- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ وقتایی هست که حال و حوصله خودمون هم نداریم چه برسه به دیگران 19 لینک به دیدگاه
goddess_s 16415 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ جدیدا حس میکنم مدام در حال وارد کردن پسوردم واسه گوشیم واسه کامم واسه میل واسه انجمن ی وقتایی میرم در کمدم و باز کنم ی آن فک میکنم پسور داشت؟ دنیا نا امنه من بی اعتمادم داستان چیه؟ مشکل کار کجاست؟ 26 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ خار اگه رو ساقه ی گل باشه،یک قطره خون یادگاری می زاره رو دستت. ولی اگه تو دلت باشه،تا جِر واجِرش نکنه دست بردار نیست. والا دستبردار نیست،بِلا دست بردار نیست. چرا باید همش تو موقعیت قرار بگیریم تا بگیم آهان! یارو راست می گفت ها!! 11 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ هر رفاقتی را ساده باور نکنید ... دنیا بیرحم تر از این حرف هاست !!! حتی مسیح هم ... شام آخر داشت !!! حتی مسیح هم ... شب آخر 13 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ امروز داشتم لیست دوستامو ویرایش می کردم دیدم 5 نفر منو از لیستشون حذف کردن و فقط جزو تماس های هم محسوب میشیم ! از یه نفرشون ناراحت شدم ، سه تاشونم اهمیتی برام نداشتن ، ولی اون آخری رو وقتی دیدم ، انقد بهم چسبید که حد نداشت بعضیا واقعا چه لطفی می کنن به آدم با این کارشون ، از اون لطفای غیر قابل جبران ... خدا دلتو شاد کنه آقای مدیر که با این کارِت بدجوری دلمو شاد کردی :hapydancsmil: 11 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ همیشه همه فریب این شکلک را خوردند" " ! 15 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 خرداد، ۱۳۹۱ سردرد لعنتی .... :icon_razz: 7 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ سگ درونم داره بیداد میکنه ....... این پاچه هاتون رو جلوی من تکون ندید :184: 14 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ + حاج آقا مسئلتن...؟ - بفرمایید! + حکم داشتن چندتا پروفایل چیه؟ - اگر به قصد تغییر جنسیت نباشد بلامانع است. + اگر تغییر جنسیت داشته باشه چی حاج آقا؟ - تا چهار پروفایل دائم و چهل پروفایل موقت، بلامانع است... والاااااا به خدا...حاج آقا پلیز آپدیت بفرما این احکامت رو...:mpr:ملت بسی نیاز دارن... ps: بعضى آدمها قدرت تعریف كردن داستانهايى رو دارن كه هر كسى مىتونه فکر كنه داستان خودشه: به اين آدمها مىگن نويسنده اما هستن یه عده دیگه که حسب حال مینویسن...هر چی هست اوضاع روح و روان و فکر خودشونه به اینا میگن راوی(this is me) هستن یه عده دیگه هم که مدام دستشون میچرخه رو چندتا کلید به اسم ctrl+c...ctrl+v...به اینا میگن کسایی که حرفشون رو از دل دیگران میزنن... اما یه عده هستن بین هر سه تا دسته هستن...آدمهای ناله کن شیوه کش.منفی گراااا...آخ چقدر غیر قابل تحملن... یه مسابقه پنهانی بین این ادمها هست که هر کی بلد باشه بیشتر نشون بده بدبخت تره برنده میشه ... ای بابا...:5c6ipag2mnshmsf5ju3 18 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ نگرانم نگرانشم مغزم کار نمیکنه دیگه دیگه نمیدونم چه کاری درسته چه کاری غلط دیگه نمیدونم چیکار کنم! چقدر بده که نمیدونی تو یه موقعیت باید چیکار کنی چقدر بده که هرکاری میکنی نمیتونی به یکی بفهمونی داره اشتباه میکنه چقدر بده که فقط مجبوری نظاره گر باشی و ببینی اخرش چی میشه! چقدر بده که تنها کاری که میتونی بکنی این باشه که بشینی مدام دعا کنی عاقبت بدی پشتش نباشه و نگرانیت رو تو دلت بریزی بده ... خیلی بده .. ای خداااا.. خودت ختم به خیرش کن و مراقبش باش اون حیفه .. 21 لینک به دیدگاه
poor!a 15130 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ خانومم و برده بودم درمانگاه نشوندمش تو ماشین برگشتم دارو ها رو از داروخانه تو درمانگاه بگیرم یه پیر مردی داشت رد میشد از جلوم یه کمی دقت کردم دیدم شلوارش یه سمت یک طرف خیس شده اول فکر کردم اب ریخته روش ولی بعد فهمیدم .... انچنان دلم به درد اومد از ناتوانیش که یهو یخ کردم همون موقع پسرش اومد و شروع کرد به داد زدن سرش که تو همیشه باید ابروی من و ببری هر روی میدمت دست ابجی باز برت میگردونه خسته شدیم انقدر ... احساس کردم مغزم ورم کرد داشت میترکید دلم میخواست برم پیرمرد رو بغل بگیرم بشینم باهاش گریه کنم دلم میخواست برم تا جایی که میخورد پسره رو بزنم که دیگه نتونه از جاش پاشه پیرمرده گریه میکرد و سرش و انداخته بود پایین میرفت تو درمانگاه بنده خدا دست خودش که نبود اخه بی غیرت نتونسته بود خدایا از همه طلم های دنیا که بنده هات به هم میکنن یه ظلم بزرگتری هست به اسم پیری و ناتوانی این بدترین ظلم و تو کردی که افریدیش خیلی تلخه این ناتوانی حتی از مرگ تلخ تر خدایا نرسونم به اونجایی که حتی توانایی کنترل خودمم نداشته باشم ! اگه بچه ای که هزار بار تا بزرگ شدنش قراره عوضش کنم و شبا که خیس شد و گریه کرد نوازشش کنم و بگم بابا عیبی نداره منم بچه بودم جام خیس میشد ناراحت نباش قراره یه روزی یادش بره چقدر تمیزش کردم و سرم داد بزنه و بگه تو بی ابروم کردی ؛ من اصلا بچه نمیخوام واقعا نمیخوامش ! خدایا اون پیرمرد الان داره چی کار میکنه ؟ هنوزم از خجالت و دل شکستگی سرش پایینه ؟ هنوزم داره زیر لب میگه بابا ببخشید نتونستم .خدایا منو بکش که انقدر اذیت نکنم بچه هامو ! مغزم هنوز ضربان میگیره وقتی بهش فکر میکنم ! لعنت به زندگی لعنت 37 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ يادت باشد دلت که شکست : سرت را بگيري بالا . تلافي نکن ، فرياد نزن ، شرمگين نباش . حواست باشد ؛ دل شکسته گوشههايش تيز است مبادا که دل و دست آدمي را که روزي دلدارت بود ، زخمي کني به کين ، مبادا که فراموش کني روزي شاديش آرزويت بود... صبور باش و ساکت. بغضت را پنهان کن ، رنجت را پنهانتر . بازنده کسي است که بازي نکند . طاقت بياور و سرت را بگير بالا...... 9 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ هیچ کس ارزش نداره که به خاطــــرش خوب و پاک بمونی فقط به خاطر خــــــودت خــــــــوب باش!!! 9 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ از کار خوب تو جذر می گیرن برای کار خوب خودشون توان می ذارن! بد زمونه ای شده ... 16 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ به این نتیجه رسیدم اگر من بخوام کاریو انجام بدم هیچ کس جلودارم نیست فقط باید بخوام البته کارای خوب خوب جدیدا هم به قدرت فکر ی بردم و اثر تلقین روی امور زندگی و اثر حضور خدا امیدوارم این حس بمونه مقطعی نباشه 9 لینک به دیدگاه
آرانوس 6500 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ لعنت به لحظه های خداحافظی تصمیم گرفتن به اینکه دوستی رو بنا به دلایلی دیگه نبینی سخته و سختتر از اون تحمل کردنشه 12 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ لبخندت ، آخرین اثر از مینیاتورهای جبرئیل است . . . . 12 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ نمی دونم چرا بعضی وقتا انقدر حساسیت نشون می دم :th_scratchhead:اونقدر بی اعتماد شدم که دلم می خواد تو اد لیست دوستام فقط اونایی باشن که می شناسم :icon_razz: 12 لینک به دیدگاه
.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 خرداد، ۱۳۹۱ رو خودت کار کن کار کن تا جنبت بره بالا انوقت یکی بیاد بزنه تو برجکت آی بسوزی آی بسوزی.... انوقته که آدم بی جنبه میشه از ناراحتی هیچ خودمم نفهمیدم چی گفتم 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده