاپی

کفش آدم های پولداری را برق می زند

 

که میلیاردها دلار از سهم فقرا اختلاس کرده اند.

  • Like 13
لینک به دیدگاه

سکوت حقیقت است

فریاد است

سرشار از سخنان ناگفته است

از حرکات ناکرده

اعتراف به عشق های نهان

و ببین که این بغض بی صدای من

اعتراف

به عشق همیشگی توست...

  • Like 5
لینک به دیدگاه

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

صبح همه بر و بچ گاه نوشته ها بخیر

امروز یه روزخوبه

چون من خوبمممممممم

الان میخوام برم بخوابم چون دیشب تا خود خود صب بیدار بودم .

  • Like 11
لینک به دیدگاه

گاهی وقتا اونقدر بن بست جلو راهت سبز میشه که

دیگه کم میاری...

و فقط خدا رو صدا میکنی

تا دستت رو بگیره و از این بن بست های پی در پی رهات کنه

و اونوقته که می فهمی...

چقدر اشتباه کردی که یه عمر در پی یافتن رضایت پدر و مادر و دوست و آشنا بودی...

و رضایت اونی که همیشه بی دستمزد کمکت کرده رو از دست دادی...

خدایا ... شرمسارم...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

یک نفر هست...مرا میخواند

درد او میدانم...

یک نفر دلگیر است

من نمیدانم کیست

من نمیدانم چیست

لیک

یک نفر هست!

همین...

یک نفر هست که خیزاب غمش

ساحل چشم مرا تر کرده...

یک نفر هست...

که بن بست دلش

کوی اندیشه ی من سد کرده

یک نفر هست...

یکی رنجور است...

یک نفر مهجور است...

و نمیدانم کیست...لیک

یک نفر هست...

همین!

  • Like 7
لینک به دیدگاه

امروز سوار تاکسی بودم یه آقایی جلو نشسته بود برگشت به راننده گفت وای که هوا گرمه ! راننده یه پسر جوون بود گفت گرم سرد میگذره آقا میگذره ! یک لحظه فکر کردم به حرفش دیدم آره همه چیز میگذره میره عمر ما هم تمام میشه پس غصه چرا ؟ کاش میتونستم حرص نخورم غصه نخورم کاش میتونستم یعنی باید بتونم ..... :a030:

  • Like 8
لینک به دیدگاه

یه دوستی داشتم خیلی بش سر میزدم مغازه موسیقی و آهنگ داشت اتفاقا مشتری هم زیاد داشت یه روز دم ظهری رفتم مغازه اش برای البوم سالار عقیلی دیدم یه گوشه ای داره نماز میخونه از اون موقعه به بعد از چشم افتاد کمتر میرم طرفش !!...

اخه حرفاش با عمل یکی نبود مقل اینکه بگی مخالف حجاب اجباریم بعد نماز و روزه هم بگیری .

  • Like 10
لینک به دیدگاه

هیچ چیزی را نمی توان به کسی یاد داد، ولی می توان به او کمک کرد تا پاسخ ها را از درون خود بیابد...

 

ممنونم رفیخ من جوابمو گرفتم:icon_redface:

  • Like 14
لینک به دیدگاه

دیشب ساعت 2 شب خوابیدم ...

ساعت 4 بیدار شدم واسه سحری ...

ساعت 5 دوباره خوابیدم ....

ساعت 7:30 بیدار شدم رفتم دانشگاه. از 8 تو آزمایشگاه بودم داشتم رو پروژم کار میکردم تا ساعت 4:30 بعدازظهر.....

از خستگی داشتم میمردم ...

همش روی پا وایسیده بودم ....

پس از 8 ساعت کار کردن پشت سر هم و قطره قطره مواد اضافه کردن ....

اخرش ، کارم نتیجش خیلییییییییییییییییی بد بود :4564:

نمیدونم چرا به نتیجه نمیرسم :sigh:

همش دارم مقاله میخونمو ترجمه میکنم ولی همش اشتباه در میاد :4564::4564:

خداااااااااااا جوووون خودت کمکم کن

  • Like 8
لینک به دیدگاه

میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ،

 

میگذرد روزی این فاصله و دوری،

 

میگذرد روزهای بی قراری و انتظار

،

میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار...

  • Like 7
لینک به دیدگاه
مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.

×
×
  • اضافه کردن...