sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ دست در دست...بی پروا هستند این دو در میان خیال کوچه ها... با آنکه کَج کَج نگاه می کنند آن ها را... ولی دلشان خوش است....که آنکه... آن بالا است... راست نگاه می کند آن هارا... نیم راه را لی لی کنان می روند....نیم راه را مسابقه می گزارند تا سَرِ گُذَر... این میان آنچه آرام است....دلشان است..در کنارهم.. شوق آنها را می بینیم....من هم سرشار می شوم از شوق... چه می شد آن ها که کَج کَج نگاه می کردند....هم شوق می کردند..به جای قضاوت... گاهی میان نگاه هایشان به آن دو....حسادت می دیدم... دور باشد از آن دو....حسادت این کَج کَج بینان.... . . . زیباست....گاهی در حال عبور از یک گُذَر سیاه... دو فرشته پیدا می شوند..که محبتشان....سیاهی راه را سفید می کند.... بیاییم به کوری آن کَج کَج بینان...ما راست ببینیم....به راستی دلمان... 13 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ [h=6] وقتی تو اوج خستگیَم..آغوش گرمتو میطلبم آغوشی که امن ترین جای دنیاست.... آغوشی که وقتی میخندم با من میخنده و وقتی گریه میکنم پناهم میشه آغوشی که توو وقتای تنهایی همدم میشه وقتای نگرانی محافظم آغوشی که حتی موقع خواب حکم قرص آرام بخشو داره وقتی منو توو خودش میگیره منو مست میکنه.... اوون موقعست که دیگه دوست ندارم زمان جلو بره دوست دارم همونجوری توو بغلت بمونم....آروم و راحت بدون اینکه بخوام به دیروز یا فردا فکر کنم... میخوام توو همون روز همون ساعت همون مکان همون جایی که هستم بمونم.....بمونمو به دنیا فخر فروشی کنم که با اینکه این همه تلاش کرد منو تنها بزاره با اینکه این همه عذابم داد با اینکه نمیخواست من خوشحال باشم اما الان تورو دارم.....و ازش تشکر کنم....که با یه اتفاق ساده با یه تصادف پیش بینی نشده گذاشت تا تورو ببینم تا حست کنم تا.....همه روزهای سختمو فراموش کنم.... من دیگه تنها نیستم چون تورو دارم....... تورو...و آغوشِ پر از مهر و امنیتِ تورو..... [/h] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 9 لینک به دیدگاه
masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ بعضیا روشن فکریشون فقط برای بقیه اس . تز های روشن فکرانشون در مورد برابری و منطق و زندگی بر پایه عقل و عشق همش کشکه . پاش که برسه انسانیت و احساس مسئولیت و کلی ایده های فکری دیگه همه میشه چیزای بیخودی که به اونا ربط نداره . میشن همون مردای کلاه به سر دستمال یزدی به دست که زن و کلا مونث خوبه برای وفتی که اون بخاد . میشن همون زنایی که گردن و دستاشون پر طلاس و وزن علاقشون رو همینا نشون میده . 13 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ [h=6] آرزوهای بزرگ براي شما از زیان ویکتور هوگو اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی، و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد، و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی. آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کني. برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی، از جمله دوستان بد و ناپایدار، برخی نادوست، و برخی دوستدار که دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد. و چون زندگی بدین گونه است، برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی، نه کم و نه زیاد، درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد، که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد، تا که زیاده به خودت غرّه نشوی. و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی نه خیلی غیرضروری، تا در لحظات سخت وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد. همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند چون این کارِ ساده ای است، بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند و با کاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی. و امیدوام اگر جوان كه هستی خیلی به تعجیل، رسیده نشوی و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند. امیدوارم سگی را نوازش کنی به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد. چرا که به این طریق احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان. امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی هرچند خُرد بوده باشد و با روئیدنش همراه شوی تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد. بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی زیرا در عمل به آن نیازمندی و برای اینکه سالی یک بار پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است. فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است! و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید. اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد دیگر چیزی ندارم برابت آرزو کنم! [/h] :icon_gol: 7 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ [h=6]هر چیزی زمانی دارد نفسم "هم که باشی دیر برسی "من رفته ام[/h] 9 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ [h=6]هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که یک نفر احساست رو بفهمه بدون اینکه بخوای به زور بهش حالی کنی:hapydancsmil:[/h] 11 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ [h=6]یه وقتایی تو زندگی می رسه ،که بايد دستت رو بزني زير چونت، و جريان زندگيت رو فقط تماشا كنی . . . بعدشم بگي به دركــ ـــــ !!!![/h] 9 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ [h=6]بعضی از گذشته ها زیادهم نگذشته اند...... خوب ک دقت کنی.... ردپایشان را درآینده میبینی.......![/h] 9 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ 26 سال از زندگیم گذشت و نتونستم یه قورت شیر بخورم :icon_pf (34): باید تلاش کنم بدبختی هاشو دارم می بینم :icon_razz: 12 لینک به دیدگاه
.Pa.Ri.Sa. 4116 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ دو تا از ماهیامون مرده یه دونه شون زندست داره توی تنگ تاب میخوره دوروزه دارم با خودم کلنجار میرم به چشمای از حدقه دراومده ی ماهی مرده ها نگاه نکنم آبشونو عوض کنم که حداقل اون یکی زنده بمونه نمیتونم! لازمه خودمو به دوستان معرفی کنم:یک موجود ترسوی رذل هستم! 12 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ کیه اومده تو زندگیت که میخوای هم از اخور بخوری هم از توبره 11 لینک به دیدگاه
panisa 12132 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ رسیدم به بن بست زندگی... دیگه راهی واسه این یکی درد وجود نداره... فکر میکردم از دست این درد بزرگ خلاصی پیدا کردم...اما... دعا کنید درست شه,چون اگه نشه دیگه زهرایی هم نیست... واقعا بعضی دردا رو نمیشه تحمل کرد... ما که به دنیا اومدنمون دست خودمون نبوده ,خدایا, چرا نمیذاری از دنیا رفتنمون دست خودمون باشه... 11 لینک به دیدگاه
M!Zare 48037 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ صرفا جهت دعوت دوستان به لینک امضام 7 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ یکی بیاد منو از نواندیشان بندازه بیرون 8 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ کاش روز اولی که دیدم تورو نمیخندیدم بهت میگفتم بی من برو اخه اخلاقات با من سازگار نیست 5 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ عاقبت الامر هم این شد از زندگانی ما نمیدانم چرا برایت بی درنگم بی اِنگارم نمیدانم همین را میدانم عصر که میشود دل جایی گیر میکند شب که میشود دل جایی آرام میگیرد صبح که میشود دل امیدی دارد ای آباد آباد 8 لینک به دیدگاه
*Mahla* 3410 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ کاش هر ادمی تو زندگیش یه عشق داشت فقط 13 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ کلاس گرم بود دستم عرق کرد انگشتام روی سیم نمی موند... 7 لینک به دیدگاه
Yuhana 12780 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۹۱ یک لحظه فکر کن به اینکه ستاره های آسمون خاموش بشن فاجعه ست! حالا فکر کن که ستاره های آسمون ِ من خاموش بشن ! آب از آب تکون نمیخوره ! خیلی بده بودنت با نبودنت فرقی نکنه ، فاجعه ست! پ.ن : حوصله ندارم 18 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده